abtin-talhak.blogfa.com

martood.blogfa.com

ستاره - من فقط احساسم

http://www.martood.blogfa.com/post-17.aspx

من چه هستم تو بگو اي خود من. من نه جسمم و نه روح. بوده ام قبل خدا. مانده ام تا الان. زاده ي شوقم و عشق. پدر نفرت و درد. حسي از شهوتم و. ميلي از بي ميلي. کاملا پوچم و بي ارزش و هيچ. قالبا ارزشم و بي قيمت. گاهی در بند رهایم کامل. گاهی در بند خودم در گیرم. لوده ام شوخم و گرم. سختم و سردم و خشک و جدی. گاه من جانی ام و. گاها جان بر کف. زاهد و عابدم و خواجه و شیخ. مستم و رند و نظر بازم و خود میبازم. از هدف می آیم. ساده ام پاکم و بي آلايش. من زبان بازم و هفت خط و کلک. مردي يکدستم و صاف و لوتي. و کس نمی داند.

martood.blogfa.com

ستاره - من نوزاد نمی فهمیدم

http://www.martood.blogfa.com/post-30.aspx

من نوزاد نمی فهمیدم. در شبی مثل تمام شبها. همچو یک قابله ی پیر مرا میزایاند. پسرک از رحم تنهایی. پسرک گفت غمی روی دلش سنگین است. او به من گفت : مرا گم کرده , قافله در پس و پیچ دنیا. و به من گفت که پیکش باشم. من نوزاد نمی فهمیدم. چه غمی داشت به دل. زیر رگبار مصیبت تنها. بی کسی همدم و غمخوارش بود. او به من گفت که هستی هیچ است. و زیان فایده ی این دنیاست. من نوزاد نمی فهمیدم. رفت و به خاطره ها ملحق شد. و تو امروز که خواندی من را. پسر از دوری معشوق به جان آمده بود. لحظه ی رفتن گفت. جای من صحبت کن.

martood.blogfa.com

ستاره - بدرود

http://www.martood.blogfa.com/post-14.aspx

اين درود آخر به سر آمد اکنون. من به جز آه کشيدن چه کنم. آه اگر دامن تو شعله بگيرد از آن. که اگر کوه به جاي من بود. جز غباري بي رنگ. چيزي بر جاي نميماند از آن. انقدر تند گذشتي از من. باد تو مويم را برد تا شهر سپيد. اي بدهکار به من. شادي و شوق جواني و نشاطي مرده. من تو را بخشيدم. ديني بر گردن تو نيست دگر. تا به يادم مانده. پشت اين نقطه ي پايان شعر. بر کنم ازاين دل و آنجا بنهم. مال بد پيشکش صاحب خود باشد پس. نوشته شده در ۸۸/۰۸/۲۷ساعت 23:1 توسط. تو را من چشم در راهم ستاره. ای دست من به تیشه توسل جو.

martood.blogfa.com

ستاره - اکتشاف

http://www.martood.blogfa.com/post-26.aspx

می گویند خیابانی هست همین حوالی. که جاذبه ی زمین. در آن جا کمتر است خستگی هایت را. وگاه که در آن قدم بزنی. من در جستجوی این خیابان. به خطوط کف دستان تو رسیدم . این جا انتهای این شعر نیست. این شعر در این جا. و ان را در سکوتش پنهان کرده. نوشته شده در ۸۸/۱۱/۰۹ساعت 3:12 توسط. تو را من چشم در راهم ستاره. ای دست من به تیشه توسل جو. تا داستان کهنه فرهاد را. از خاطرات خفته برانگیزی. که حس پاک عاطفه در سینه مرده است. گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من. گیسوان تو شب بی پایان. کاش با زورق اندیشه شبی. و کس نمی داند.

martood.blogfa.com

ستاره - تولد

http://www.martood.blogfa.com/post-33.aspx

هنوز هم در خاطرم هست. بیست و یک امروزه پیش بود. که به جرم دمیده شدن از تنها ماندگار تا ابد و دهر. و به رسم آن روز که عشق از قانون ممنوعیت سیب گذر کرد. و شاید به احتمال مازاد بر تولید روح. مرا به جبر در پوستین تن کردند. کوچک بود و از جنس خاک. تقلا میکردم و گریه های نوزادانه نام. و تقلا میکنم تا روزی که پوستین پاره شود. با تمام تار و پود. با همه ی وجود. با تمامیت رها شده ی خود از بند کهنه ی خاک. بر روی دستان سیاه پوشان. تکرار بیست و یکم. نوشته شده در ۸۹/۰۲/۱۰ساعت 23:6 توسط. تو را من چشم در راهم ستاره.

martood.blogfa.com

ستاره - بيا تا بگذريم از خويش؛ همدرد

http://www.martood.blogfa.com/post-29.aspx

بيا تا بگذريم از خويش همدرد. بيا تا بگذريم از خويش همدرد. بيا تا بر کنيم بنياد اين درد. بيا با دشمن کورش بجنگيم. بخوانيم و بميريم و بخنديم. بيا همچون سپاه سر به داران. کنيم خود را نثار خاک ايران. بيا همراه شو ما ميتوانيم. هزاران رستم دستان بسازيم. بيا همدرد از ماندن هزر کن. هرس کن باغ را از ريشه و بن. بدون تو منم من ما ولي نيست. که دشمن را فقط از ما فراريست. بيا تا من شود ما ما شود سيل. کشد بيرون قطار کينه از ريل. بيا برخيز و حرکت کن مسلمان. که دين ما شده آيين شيطان. رسد آنروز که ما پيروز خنديم.

martood.blogfa.com

ستاره - مقصد من آنجاست

http://www.martood.blogfa.com/post-18.aspx

ميروم از اين رزالت گاه سوي سرکشي. ميروم من با شتاب. انتهاي راه من عشق است و انس ومعرفت. آنطرف تر از دوراهيه رورويي. جنب شادي و نکوهش. وکنار دستهاي مهربان يارم. خانه ام در اينجا. مجلس بزم کلاغ و. نوش زالو صفتان و. خنده ي کفتار و. متن کامل را وارد کنید:. نوشته شده در ۸۸/۰۹/۱۲ساعت 13:25 توسط. تو را من چشم در راهم ستاره. ای دست من به تیشه توسل جو. تا داستان کهنه فرهاد را. از خاطرات خفته برانگیزی. که حس پاک عاطفه در سینه مرده است. گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من. گیسوان تو شب بی پایان. کاش با زورق اندیشه شبی.

martood.blogfa.com

ستاره - قبرستان جای مرده هاست

http://www.martood.blogfa.com/post-23.aspx

قبرستان جای مرده هاست. گفتم با من باش. گفت با کسی هستم. آنجا جای مرده هاست. نوشته شده در ۸۸/۱۰/۰۱ساعت 16:49 توسط. تو را من چشم در راهم ستاره. ای دست من به تیشه توسل جو. تا داستان کهنه فرهاد را. از خاطرات خفته برانگیزی. که حس پاک عاطفه در سینه مرده است. گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من. گیسوان تو شب بی پایان. کاش با زورق اندیشه شبی. از شط گیسوی مواج تو من. بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم. امید آمدنت را به گور خواهم برد. و کس نمی داند. که در فراق تو دیگر. تمام مزرعه از خوشه های گندم پر. و هیچ دست تمنا.

martood.blogfa.com

ستاره - انقدر دوستت دارم که نمیدانم چه...

http://www.martood.blogfa.com/post-22.aspx

انقدر دوستت دارم که نمیدانم چه. انقدر دوستت دارم که نمیدانم چه. چشمانم در چهار دیواری پلکهایشان. فریاد میکشند که زیبا. به چه چیز مینگری. که اینگونه در خیل خیال خاطرات خوش خویش خاموش شده ای؟ آیا میدانی اکنون چه لذت فجیهی در تماشای چشمان توست؟ آیا زیبا نیست که در اوج ده هزار پایی غرور. غرور ارزشمندی که زاده ی چشیدن سختی های زندگیست-. برای شروع صادقانه ی داستان عشق جوانی خود. با سر به سنگی که پیش پای توست فرود آیم. آه که تو چقدر زیبایی. تو بگو که من چکنم؟ اول خود را جای من بگذار و بعد خودت را هم در دید خود.

martood.blogfa.com

ستاره - نگاه

http://www.martood.blogfa.com/post-32.aspx

هدیه دادش به نگاهی دو قدم مانده به اشک. گریه های من از آن خنده سر آغاز گرفت. لحظه ی ذوق هوا در دل سبزی ها بود. ثانیه می پیمود و تداوم میسوخت. لحظه با شوق نکوهش درگیر. زل بر آن زلف کمندش بودم. روح من پوست نداشت. و شفق از سر آن روز به دیدار خدا میتازید. قرق در حس رسیدن بودم. از خودم دورتر از خاطره ها. چشم من زل زده بر سیر تکامل می رفت. خنده اش لحظه ی این شعر نمیدانم چه. روی گرفت از من و رفت. به نگاهش سوگند , به سر زلف سیاهش سوگند. که در آن لحظه خدا میخندید. زندگی لحظه ی شعریست که در تو جاریست. و کس نمی داند.