harzekhak.blogfa.com
کینه ی شرقیکینه ی شرقی -
http://harzekhak.blogfa.com/
کینه ی شرقی -
http://harzekhak.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
17
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.341 sec
SCORE
6.2
کینه ی شرقی | harzekhak.blogfa.com Reviews
https://harzekhak.blogfa.com
کینه ی شرقی -
کینه ی شرقی
http://www.harzekhak.blogfa.com/90023.aspx
شیشه ی کابوس خیابان شده صد تکه و. خدا در آغوش خودش خفته است. چرخ فلک پشت چراغ قرمزی مانده و. گرسنهای دل به پلیس و سوتکش بسته است. چکمه ی ژاندارم به دست کفاش. خودش سوار دمپائی او رفته است. همسر بقال به جای تسبیح،برای خود خریده ماشین حساب. شوهر او ، مهره ی چرتکه را به نخ بسته است. دخترک کوچه ی پشتی شده بازیچه ی خیاط پیر. کش آمده، ،دامنسش از قد خودش بلندتر گشته است. کرکره ی مغازه ی رنگرزی سجده برد. کارگرش از رنگ دگر خسته است. دست پدر به روی پیشانی اش. سنگ تنور سنگکی،سرش را شکسته است. نوشته شده در 6 May 2011.
کینه ی شرقی - کابوس شیشه ای
http://www.harzekhak.blogfa.com/post-130.aspx
شیشه ی کابوس خیابان شده صد تکه و. خدا در آغوش خودش خفته است. چرخ فلک پشت چراغ قرمزی مانده و. گرسنهای دل به پلیس و سوتکش بسته است. چکمه ی ژاندارم به دست کفاش. خودش سوار دمپائی او رفته است. همسر بقال به جای تسبیح،برای خود خریده ماشین حساب. شوهر او ، مهره ی چرتکه را به نخ بسته است. دخترک کوچه ی پشتی شده بازیچه ی خیاط پیر. کش آمده، ،دامنسش از قد خودش بلندتر گشته است. کرکره ی مغازه ی رنگرزی سجده برد. کارگرش از رنگ دگر خسته است. دست پدر به روی پیشانی اش. سنگ تنور سنگکی،سرش را شکسته است. نوشته شده در 6 May 2011.
پروفایل ماردین امینی انبی
http://www.harzekhak.blogfa.com/Profile
کینه ی شرقی - مهمان شهر مردگان
http://www.harzekhak.blogfa.com/post-124.aspx
مستم ولی بی خانمان،آواز خوانی بی نشان. ولگرد و تنها میروم،در کوچه ها،بی هم زبان. باران خزیده در تنم تا عمق جان و استخوان. سرد است و روحم یخ زده،نفرین شده است این آسمان؟ در خانهام آواره ام،دیوانه ی دیوانگان. آواره و سرگشته در خاک غریبی بی مکان. بر گله اش گرگی زده چون بره هایی بی شبان. مردی که بر دل میکشد،زخمی نفس کاه و گران. شب در به در،من بی هوا،مهمان شهر مردگان. در خوابم و بیدارم و در بند و زنجیر زمان. در خود معلق ماندهام چون برگ بر دار خزان. دست خدا تیر و تبر،من بی سپر در مسلخ قربانیان. هفته او ل بهمن ...
کینه ی شرقی - می توان حتی خدا بود
http://www.harzekhak.blogfa.com/post-133.aspx
می توان حتی خدا بود. می تواند جور دیگر بود. یک درخت و یک درخت و یک درخت. یک به یکها میتوان یک بود،جنگل بود. من من است و تو خودت اما. من منمها میتوان ما بود،مردم بود. پشت باتوم و سپرها میتوان گم بود،پنهان بود. یک قدم این سو تر اما. میتوان خود بود،انسان بود. می توان دیروز را فردا نوشت. عشق را بر بال کاغذ. می توان تا پشت سنگر برد و از آتش بسی دیگر نوشت. جای بابا نان و بابا آب. می تواند درس اول عشق مادر را نوشت. می توان از هرزگی پا پس کشید. هر نفس را میتوان یک زندگی نامید. چارمیخ و مرگ و رستاخیز را. هر نفس ر...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
A K A M -
http://www.akam.blogfa.com/post-7.aspx
به سان تكه كاغذی چرك. كه كلافه ام می كند. از نوشتن كلمات سپيد. از توهم زيستني گنگ. ميان سرخوشی بطری های آبجو. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۱۰/۲۷ساعت 11:27 توسط akam. می ترسم ازین تاریکی. آنگاه که بی تو حرمت چراغ نفتی ام را می شکند. و بر احساسم سایه می افکند. لیک با فانوس دل شکسته ام. همچنان جاده صبح را در سفرم.
A K A M
http://www.akam.blogfa.com/9006.aspx
روز ازين آرام تر! زمزمه هاى هولناك مناجات فاحشه اى مسلمان. كه به خوشى ام سرك مى كشد. و خداى خوابيده در بستر! بازار پر رونق اعدام،. و زوزه ى سگ صفتانه ى دخترك چادر به سر،. تكرار سنگ سار خواهرم. روز ازين آرام تر! معصوميت له شده ى كودكان شهر. وعده هاى فكاهى ياهوى درويش،. و حورهايى كه بهشت مادرم را جهنم مى كنند،. و داستان پسركى جنون زاده. كه سايه ى معشوقش را. روى صورت ديوار حبس. روز ازين آرام تر! نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۳۰ساعت 15:41 توسط akam. چگونه بايد آغاز كرد؟ كه بار قلب مرا به سينه مى كشد.
A K A M
http://www.akam.blogfa.com/9007.aspx
امروز روز من است. بوى عشق از سينه شعرم بر نمى آيد. تنفر با دستان ام خو گرفته. و پرنده ها در نقاشى ام پرواز مى كنند. امروز روز من است. از آن من است. زيرا كه از نفس هايم. تملق برون نمى ريزد. و از ذكر خدا خدايم. دوستانم همانند من اند. ما از براى تكه اى نان. به انسان خيانت نمى كنيم. و هرگز اعتراف نمى كنيم. امروز روز ميلاد من است. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۷ساعت 12:1 توسط akam. دود كن سيگارت را در عصر من. و شعرت را كه نماد بد ناميست. كسى به احساست شبيخون نمى زند. بار گناهت را به دوش كشيده ام.
A K A M -
http://www.akam.blogfa.com/post-9.aspx
نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۰۹ساعت 16:48 توسط akam. می ترسم ازین تاریکی. آنگاه که بی تو حرمت چراغ نفتی ام را می شکند. و بر احساسم سایه می افکند. لیک با فانوس دل شکسته ام. همچنان جاده صبح را در سفرم.
A K A M
http://www.akam.blogfa.com/9102.aspx
دست در دست سكوت. ناله در حنجره ي لخت و غبار اندودم. غرش نفرت و درد. از پس ديده ي حسرت بارم. از وراي دل افسرده و محنت بارم. به برون مي ريزد. و به فرمان زمان. از سيه روزي من. جبر تاريخ و سر افكندگي فقر و نياز. عشق را در دل خرمن ها درد. با نوايي طرب انگيز و شگفت. از كران تا بكران. باز هم مي سوزد. و چه آمد به سر انديشه. زير مشتي لجن و سنگ و سيه خاك. عاقبت فكر منم پوسيد. در شب و روز. شكم خالي و لب تشنه ي آبيست. نرخ آدمها بسان درد ارزانيست. در شب تيره و تارم. شمعي و چراغي نيست. واژه و حرف و سخن.
A K A M - حبس...
http://www.akam.blogfa.com/post-10.aspx
دست در دست سكوت. ناله در حنجره ي لخت و غبار اندودم. غرش نفرت و درد. از پس ديده ي حسرت بارم. از وراي دل افسرده و محنت بارم. به برون مي ريزد. و به فرمان زمان. از سيه روزي من. جبر تاريخ و سر افكندگي فقر و نياز. عشق را در دل خرمن ها درد. با نوايي طرب انگيز و شگفت. از كران تا بكران. باز هم مي سوزد. و چه آمد به سر انديشه. زير مشتي لجن و سنگ و سيه خاك. عاقبت فكر منم پوسيد. در شب و روز. شكم خالي و لب تشنه ي آبيست. نرخ آدمها بسان درد ارزانيست. در شب تيره و تارم. شمعي و چراغي نيست. واژه و حرف و سخن.
A K A M -
http://www.akam.blogfa.com/post-1.aspx
حرفهای ناسازگارم را انکار نکن! واژگان در پروازم گنجانده می شوند. مشتی هوا از دستانم بنوش. و از لبان عصیانگرم بوسه ای. سرور خود را دیدم. که میان واژگان شعرم کاشتی. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۶/۰۱ساعت 12:4 توسط akam. می ترسم ازین تاریکی. آنگاه که بی تو حرمت چراغ نفتی ام را می شکند. و بر احساسم سایه می افکند. لیک با فانوس دل شکسته ام. همچنان جاده صبح را در سفرم.
A K A M - روز آرام
http://www.akam.blogfa.com/post-4.aspx
روز ازين آرام تر! زمزمه هاى هولناك مناجات فاحشه اى مسلمان. كه به خوشى ام سرك مى كشد. و خداى خوابيده در بستر! بازار پر رونق اعدام،. و زوزه ى سگ صفتانه ى دخترك چادر به سر،. تكرار سنگ سار خواهرم. روز ازين آرام تر! معصوميت له شده ى كودكان شهر. وعده هاى فكاهى ياهوى درويش،. و حورهايى كه بهشت مادرم را جهنم مى كنند،. و داستان پسركى جنون زاده. كه سايه ى معشوقش را. روى صورت ديوار حبس. روز ازين آرام تر! نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۶/۳۰ساعت 15:41 توسط akam. می ترسم ازین تاریکی. و بر احساسم سایه می افکند.
A K A M
http://www.akam.blogfa.com/9012.aspx
نگاهبان بكارت من است. كه ريز ريز آن به يغما مي رود. با چشمك پسركي بازيگوش. و نطق مردك روحاني،. كه سراسر كابوس سوختن است. زير شلاقهاي آتشين آقاي خدا! ولحرفي ديگر بس است. زير اين گند ناي. با دستان پاكيزه خويش. يا زير آتش خدا. دير يا زود بايد سوخت. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۰ساعت 16:18 توسط akam. می ترسم ازین تاریکی. آنگاه که بی تو حرمت چراغ نفتی ام را می شکند. و بر احساسم سایه می افکند. لیک با فانوس دل شکسته ام. همچنان جاده صبح را در سفرم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
17
یادداشتهای یک هرزه
چون صدای تو را در سکوت می شنوم! تو که تمام دنیای پر از فریادم را. به یک باره خاموش کردی! و به من سکوت را هدیه دادی! سکوت همیشه به معنای" رضایت " نیست. گاهی یعنی خسته ام از اینکه. مدام به کسانی که. هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند. سکوت می کنم ،. نه اینکه دردی نیست،. گلویی نمانده است برای فریاد. حال من خوب است. حکم آنچه تو فرمایی. پاسخ به نظر شما. بوی مهربانی و محبت. عهد من و عهد دیگران. کلمه ای که حالم را بد کرد. نجواهای یک بغض لبریز. دیگه اینجا ممکنه چیزی ننویسم. برای تو می نویسم. چیزی از این دنیا نمیفهمم.
هرزه گرد تنها
کارگر من و منی کرد و گفت : سلامت باشی عمو .ببخشید که. اشکالی نداره .دیدم خیلی ناراحت و گرفته ای گفتم دلیلشو ازت بپرسم. جوان آهی کشید و گفت : چی بگم حاجی؟ کارم داره اینجا تموم میشه و از چند روزدیگه بازم بیکار میشم .باز باید برم کنار میدون وایسم تا یکی از راه بیاد و با هزار منت منو واسه کار ببره .اصلا نمی دونم چرا کار و بار این روزگار اینطوره؟ یکی مث من باید شب تا صبح جون بکنه و خاک و خشت رو هم بذاره. یکی هم تو تمام عمرش سنگین تر از استکان چایی صبحونه اش چیزی بلند نکنه. شما که سنی ازت گذشته بگو چرا اینطوره؟
هرزه گرد تنها
این وبلاگ متعلق به دلهای خوانندگانش است . کارگر من و منی کرد و گفت : سلامت باشی عمو .ببخشید که. اشکالی نداره .دیدم خیلی ناراحت و گرفته ای گفتم دلیلشو ازت بپرسم. جوان آهی کشید و گفت : چی بگم حاجی؟ کارم داره اینجا تموم میشه و از چند روزدیگه بازم بیکار میشم .باز باید برم کنار میدون وایسم تا یکی از راه بیاد و با هزار منت منو واسه کار ببره .اصلا نمی دونم چرا کار و بار این روزگار اینطوره؟ یکی مث من باید شب تا صبح جون بکنه و خاک و خشت رو هم بذاره. شما که سنی ازت گذشته بگو چرا اینطوره؟ تا نگرید طفل کی نوشد لبن؟
ـهرزه نویسـ
هرزه نویسی های یک ذهن هرزه. راست کرده ام برای جهان که هر/زه ای پیر است. و وا/ژنی خشک است. و سی/نه ای آویزان به بلندای شب های در زندان. نوشته شده در شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ساعت 1:4 توسط پسرک هرزه نویس. نرمی لب/اش بین دندونام هااار ترم میکنه. انقد هااار که میتونم پوسته ی رویی تنم رو بشکافم تا آتیش از درونم شعله بکشه. آتیشی که جفتمون رو خاکستر کنه. آتیشی که هیچوقت فروکش نکنه. بذار از نرمی ه تنش چیزی نگم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۳ساعت 20:29 توسط پسرک هرزه نویس. خیلی چیزا گفتنی نیس. نوشته ...
Harzeinblicke | Berichte und Impressionen aus der Harzregion
Berichte und Impressionen aus der Harzregion. Drahtseile – Eine Erfindung aus dem Harz. Ohne die Erfindung des Drahtseils gäbe es heute keine Golden Gate Brücke. Auch Hochhäuser wären ohne Drahtseile in den Aufzügen nicht denkbar, da Ketten reißen würden. Drahtseile wurden in Clausthal erfunden. Im Bergbau wurden früher nur Hanfseile eingesetzt, die gelegentlich rissen. Später ersetze man sie gegen Ketten, die jedoch bei Tiefen von 400 m zu schwer wurden und bei ca. 3 Tonnen rissen. Etc lohnt es sich ebe...
کینه ی شرقی
می توان حتی خدا بود. می تواند جور دیگر بود. یک درخت و یک درخت و یک درخت. یک به یکها میتوان یک بود،جنگل بود. من من است و تو خودت اما. من منمها میتوان ما بود،مردم بود. پشت باتوم و سپرها میتوان گم بود،پنهان بود. یک قدم این سو تر اما. میتوان خود بود،انسان بود. می توان دیروز را فردا نوشت. عشق را بر بال کاغذ. می توان تا پشت سنگر برد و از آتش بسی دیگر نوشت. جای بابا نان و بابا آب. می تواند درس اول عشق مادر را نوشت. می توان از هرزگی پا پس کشید. هر نفس را میتوان یک زندگی نامید. چارمیخ و مرگ و رستاخیز را. هر نفس ر...
Harzekzek's blog - HarZekZek : The Four Fucking Boys - Skyrock.com
HarZekZek : The Four Fucking Boys. Nous c'est les Harzekzek! Pr la Ptite histoire :. Groupe formé dans le bus allant au Fml , big délire! Nous avons Michmich aka L'Aube! Antoninho aka ThreeG (3G: Gorda e Granda gaita ptdr). Et pour finir Antonius aka Spant! 02/05/2007 at 7:45 AM. 16/04/2009 at 4:26 PM. Subscribe to my blog! Notre jaquette pour notre album, fait par threeG. Please enter the sequence of characters in the field below. Posted on Wednesday, 02 May 2007 at 10:56 AM. HarZekZek In Da Heart : .
harzeldas blogg
Slut på jaktsäsongen…. Januari 12, 2015. Nytt år men för oss ser jaktsäsongen att vara översnöad och igenfrusen (-28 grader idag)…. Vi får däremot glädjas med Johnny och hans Molly (bilden) som häromdan tog sin första har-etta! Eetu och Gullans valpar…. December 25, 2014. Som andra valp att ta en drevprovsmerit blev småländska Molly ägare Johnny Svensson, hon jagade häromdagen tyskhare till ett andrapris och det är ju en god början. Beatrice har ett andrapris sen tidigare i höst. November 22, 2014. Erik ...
harzelinfarmasiumm.wordpress.com
harzelinfarmasiumm – tetap semangat
Make indonesian better than. July 9, 2015. From state leaders who are intelligent, assertive, good, honest and dignified for the country to promote development “in Indonesia, with the human resources are Indonesian unitary state so citizens should unite and not dropping to one another, eradication of corruption in the country should be followed up because Indonesia is a constitutional state, not to … More make indonesian better than. Make indonesian better than. Membuat indonesia untuk yang lebih baik.
Hier entsteht eine neue Homepage
Schauen Sie doch mal wieder vorbei! Interessieren Sie sich für eine eigene Homepage?