safar-e-sabz.blogfa.com
مرا سفر به کجا می برد...!مرا سفر به کجا می برد...! - کمی درد دل، کمی وراجی
http://safar-e-sabz.blogfa.com/
مرا سفر به کجا می برد...! - کمی درد دل، کمی وراجی
http://safar-e-sabz.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
17
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.281 sec
SCORE
6.2
مرا سفر به کجا می برد...! | safar-e-sabz.blogfa.com Reviews
https://safar-e-sabz.blogfa.com
مرا سفر به کجا می برد...! - کمی درد دل، کمی وراجی
مرا سفر به کجا می برد...!
http://www.safar-e-sabz.blogfa.com/9010.aspx
مرا سفر به کجا می برد! کمی درد دل، کمی وراجی. بو نه سوزدیر کی منیم عشقیمی ترک ایلمیسن/ الله الله سوزه باخ، سیر اله بیر بهتانه. امشب از اون شبهای طولانییه تا صبح درسه، گفتم واسه اینکه حوصلم سر نره تا صبح هر از چند گاهی چند خط بنویسم. استاد هم که فرمودن فردا 8 صبح جلو آزمایشگاه باشیم. "چشم استاد، خیلی هم مخلصیم.". حالا حداقل خوبیش اینه که همسر خود استاد هم با ما کار میکنه که این باعث شده روحیه ی استاد یکم تلطیف بشه (البته اینجور به نظر میاد، فعلا ). نمی خوام بگم چی شده بود، نیاز به سانسور داره و منم نمی خو...
مرا سفر به کجا می برد...!
http://www.safar-e-sabz.blogfa.com/9001.aspx
مرا سفر به کجا می برد! کمی درد دل، کمی وراجی. و گفت: " بنده در توبت بر هیچ کار نیست زیرا که توبت آن است که بدو آید نه آن که از او آید ". ابوحفض حداد تذکره اولالیا. نوشته شده در شنبه 1390/01/27. ساعت5:41 بعد از ظهرتوسط فروغ. چی شد که ضربدر صفر شدم؟ نمیدونم. اما این اتفاق افتاد، مسئله اینجاست که من هر کاری هم که میکردم این اتفاق میافتاد. این چیزها بیشتر از اینکه دست ما باشه، دست سرپنجه ی شاهین قضاست. آدمیزاد کلا یعنی " ضربدر صفر. دیدی آن قهقهه ی کبک خرامان حافظ. که زه سرپنجه ی شاهین قضا غافل بود.
مرا سفر به کجا می برد...! - سانسورچی (1)
http://www.safar-e-sabz.blogfa.com/post-93.aspx
مرا سفر به کجا می برد! کمی درد دل، کمی وراجی. دارم زندگی میکنم و پیش میرم. با همه ی دلهره ها و "من نبودنها" کنار میام و در نهایت آرامش پیش میرم. انگار نه انگار که پای موضوع مهمی در میون باشه. "من نبودن" رو به هیچ میگیرم و پیش میرم. هر باری که "من" می خواد قد علم کنه، سانسورچی میزنه تو سرش و من بی تفاوت رد میشم. به من چه؟ مگه من وکیل مدافعه "من" ام؟ سانسورچی خوشحاله. تهش از "من" چیزی در میاره که می خواد. و من بی تفاوت رد می شم. کی قراره هواشو داشته باشه؟ اصلا اینروزا دیگه کی حوصله داره؟ چه خوب يادم هست.
مرا سفر به کجا می برد...! - آخرین پست
http://www.safar-e-sabz.blogfa.com/post-98.aspx
مرا سفر به کجا می برد! کمی درد دل، کمی وراجی. مدتی خامش بود او جمله گوش. مدتی میبایدش لب دوختن. از سخن تا او سخن آموختن. ور نباشد گوش و تیتی میکند. خویشتن را گنگ گیتی میکند. نوشته شده در شنبه 1391/04/17. ساعت11:10 قبل از ظهرتوسط فروغ. مرا سفر به زمين هاي استوايي برد. و زير سايه ي آن بانيان سبز تنومند. چه خوب يادم هست. عبارتي که به ييلاق ذهن وارد شد. وسيع باش، و تنها، و سر به زير، و سخت. سکوتی که باید شکسته بشه. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
مرا سفر به کجا می برد...! -
http://www.safar-e-sabz.blogfa.com/post-95.aspx
مرا سفر به کجا می برد! کمی درد دل، کمی وراجی. کی این کنکور دست از سر ما ورمیداره خداااااااااااااااااااااااااااااااااا؟ یه کتاب ۲۰۰۰ صفحه ای فیزیولوژی باید واسه کنکور بخونم. میشه گفت تو فیزیولوژ ی صفرم. آخه چرا از درسهای خودمون امتحان نمی گیرن؟ برام دعا کنین این کتاب رو که جلوم باز میکنم سرگیجه نگیرم. با کله بخورم زمین. به شدت نیاز به یکی از این کتابهای موفقیت و نیروی جاذبه و "تو میتونی" و . دارم. نوشته شده در چهارشنبه 1391/01/30. ساعت12:34 بعد از ظهرتوسط فروغ. مرا سفر به زمين هاي استوايي برد.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
بهار زندگی - تولذ تولد تولدش مبارک
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/post-11.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. تولذ تولد تولدش مبارک. این مال نهاله ی عزیزم. هر چند می دونم هیچ وقت این و نخواهد دید. براش ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم هم خودش هم خانواده ی محترم و عزیزش. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت23:26توسط massi. دوست داشتم فردایی وجود نداشت. که به خاطرش امروزم رو به دست تاریخ بسپارم. اینجا عقربه ها ایستاده میمیرند. قالب های نایت اسکین. پسرم بیست و سه ساله. دختری به نام اسکارلت. مرا سفر به کجا می برد. زندگی زیبا بود اما.
بهار زندگی
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/8905.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. تو به من خندیدی. به چه دلهره از باغچه همسایه. باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضب آلوده به من کرد نگاه. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک. و تو رفتی و هنوز. سالها هست که در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تکرار کنان. و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت. . جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق. من به تو خندیدم. چون که می دانستم. تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی. پدر پیر من است.
بهار زندگی - حرف اخر
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/post-10.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. خودم گفتم یه راه رفتنی هست. خودم گفتم ولی باور نکردم. دارم می رم که تو فکرم بمونی. دارم می رم دعا کن بر نگردم. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت19:50توسط massi. دوست داشتم فردایی وجود نداشت. که به خاطرش امروزم رو به دست تاریخ بسپارم. اینجا عقربه ها ایستاده میمیرند. قالب های نایت اسکین. پسرم بیست و سه ساله. دختری به نام اسکارلت. مرا سفر به کجا می برد. زندگی زیبا بود اما. Design by : Night Skin.
بهار زندگی
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/8906.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. واژه ها را باید شست . واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد. چترها را باید بست. زیر باران باید رفت. فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد. با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت. دوست را، زیر باران باید دید. عشق را، زیر باران باید جست. زیر باران باید بازی کرد. زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت. زندگی تر شدن پی در پی ،. زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است. آره من شکستم هزار ...
بهار زندگی - دل شکستم
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/post-9.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. اول انداختیش زمین و حتی بر نگشتی ببینی چیه؟ غرق افکارت بودی و می رفتی. اما بعد که صدای ترک خوردنش گوشتو اذیت کرد برگشتی و نیم نگاهی انداختی و چشاتو رو همه چیز بستی و پاتو گذاشتی روش. اره عزیز دلم تو بد کردی تو دل شکوندی. تو پا تو رو قلب کسی گذاشتی که تنها کسی که توش بود خودت بودی. تو پاتو رو خودت گذاشتی. آره من شکستم هزار بار تو خودم شکستم. نوشته شده در پنجشنبه یازدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت14:1توسط massi. دوست داشتم فردایی وجود نداشت.
بهار زندگی -
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/post-13.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس خواهد گفت. انگاه که خبر مرگ مرا میشنوی روی تورا . شانه بالا انداختنت را بی قید. و تکان دادن دست که مهم نیست زیاد. و تکان دادن سر که عجب آخر مرد. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۸۹ساعت11:51توسط massi. دوست داشتم فردایی وجود نداشت. که به خاطرش امروزم رو به دست تاریخ بسپارم. اینجا عقربه ها ایستاده میمیرند. قالب های نایت اسکین. پسرم بیست و سه ساله. دختری به نام اسکارلت.
بهار زندگی - چرا؟؟؟
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/post-6.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. این روزا سهم من از همه چیز یه اه گندس. من از اولش بودم تا اخرش هستم. من همین جامو کاش از اول هیچوقت نبودم. تو را دوست دارم نه به خاطر انچه هستی به خاطر انجه هستم وقتی با تو ام". تمام دلخوشیم تو دنیا اینه که هیچ کس نمیدونه که چه قدر غم دارم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۸۹ساعت0:33توسط massi. دوست داشتم فردایی وجود نداشت. که به خاطرش امروزم رو به دست تاریخ بسپارم. اینجا عقربه ها ایستاده میمیرند. قالب های نایت اسکین.
بهار زندگی -
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/post-14.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. واژه ها را باید شست . واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد. چترها را باید بست. زیر باران باید رفت. فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد. با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت. دوست را، زیر باران باید دید. عشق را، زیر باران باید جست. زیر باران باید بازی کرد. زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت. زندگی تر شدن پی در پی ،. زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است. قالب های نایت اسکین.
بهار زندگی -
http://www.baharezendegi1.blogfa.com/post-5.aspx
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید. كاش ميخنديدي در همان دم كه همه مشكي پوش از كنار بدن سردم ميگذرند. كاش مي خنديدي در همان دم كه به وسعت يك دنيا تنهايم من. كاش مي خنديدي در همان دم كه شايد ترس تنها همدم لحظه هاي مخوفم باشد. كاش مي فهميد ي كه تمام لرزش قلبم براي ترس از دست دادنت بود. كاش مي دانستي تمام حرف هاي نا گفته ام را قبل از اين كه ارزوهايم را مي باختم. كاش مي دانستي چون از با تو بودن دلسرد شدم رفتم كه دلگرم ديگري نشوم. دوست داشتم فردایی وجود نداشت.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
17
سفر به ماوراء
همایش به مناسبت بزرگداشت مولانا. همایش تخصصی سه روزه با موضوعیت عشق در دیوان کبیر. شمس تبریزی به مناسبت روز بزرگداشت مولانا جلالدین محمد. بلخی در خانه هنرمندان ایران ، مدرس استاد غریب ،. روز اول :(۶/7/۸۹) :عشق ، تفکر مثبت -. روز دوم :(۷/7/۸۹) : عشق ،تنها حلقه اتصال ،. روز سوم :(۸/7/۸۹) : عشق ، تخریب تکامل مکانیکی. نشانی : تهران ، خیابان شهید طالقانی ، خیابان موسوی. شمالی (فرصت) ،باغ هنر، خانه هنرمندان ایران. ساعت برگذاری کارگاه 16 : الی 17. ورود برای عموم آزاد می باشد ، روابط عمومی و امور بین الملل.
safar-design
सफ़र ग़ज़ल का
सफ़र ग़ज़ल का. Thursday, August 21, 2014. ग़ज़ल और उसकी मर्यादा - 2. आने वाला समय हिंदुस्तानी भाषा का है और आने वाले समय में. तो इस लिए दोस्तों कामयाब ग़ज़ल कहने के लिए चार चीज़ें महत्व पूर्ण हैं, विचार, शब्द, व्याकरण और प्रस्तुतिकरण ।. आज के लिए बस इतना ही - -ग़ज़ल और उसकी मर्यादा - 3 में फिर से मिलने के लिए उसका इंतज़ार! Wednesday, August 20, 2014. ग़ज़ल और उसकी मर्यादा - 1. Subscribe to: Posts (Atom). कुछ मेरे बारे में. View my complete profile. ग़ज़ल और उसकी मर्यादा - 1. Ethereal template. Powered by Blogger.
مرا سفر به کجا می برد...!
مرا سفر به کجا می برد! کمی درد دل، کمی وراجی. مدتی خامش بود او جمله گوش. مدتی میبایدش لب دوختن. از سخن تا او سخن آموختن. ور نباشد گوش و تیتی میکند. خویشتن را گنگ گیتی میکند. نوشته شده در شنبه 1391/04/17. ساعت11:10 قبل از ظهرتوسط فروغ. بیخیال حرفایی که تو دلم جا مونده. بیخیال قلبی که اینهمه تنها مونده. نوشته شده در جمعه 1391/04/02. ساعت4:39 بعد از ظهرتوسط فروغ. We Need to Talk About Kevin. از همه ی اینها بدتر تیریه که تو بدن عزیزترین کسم زده و اونو ازم گرفته و اینطوری تنهام گذاشته. ساعت1:18 قبل از ظهرتوسط...
سفر به سرزمین نور
سفر به سرزمین نور. این جنگ یک گنج است آیا ما می توانیم این گنج را استخراج کنیم؟ با صبا در چمن لاله سحر ميگفتيم كه شهيدان. كه اند اين همه خونين كفنان! نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم آذر 1390ساعت 14:13 توسط راوی عشق. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم آذر 1390ساعت 9:55 توسط راوی عشق. سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س). و الگوی بی بدیل تمام جهانیان. بر همه زنان عالم مبارک باد. نوشته شده در دوشنبه دوم خرداد 1390ساعت 19:43 توسط راوی عشق. بخشی از سخنان نوروزی مقام معظم رهبری (مدظله العالی). است البته در عرصه فرهنگي.
safar-ghahremani.persianblog.ir
سفر قهرمانی
و همچنان استواری به وفادار ماندن به راهم، خودم، هدفم. جست و جو تا بی نهایت. خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود. فرمانروای وجود شما کیست؟ از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ حامی غیر سازنده ناآگاه. 1662;نجشنبه ٢٧ فروردین ۱۳٩٤ : ۱٠:٢۸ ب.ظ. هوشیار کسی است که متوجه است چه می کند. برای حرکت در مسیر آگاهی پیش از هر چیز نیازمند هوشیاری هستیم. باید هوشیار باشیم. هوشیارتر، انتخابگرتر، مسوولیت پذیر تر با حالی بهتر. و همچنان استواری به وفادار ماندن به راهم، خودم، هدفم. چه کسی اگر نباشد تو از رفتن درمی مانی؟ 1670;ه...
Safar Ibrahim's Site
Saturday, February 22, 2014. Bukan pakai Parang pastinya #judulposting yang tepat YAMAH V-XION 150 Gold Black punya saya. sebenarnya ini file lama sih sekitar akhir desember lalu cuma karena belum bisa upload ya kebetulan bisa konek skalian ja. bagi-bagi pemandangan buat Bro n Sis smua . Mari kita saksikan hehehe. Pasang Surut Sungai Barito. Dari Judulnya pasti udah ketebak kalo lagi-lagi di Kalimantan. Benar sekali masih di Kalimantan Tengah tepatnya di Kota Buntok Kota Batuah. Titipan buat Dian Bingan.
Safar-info.com