zodiak-alone.blogspot.com

frozensmile.blogfa.com

حرفهای جاری در من - حالا یک دقیقه هم بیشتر، آخرش که چی!

http://www.frozensmile.blogfa.com/post-80.aspx

حرفهای جاری در من. با من به زبان بی الفبا سخن بگو. حالا یک دقیقه هم بیشتر، آخرش که چی! انار است و من و هندوانه و برف. و نیمرخ حافظ ، پشت پنجرهام. شب یلدا انار است و من و هندوانه و برف. و لحظهی بی دریغ فالی از حافظ. از در صدای مشت میآید. خوی کرده.مست.". سه شنبه ۳۰ آذر۱۳۸۹ 21:9 PM. که نبض مرا آهسته میزند. ساز میزند با دانه دانهی خون من. روی خطوط موازی این پنج گانه. این راز بودن من. این نه شاید شما هستید. که آرام از کوچه میگذرید. گر که آرام بزند دل من. چی بودیم چی شدیم:(. اندر احوالات شیخنا محمود.

frozensmile.blogfa.com

حرفهای جاری در من - بی نام!

http://www.frozensmile.blogfa.com/post-72.aspx

حرفهای جاری در من. با من به زبان بی الفبا سخن بگو. پن: کافهای قدیمی کشف کردهایم که نه اسم دارد نه پنجره! نمیدانید چه حس خوبی دارد آنجا نشستن. دوشنبه ۲۸ تیر۱۳۸۹ 0:56 AM. که نبض مرا آهسته میزند. ساز میزند با دانه دانهی خون من. روی خطوط موازی این پنج گانه. این راز بودن من. این نه شاید شما هستید. که آرام از کوچه میگذرید. گر که آرام بزند دل من. چی بودیم چی شدیم:(. اندر احوالات شیخنا محمود. کاش همه چی یه جور دیگه بود! نام کوچک آ زا دی. آهو نمیشوی به اين جست و خيز، گوس پند! آشغال های خیابان هاوارد.

frozensmile.blogfa.com

حرفهای جاری در من - سنگفرش این خیابان‌ها همه از طلاست!

http://www.frozensmile.blogfa.com/post-71.aspx

حرفهای جاری در من. با من به زبان بی الفبا سخن بگو. سنگفرش این خیابانها همه از طلاست! پیادهروی ، آن هم در خیابانهای تهران چیزی نیست که به همین راحتیها از دستش بدهم. راه رفتن در خیابانهایی که قدم به قدمم را میفهمند و کوتاه نمیآیند. کشیده میشوند زیر این پاهای مشتاق. پن: چند روز پیش وبلاگم یه ساله شد. پنجشنبه ۱۷ تیر۱۳۸۹ 12:34 PM. که نبض مرا آهسته میزند. ساز میزند با دانه دانهی خون من. روی خطوط موازی این پنج گانه. این راز بودن من. این نه شاید شما هستید. که آرام از کوچه میگذرید. گر که آرام بزند دل من.

frozensmile.blogfa.com

حرفهای جاری در من - همان که از دیروز به جا مانده و همان که از فرداها به جا خواهد ماند

http://www.frozensmile.blogfa.com/post-73.aspx

حرفهای جاری در من. با من به زبان بی الفبا سخن بگو. همان که از دیروز به جا مانده و همان که از فرداها به جا خواهد ماند. زده بود به سرم ، چرایش را الان یادم نمیآید. حدود بیست سی گیگ از آهنگهای دوستداشتنیام را که در کامپیوتر آرشیو کرده بودم یک جا پاک کردم ، بعد نشسته بودم مات و مبهوت درایوهای خالی کامپیوتر را نگاه میکردم و سعی میکردم بعضیهاشان را در ذهنم بشنوم ، همانهایی که مدتها بود روزم بدونشان شب نمیشد. حالا چهار یا پنج سال گذشته از آن روز. جمعه ۱۵ مرداد۱۳۸۹ 2:45 AM. که نبض مرا آهسته میزند. این راز بودن من.

yahdalife9.blogspot.com

زندگی خواهم کـرد: January 2010

http://yahdalife9.blogspot.com/2010_01_01_archive.html

۱۱ بهمن ۱۳۸۸ ه‍.ش. حکایتی که می خوام بگم راجع به یه شهره که گرچه قدیمیه و می دونم همتون کم و بیش در جریانش هستید اما تعریف کردنش خالی از لطف نیست؛. شهری که می خوام راجع بهش بگم حاکمی مستبد و خودرای داشت. ساکنین این شهر مردمانی بودند همچون چینیان کنونی، که در مقابل هرآنچه به سرشان می آمد سکوت می کردند و هیچ نمی گفتند. حاکم دیرزمانی بود که تصمیم داشت صدای اعتراضی به گوشش برسد، اما هربلایی سر مردم می آورد هیچکس دم نمی زد! پادشاه چندین بار خواسته اش را تکرار کرد تا یکی از آن میان برخاست! کسی که مثل هیچکس نبود.

yahdalife9.blogspot.com

زندگی خواهم کـرد: February 2010

http://yahdalife9.blogspot.com/2010_02_01_archive.html

۹ اسفند ۱۳۸۸ ه‍.ش. یا اخی، help me. فضا خیلی اینجا سنگینه! کلن دیگه حال نمی کنم با این وبلاگستان خموش! یکی رفته تعمیرات، یکی رفته سفر، یکی دیگه کلن مفقود الاثره! مابقی هم که هستن یا دارن از معشوقشون می نویسن، یا از خاطرات طلاق، یا یه سری جفنگیات! واقعن که مرحبا به ملت غیور ایران، وبلاگ نویسش که این باشه.). فاز نمی ده اصلن! بعضیا تو وباشون به هم گیر می دن و از یه کلمه، کوه می سازن واسه هم، بقیه هم به صرف کوهنوردی اون دوروورا می چرخن! آدم میاد پای وب خوابش می گیره! اصلن بحث فوتبالی نیستا! ما که بخیل نیستیم!

yahdalife9.blogspot.com

زندگی خواهم کـرد: بانک

http://yahdalife9.blogspot.com/2010/03/blog-post_1478.html

۱۰ اسفند ۱۳۸۸ ه‍.ش. به هر زحمتی بود در وردی بانک و باز کردم و رفتم تو! با هزار ترفند و یاآلللا، به شکلی اسلامی از بین خیل عظیم جمعیت رفتم به سمت شماره گیر! به شماره نگاه می کنم "1269"، پایینترش نوشته افراد درانتظار "973"، نگاهی به دفتر دستکم می ندازم و می بینم چاره ای نیست! روبروی صندلیها می ایستم و زل می زنم به اونایی که نشستن! سعی می کنم روی بهترین صندلی تمرکز کنم! آ آ؛ با سرعت نور جای آقاهه رو که پا شده می گیرم! کنار دستم یه خانمه نشسته که فقط دماغش معلومه! شماره هاش همه 3 رقمیه! هی سرفه می کنم! منم ک...

wizzen.blogfa.com

all of all - ناموسا دیگه باید بعد از اینهمه مدت اینارو گفت

http://www.wizzen.blogfa.com/post-128.aspx

ناموسا دیگه باید بعد از اینهمه مدت اینارو گفت. فصل جدیدی رو تجربه میکنیم. فصلی که شاید همیشه در زندگیمان جاری باشد. این هم مسیر دیگریست که برای با هم بودن با هم ماندن می پیماییم. مثل همیشه هم قدم و قوی. و این به راستی نعمتیست برای هر مرد. وجود همیشه ماندگاری مهربان. و من باید خاموش و البته با فریاد بگویم :. ترانه ساز هر شب من. بابت هرآنچه میدانی و میدانم. نوشته شده توسط همه در 22:20. لینک به این مطلب. از همه ی همه ها همه ام . خانه ی سابق همه. قورماغه اي روي تيفال. پریشان گویی های فلان بن هیچکس.

wizzen.blogfa.com

all of all - دوباره شروع شد :ی

http://www.wizzen.blogfa.com/post-135.aspx

دوباره شروع شد :ی. نخ را دوست تر از سیم ، میدارم. چرا که هیچ بادبادکی با سیم. به آسمان کودکی ام نمیرود . نوشته شده توسط همه در 17:37. لینک به این مطلب. از همه ی همه ها همه ام . خانه ی سابق همه. قورماغه اي روي تيفال. پریشان گویی های فلان بن هیچکس. شیخ حلماژ بو حشر. کومه عکس های دوست خوبم فرشید صادقی.

wizzen.blogfa.com

all of all

http://www.wizzen.blogfa.com/9010.aspx

فال گرفته بودم شب یلدا. غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم. بیا بگو که ز عشقت چه طرف بر بستم. اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد. به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم. چو ذر ه که چه حقیرم ببین به دولت عشق. که در هوای رخت چون به مهر پیوستم. بیار باده که عمری ست تا من از سر امن. به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم. اگر ز مردم هشیاری ای نصیحت گوی. سخن به خاک میفگن چرا که من مستم. چگونه سر ز خجالت بر آورم بر دوست. که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم. بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت. که مرهمی بفرستم چو خاطرش خستم.