advar-news.biz

unipic.blogfa.com

...خلیج فارس از نگاه تصویر... - برخورد ما با دانشگاه از نوع سوم!

http://unipic.blogfa.com/post-14.aspx

خلیج فارس از نگاه تصویر. وحید موحد فارغ التحصیل دانشگاه خلیج فارس (بوشهر). در صورت باز نشدن هر يك از تصاوير، به روي آن راست كليك كرده و گزينه show picture را انتخاب كنيد ]. براي جلوگيري از كاهش سرعت بارگذاري صفحهي نخست، تعداد پستهاي اين صفحه كاهش يافته و شما ميتوانيد در ستون عكسهاي پيشين از پستهاي گذشته بازديد كنيد. ]. دانشگاه و رویدادهای آغازین. دانشگاه خليج فارس (2). كتابخانه دانشگاه خليج فارس. سلف سرویس دانشگاه خلیج فارس (2). برخورد ما با دانشگاه از نوع سوم! اربعين، سنت بوشهري و بوشهري سنتي. سايت خبري...

tornpapersofprison.blogspot.com

August 2011

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2011_08_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. زمانه، زمانه‌ی ما ست. شد پنج سال که یه چیزی هست که از زمانه‌ی ما می‌نویسه. مبارک باشه پنج سالگیت. به چند دلیل فکر میکنم که زمانه دقیقن اسمش درست هست و راوی زمانه ما هست. اول اینکه سرعت داره، یعنی فکر می‌کنم شاید بعد از رادیو فردا سریع تر از باقی رسانه ها خبر رو کار می‌کنند. یادم هست وقتی ایران بودم، از تظاهرات برای یکی دو تا از بچه‌هاشون می‌گفتم و سریع خبرش کار می‌شد. بدون شک زمانه سهم بزرگی در رشد جامعه‌ی زمانه‌ی ما داره. سال 80 یا 81 بود.

iranglobal.info

پیوندها | ایران گلوبال

http://www.iranglobal.info/peyvandha

رفتن به محتوای اصلی. شنبه ۶ شهريور ۱۳۹۵ - 27 اوت 2016. جنبش راه سبز (جرس). صدا های جهانی - فارسی. مرکز دمکراسی برای ایران. جبهه ملی ايران (برونمرز). جنبش فدرال - دمکرات آذربایجان. حزب تضامن دمکراتیک اهواز. حزب كار ايران (توفان). حزب كمونيست ايران (م.ل.م). حزب كمونيست كارگری ايران. حزب كمونيست كارگری ايران-حکمتیست. حزب کومهله کردستان ايران. سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران. سازمان اتحاد فدائيان كمونيست. سازمان سوسياليست های ايران. سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت). سازمان مجاهدین خلق ایران. دیده بان حقوق بشر.

tornpapersofprison.blogspot.com

October 2009

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2009_10_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. یادی از معلم در بندم، عبدالله مومنی. واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید. من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود؟ اما من مردی دیدم، نه انسانی دیدم؛ انسانی دیدم بسیار قوی، محکم و استوار. مردی که واقعن نمیدونم چطور باید خصوصیات منحصر به فردش رو شرح بدم. همه اینها و خیلی چیز های دیگه از عبدلله انسانی ساخته که اون رو منحصر به فرد می کرد. امشب دلم حوس صحبت با عبدالله رو کرد. تو آسمان آبی آرام و روشنی. من چون کبوتری که پرم در هوای تو. 1548; حقوق بشر. بعد از ...

tornpapersofprison.blogspot.com

January 2012

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2012_01_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. دوست نازنینی این شعر رو برام گفته، مرسی عزیز دلم و لطفن صبور باش. شب ، سیاهی . آزار می بینم. راوی شده ام این شب ها. روایت میکنم نبودنش را. و تو گوش می کنی. ساعت ها سکوت می کنی . نگاه می کنم;. چه بی شباهت اند موهای پریشان و کلام آرامت. نگاه می کنم;. چه شباهتی دارند لبخند های تو و گرمای آفتاب زمستان. مهربانی ات تمام نمی شود مرد . ارسال شده توسط امیر رشیدی. پیوندهای مربوط به این پیام. برچسب‌ها: روزانه ها. 2- اسامی وبلاگ های امضا کننده بیانیه:.

tornpapersofprison.blogspot.com

October 2010

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2010_10_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. شاید معنای خانواده برای کسانی مثل من خیلی فرق داشته باشه با دیگران. کسانی مثل من که معلوم نیست کی دوباره فرصت در آغوش کشیدن مادر، پدر، خواهر، برادر یا دوستی رو دارن. امثال من حتا نتونستن وقت خداحافظی یه دل سیر تو چشم اعضای خانوادشون نگاه کنن. خانواده برای کسانی مثل من که همه چیزشون خانوادشون هست این روزها یک آرزو شده، آرزویی که گاهی ترس از بهش نرسیدنش دنیا رو جلو چشماشون سیاه و تار میکنه. علی میلحی، برادر نازنینم هست. کانون مدافعان حقوق بشر.

tornpapersofprison.blogspot.com

November 2009

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2009_11_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. تو راه خونم گم شدم. خبر رسیده بود که رها و وحیده آزاد میشن. من هم برای استقبال ازشون برنامه هام رو طوری تنظیم ردم که برم جلو اوین. از آزاد شدن بچه ها خوش حال بودم. داشتم جمع و جور می کردم که برم اوین که خبری از عبدالله عزیز باعث شد برم به دفتر شهروند آزاد سابق، البته بهتر بگم شهروند اسیر. تا زمانی که به محل دفتر برسم همه ی خاطراتی که با بچه ها داشتم رو تو ذهنم مرور کردم. دم در سرایدار دفتر رو دیدم، خیلی تحویلم گرفت و کلی حرف زد. رو از دست ب...

tornpapersofprison.blogspot.com

July 2009

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2009_07_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. چندین ماه پیش زمانی که بحث انتخابات امریکا مطرح بود و شعار تغییر اوباما؛ یادمه وقتی کنار هم جمع می شدیم به شوخی با هم می گفتیم:"ببین این شعار تغییرمال ما بود که اوباما حالا کش رفتتش".البته اون واقعن یه شوخی بود. چندی بعد در جریان انتخابات ایران این شعار از زبان مهدی کروبی شنیده شد. این بار هم وقتی دور هم جمع می شدیم به شوخی می گفتیم:"بیا اون از اوباما این از کروبی". البته این بار درجه شوخی کمتر از قبل شده بود. دوم اینکه، به نظر میاد و...

tornpapersofprison.blogspot.com

December 2011

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2011_12_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. که به پنجره تابیده است خاموش میکنی. نه یعنی تحقیر شده ای. برای تو کوچک است. آن قدر کوچک که فیلی می تواند,. تمام دریاها را . به یک جرعه بالا بکشد. با همه چیز کنار بیایی. زمین به شکل احمقانه ای گرد است. ارسال شده توسط امیر رشیدی. پیوندهای مربوط به این پیام. برچسب‌ها: روزانه ها. پست‌های قدیمی‌تر. اشتراک در: پست‌ها (Atom). تیروژ (پرتو خورشید) - آیدا ابروفراخ. کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران. کانون مدافعان حقوق بشر. دیده بان حقوق بشر. گریزی بر...

tornpapersofprison.blogspot.com

June 2010

http://tornpapersofprison.blogspot.com/2010_06_01_archive.html

ورق پاره های زندان. من از آن روز که در بند توام آزادم، ای آزادی. من رو ببخش محبوبه. یه چیزهایی رو دلم مونده بود این رو نوشتم:. من رو ببخش محبوبه. چهار ماه هست که از ایران خارج شده ام. چهار ماه هست که ترس بازداشت از وجودم رفته. چهار ماه هست که شب ها صدای توقف ماشین در کنار خونه م باعث نمیشه از خواب بپرم و تا صبح نخوابم. چهار ماه هست که شب ها خونه خودم می خوابم. وقتی تو کلانتری بازجویی می شدم، تو کنارم بودی؛ درست روی صندلی کناری نشسته بودی. ازم دفاع کردی محبوبه، یادته؟ این رو تا حالا جایی نگفتم...برای سوال...