alightbreeze.blogfa.com

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/1391/11

روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: چرا دوستم داری؟ پسر جواب داد: دلیلشو نمیدونم اما واقعا دوس ت دارم! تو هیچ دلیلی نمیتونی بیاری پس چطور دوسم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟ من جدا دلیلشو نمیدونم اما میتونم بهت ثابت کنم! من میخوام دلیلتو بگی! میگم چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت. آن روز دختر از جوابهای پسر راضی و قانع شد. متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت. پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم! اما او...

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ - نوشته یک پسر آفریقایی...: )

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/post/47

نوشته یک پسر آفریقایی.: ). وقتی به دنیا میام، سیاهم. وقتی بزرگ میشم، سیاهم. وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم. وقتی سردم میشه، سیاهم. وقتی می ترسم، سیاهم. وقتی مریض میشم، سیاهم. وقتی می میرم، هنوزم سیاهم. و تو، آدم سفید. وقتی به دنیا میای، صورتی ای. وقتی بزرگ میشی، سفیدی. وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی. وقتی سردت میشه، آبی ای. وقتی می ترسی، زردی. وقتی مریض میشی، سبزی. و وقتی می میری، خاکستری ای. آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویتها شده است! همان شب، کمی بعد که رفتم بابام را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعا...

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ - دلایل شکست پرــــپولیـــس!!

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/post/55

شماره خبر : 75943. ما که آرزو به دل مونديم. ببينيم علي دايي يکبار بعد از شکست تيمش تقصيرات را به گردن خودش و تيمش بندازه و بگه ما مقصر هستيم! 90: ما که آرزو به دل مونديم. ببينيم علي دايي يکبار بعد از شکست تيمش تقصيرات را به گردن خودش و تيمش بندازه و بگه ما مقصر هستيم! از نظر دايي هميشه اينطوري است، دقت کنيد اينطوري:. بعد از شکست هفته اول: تقششصير داور بود، 20 تا پنالتي ما را نگرفت. بعد از شکست هفته سوم: تقصير فدراسيون فوتبال و دار و دسته کفاشيان بود. بعد از شکست هفته چهارم: اينبار تقصيرکمک داور بود.

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ - برتری سپاهان مقابل پرسپولیس....:)))))

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/post/57

برتری سپاهان مقابل پرسپولیس.:) ) ). دايي: از اصفهان با دست پر برميگرديم. شماره خبر : 77554. سرمربي تيم پرسپوليس ميگويد تيمش بهترينهاي ايران را دارد. او ميگويد مطمئن است تيمش از مصاف حساس برابر سپاهان دست پر خارج ميشود. علي دايي قبل از تمرين عصر امروز پرسپوليس در گفتوگو با سايت باشگاه پرسپوليس به سوالات متعدد پاسخ داد. متن اين گفت و شنود از نظرتان مي گذرد. پس از پايان هفته نهم اوضاع کلي تيم پرسپوليس را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ اما خريد پنج - شش جوان و استفاده از آنها نوعي ريسک بود اگر ريسک شما جواب نمي داد چ...

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/1392/03

وقتی نیستی تو شب من.قلب یادشش میره پمپاژ.میشه یک ماشین نگین.ته تاریخ یک گاراژ :(. این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم ،خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم. سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم ، این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت کنم. دوشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۲ 13:23 PM. کجا گمت کردم تواین شب جاری. دوستان اگه رمزو میخاین نظر بذارین:). جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۲ 16:45 PM. اونی که عشقو خاطرهاشو باتو شریکه به جای دستات حالا تو دستاش خودکار بیکه. اصن مهم نی دیه نمیخام راجبش بحرفم.:دی! صدا دوربین ...

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/1392/05

چه زود فراموش می شوم. انگار سالهاست که من مرده ام. اما هنوز ذهن زخمی ام. یاد تو را نشانه می رود. دوشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۲ 16:14 PM. سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۲ 15:56 PM. تنهایی اش در سکانس اول،بدجور دلم رو میزد . با صدای بلند گفتم : کات! اما او آنقدر در نقش خود فرو رفته بود که متوجه نشد! دستم را بر روی شانه اش زدم . او گریم خود را پاک می کرد. من اشک هایی که برای تنهایی اش ریختم را از گونه هایم پاک میکردم! متن را تغییر دادم . همه باید در تک سکانس فیلم من باشند! صدا دوربین . زندگی . عاشق ل ری ن:@).

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ - boys over flower

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/post/52

سه شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۲ 22:29 PM. تنهایی اش در سکانس اول،بدجور دلم رو میزد . با صدای بلند گفتم : کات! اما او آنقدر در نقش خود فرو رفته بود که متوجه نشد! دستم را بر روی شانه اش زدم . او گریم خود را پاک می کرد. من اشک هایی که برای تنهایی اش ریختم را از گونه هایم پاک میکردم! متن را تغییر دادم . همه باید در تک سکانس فیلم من باشند! صدا دوربین . زندگی . عآش قآن ه ی ش ک ر و ن م ک*! زهرا:-* * * * * * * * * * (داداش کوچولوم)عاشقشم:) ) ). نیستم(آنتے ضآل):-* * * (پسر خاله گرامی! درسا:) ) ) ) (بابای م! پگ ه:) ) ).

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/1391/12

به نام خدایی که انصافا خداست! چه قده من تن تن میام اینجا چن روز دیگه بلاگفا منو پرت میکنه بیرون. سال نوت مبارک دوست عزیز. صد سال به این سالا هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز.(! خب عیده دیگه.بع بع بع. وایسال ۹۲ شد چه قده زود. ازتون چنتا خواهش دارم. ۱)نظرتون راجب شخصیتای پست قبل. ۳)" " " وبم. ۴)من چن وقته درگیر اینم که چیکاره شم.لطفن نظر بدین.خونواده رو کچل کردم! چهارشنبه سی ام اسفند ۱۳۹۱ 18:57 PM. سلاملکم .امروز میخوام با چنتا از افراد مورد علاقم آشناتون کنم. خب اولیشو که همتون میشناسین. اون کسی نیست جز.

yebachetizhoosh.blogfa.com

pink intelligence ツ

http://www.yebachetizhoosh.blogfa.com/1392/01

کتاب زندگی ام را ورق می زنم از روزهای کودکی یک صفحه در میان چیزهایی یادم می آید. کودکی که جلوی آینه می ایستد تمام پاکی ها مقابلش قرار می گیرد اما افسوس که بزرگ تر ها پاکی آینه را از ان می گیرند. کوچولوها همیشه راست می گویند اما آدم بزرگا تنها وقتی راست می گویند که به نفعشان باشد. شادیتاجی که در کودکی همیشه برسر داشتم.یادش به خیر زنگ تفریح ها که می خورد صدای جیغ و داد بچه ها به در ودیوار مدرسه جان میداد و وقتی زنگ می خورد اشک های در و دیوار زمین را خیس می کرد. وقتی ازم می رسیدند چند سالته؟ وقتی زمین می خو...

teenagediaries.blogfa.com

teenage' s diaries - خوشبختی

http://www.teenagediaries.blogfa.com/post/3

آزاد و رها.خودتو بسپار به باد! دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد پسر قدبلند بود،. صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست. احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می. داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک. سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را. یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را. وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.