alireza-baghi.persianblog.ir

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - برای فروغ

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-190.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. خواب آرام زمین را بر آشفت. از خواب تمام شاعران این حوالی. در شبی که خدا. تمام سعی خود را به کار گرفت. حادثه ی مرگ تو را. طبیعی ترین اتفاق زندگی. مطلب را به بالاترین بفرستید:. از خیل اسیران کهن نیستم.اما. روزی زده ام در قفسی بال و پری چند! شاعر که نباید فقط شعر بگوید! شاعر روستائی فقیری ست که شب به شب گ له های اش را به چرا؟ می برد و صبح به صبح آن ها را می دوشد تا شیر ادراک را به خورد روستا نشینان دهد. نوشته هایی که .

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - پنجشنبه های بی تو

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-194.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. پنجشنبه های بی تو. پنجشنبه های بی تو را. سرم سخت مشغول زائرانی ست. و فاتحه ای بخوانند. و باز بروند تا پنجشنبه ای دیگر. تمام آرزوهائی که متبرک به نام تو بود را. در گورستان دلم به خاک سپردم. مطلب را به بالاترین بفرستید:. از خیل اسیران کهن نیستم.اما. روزی زده ام در قفسی بال و پری چند! شاعر که نباید فقط شعر بگوید! شاعر روستائی فقیری ست که شب به شب گ له های اش را به چرا؟ گاه من شعر می گویم و گاه شعر از من می گوید .

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - بی خواب نوشت هایِ من

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-207.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. بی خواب نوشت های من. دامن این همه خانه های خالی تقویم. ک دام را خط بزنم. ک دام را نقطه بگذارم. پ ر از برف و تگرگ. این است حال و روز تقویم زندگی ام. به سال نکشیده ,. رو به احتضار است. رو به خاموشی و م رگ. زيباترین فرجام يک قلب است. تو آتش بيار این معرکه باشی! دارم قدم به قدم از قدم هایت را می شمارم. نفسم ب ند آمد. تا چند اگر بشمارم. به آغوشم بر می گردی! دستم به دامن تان. که هر لحظه , ز هر کوی. بهار را خط زدم. هر گو...

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - گمشده ام

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-195.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. به هیچ جای مقصدم که هیچ! به هیج جای شهر لعنتی نرسیدم. پای برهنه و خسته. بیخودتر از همیشه باز گشتم. به خیال اینکه این بار نیز. مسیر را آنکه اشتباه رفت. تمام میدان های این شهر را. هزار بار دور زدم. بی آنکه با خودم فکر کرده باشم. که میدان های بیهوده را. برای گیج شدن من ساخته اند. کاش می توانستم باور داشته باشم. که دیگران نیز ,شاید. در اینکه من هیچ وقت به هیچ جا نرسیدم. نقش داشته اند . وقتی که از روزگار درخت بودن.

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - معشوق ِ دیوانه ی ِ من !

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-196.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. معشوق دیوانه ی من! معشوق دیوانه ی من! که در خواب نیز. دست از دگمه های پیراهنم بر نمی داشتی. و هی مجادله می کردی با باد. تا زندانی اش کنی. که چرا خواسته تا در زیر پیراهن من. بر پوستم دست بکشد. با هر نسیمی که از راه می رسد. معشوق دیوانه ی من! که چهره ی عبوس ات. احتمال بروز لبخند را. بر لب های من به صفر رسانده است. بگذار برای آخرین بار. دندان های سپیدت را ببینم. برای جویدن خرخره ام. براق شان کرده باشی! نوشته هایی که .

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - من آدم نتوانستنم

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-188.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. من آدم نتوانستن ام , آدمی که زورش به چند ورق کاغذ و مشتی خاطره و چند قلم شیئ به یادگار مانده از گذشته هم نمی رسد , زورش نمی رسد تا فارغ از تمام دلبستگی ها قیدشان را بزند و دورشان بیاندازد و زندگی را نه این بار گره خورده که از نو شروع کند. من آدم نتوانستن ام ! غمزده ر خسار ماه. نویدی ست بر آغاز شبی دیگر. رجعت من به اصل عصیان روحی عاصی. که در کشمکش اندیشه های موهوم به استیصال رسیده است. فکر , پشت فکر! نوشته هایی که .

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - بهار...

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-200.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. وقتی که پائیز و زمستان. از شرم گلبوته های پر از شکوفه ات. پای از باغچه ی دلم می کشند. تا ، تو به بار بنشینی. چند شعر کوتاه از مرا در سایت تخصصی شعر ایران و جهان ( آنات ) از طریق لینک زیر بخوانید :. Http:/ www.aanaat.com/user/? مطلب را به بالاترین بفرستید:. از خیل اسیران کهن نیستم.اما. روزی زده ام در قفسی بال و پری چند! شاعر که نباید فقط شعر بگوید! شاعر روستائی فقیری ست که شب به شب گ له های اش را به چرا؟

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - قتل ِ سفید

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-184.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. نه ضرب و شتم. این را کارآگاهان پلیس. موقع کشیدن کروکی به دور جسدم. در گوش هم پچ پچ می کردند. خنده ام گرفته بود. کاش توان این را داشتم که به یک نحوی. سرنخی دست آنها بدهم. چیزی شبیه به کشته شدن از ترس تنهائی. چیزی شبیه به همین رفتن تو. چیزی شبیه به دق مرگ شدن من. تمام مدتی که آنها. مدارک و شواهد را بررسی می کردند. گوشه ای از ملحفه ی سفید را به کناری زده بودم. تا چهره ی آشنای تو را ببینم. برای دقیقه ای هم که شده ,.

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - پرواز ِ بی تو میسر نمی شود

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-193.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. پرواز بی تو میسر نمی شود. جز به آغوشت میسر نمی شود. که آسمانی ست بی سقف و. بیا و دریغم مکن. که در رخوت زیستنی بدینسان تاریک. بی گرمی دست های تو. محال است پیله را شکافتن و پروانه شدن. تو آغوش ب گشای. تنگ تر از آن است. که تمام حجم اندوهم را. در خود جای دهد! مطلب را به بالاترین بفرستید:. از خیل اسیران کهن نیستم.اما. روزی زده ام در قفسی بال و پری چند! شاعر که نباید فقط شعر بگوید! مینی مالهای من در پرشین بلاگ.

yaredabestaniyeto.blogfa.com

خواب های نیمروز - صدا می آید...

http://yaredabestaniyeto.blogfa.com/post-179.aspx

اگر نوشتن,زندانی کردن لحظه ای ست که دارد می گذرد,من این لحظه ی تو را نمی نویسم,بگذار بگذرد. صدای شلیک می آید . به جرم فریادی خاموش. تیر باران می کنند. صدای طناب می آید . به بالای دار رفته است. در این سپیده دم. صدای ضجه می آید . صدای تبر می آید . به جرم قد برافراشته اش. کوتوله های سرزمین من! سومین روز از مهر نود. مطلب را به بالاترین بفرستید:. از خیل اسیران کهن نیستم.اما. روزی زده ام در قفسی بال و پری چند! شاعر که نباید فقط شعر بگوید! شاعر روستائی فقیری ست که شب به شب گ له های اش را به چرا؟ نوشته هایی که .