arezou-esmaeilzadeh.blogfa.com

rroshan.blogfa.com

عبــور - کافه

http://www.rroshan.blogfa.com/post-38.aspx

یکشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۳. سردردهای هر عصرم را. با سیگارهای تو دود میکنم. که اینجا، روبروی مرگ نشستهای. و ژست یک گپ دوستانه هم گرفتهای. تلخ باشم و در سکوت. این عشق بازی را ببینم. و این لبخندها را به تنهایی میز هدیه دهم و عطر مردانهی تو. و سیگارهای تو را. که دستانش را نرم گرفتهای. و با او از زندگی میگویی. همان چیزی که شما را از هم میگیرد. همان چیزی که شما را از هم دور میکند. و در یک لحظه. او دیگر هیچی. هیچی نیست،. شرابت را توی چشم خیابان خیره میکنی. بهانهی آخرین جرعه و. سردردم را به فیلتر سیگار میبازم.

rroshan.blogfa.com

عبــور - نوستالوژی

http://www.rroshan.blogfa.com/post-39.aspx

سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۳. چند ماهی میشه که چیزی ننوشتم. زندگی داره می چرخه و می گذره و ما هنوز به امید یک "فردا" داریم با خیلی چیزا و خیلی کسا می جنگیم و هنوز هم نا امید نشدیم. می نویسم اما کمتر، می خونم اما بیشتر. این بار با کاری که حالا واسه م خیلی قدیمی شده اینجا رو آپ می کنم، به احترام نوستالوژی که این روزا ما رو زیادی خفت می کنه. شبيه قطره اى نور. با هم پرواز مى کنيم. وراى فاصله و زنجير و آهن. ستاره اى ست کوچک. مثل قطره اى آب در چشمه. در زايش خنده هايت. انگار دوباره تولد را تجربه مى کنم. سه شنب...

setarak200030.blogfa.com

سون بهار - زمانش که رسد

http://www.setarak200030.blogfa.com/post/21

دوست داشتن را زمزمه می کنی. خواهش میکنم اگه براتون ممکنه جواب سوالمو بنویسین. اگه میخواستین بهم تجربه های زندگیتنونو یاد بدین. کدام را انتخاب میکردین. دوست داشتین میتونین خصوصی هم بذارین فرق نمیکنه. نوشته شده در دوشنبه سیزدهم شهریور 1391 ساعت 11:40 توسط مونالیزا .ص. پنجم شهریورشصت و یک. مرا از صلیبم پایین بکشید. نازنین مریم (دختر خاله). ویدا (خواهر دختر خاله). صندلی شماره ی سیزده (خاله قزیییییییییییییییی). چیزی شبیه چشمهایت (ها. مامان قزی). عشق هرگز نمی میرد. مرا به نام کوچکم صدا بزن. گالری عکس های زیبا.

ravaayateyektabou.persianblog.ir

جگر خراش! - روایت ناتمام یک تابو

http://ravaayateyektabou.persianblog.ir/post/21

روایت ناتمام یک تابو. یه خاطره ی طولانی برای این پست انتخاب کرده م .بعد از چند مدت به روز کردن یه پست کمابیش وراج حق طبیعی منه! آرمیده عین شهاب دنباله دار بود! هرجا میرفت بدبختیاشو هم پشت سرش میکشد و می برد! برعکس اسمش هیچ آرامش نداشت! اصلا این بشر نمی آرامید! به قول این شاعره .سعدی.حافظ.نمیدونم کی کی که میگه فتنه در خواب به! این فتنه ای بود که شب وروز بیدار بود! صورتش بدجوور جوش زده بود! بچه ها بهش میگفتن دوون دوون! چون با دوتا رفیق مشنگش میگشت که اونها هم السون و ولسون بودن! ما بهشون میگفتیم مثلث عشقی!

ravaayateyektabou.persianblog.ir

روایت ناتمام یک تابو

http://ravaayateyektabou.persianblog.ir/1391/9/11

روایت ناتمام یک تابو. زایمان پیش از موعد! زایمان پیش از موعد همینه که آدم سه روز زودتر وبلاگشو بروز کنه.چند روز دارم میرم مسافرت. برگشتنی با سوغات به وبلاگاتوون میام! اگه بهم سر زدید رودر خونم بنویسید :آمدیم نبودید! بزرگترین سوال هستی شناسانه ی من اینه که چطوری جوجه ماشینی ها رو رنگ میکنن؟ میندازنشون تو قوطی رنگ؟ رنگ نمیره تو دهنشون؟ چه میشه کرد بعضی سوالا از فرط تفلسف! ببری که توی آشپزخانه کمین. وایتکس و، جرمگیر و ماشین. ماشین لباسشویی و پاک شده. ازروی پتوت راه راه غمگین! به گوشش بینیش دمش مشکوکی.

shahresarein.blogfa.com

عاشقان خدا(سرعین) - ?

http://www.shahresarein.blogfa.com/post/32

نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم بهمن 1392ساعت 21:22 توسط هادی. Design By : Night Melody. آرزو اسمعیل زاده 1. آرزو اسمعیل زاده 2. در هم و بر هم. دغدغه های خط خطی یک خبرنگار. خدا و دیگر هیچ. دل نوشته های ستاره. گمشده ای در مه. در دلم نهفته هاست. درد دل با خدا. قالب های نایت ملودی. Design by : Night Melody. موسیقی لایت در وبلاگ.

tabassom13.blogfa.com

پرازبغضم...!!شانه ات ساعتی چندرفیق؟؟ - می دانی؟؟؟؟؟؟

http://www.tabassom13.blogfa.com/post/96

شانه ات ساعتی چندرفیق؟ چه زود با هم بودنمان خاطره شد. به کسی که با توست .به تنهایی که با تو صمیمی است . به آینه ی اتاقت که هر روز تو را در خود لمس می کند . بیش از همه به پیراهنت حسادت می کنم. که با وجودی چون تو کامل می شود . که هر روز بی منت ،عطر تنت را نثارش می کنی! تاريخ شنبه چهارم شهریور 1391ساعت 14:55 نويسنده تبسم. وإ ن ی کاد ال ذین ک ف روا ل ی زل قون ک ب أ بصر ه م ل م ا س م ع وا الذ کر و ی قولون إ ن ه ل م جنون و م ا ه و إ لا ذ کر ل لع ل مین. وقتے طرف م مے آيند. وقتے دست بر شانه ام مے گذارند. عشق یه ...

tabassom13.blogfa.com

پرازبغضم...!!شانه ات ساعتی چندرفیق؟؟ - خدا..........تنها روزنه امید

http://www.tabassom13.blogfa.com/post/83

شانه ات ساعتی چندرفیق؟ چه زود با هم بودنمان خاطره شد. تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود. تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد. با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت. تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر میدارد. تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند. وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید. وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود. و تنها سلطانی است که با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردن. تاريخ سه شنبه سیزدهم تیر 1391ساعت 10:48 نويسنده تبسم. وقتے طرف م مے آيند. وقتے دست بر شانه ام مے گذارند.

ravaayateyektabou.persianblog.ir

روایت ناتمام یک تابو

http://ravaayateyektabou.persianblog.ir/1391/11/7

روایت ناتمام یک تابو. رفتم آتلیه ی یکی از دشمنای خونیم! یکی از دوستای جونیم! معانقه کردیم.گفتم:احمق من! ایضا گفتم:تو نمیخوای آدم شی؟ ایضا گفتا:حواش اگه توباشی هرگز! از خنده شکمپ ک(پکیدن همون ترکیدنه دیگه! شرو کردیم به نبش قبر گذشته و اوون همه خاطره ی خوب! بچه ها همه شون گم و گور شدن.فلوونی و فلوونی که فرار مغزها کرده ن.فلوونی هم زنیده،(ما توو دهاتمون به زن گرفتن میگیم زنیدن! اون یکی فلونی و بسونی هم که لاکپش شده ن رفتن توو لاک خودشون به قول شاعر:وقتی که میرم توو خودم شاید/پاییز سال بعد برگردم! 1777;&#177...

ravaayateyektabou.persianblog.ir

داش آکل! - روایت ناتمام یک تابو

http://ravaayateyektabou.persianblog.ir/post/19

روایت ناتمام یک تابو. رفتم آتلیه ی یکی از دشمنای خونیم! یکی از دوستای جونیم! معانقه کردیم.گفتم:احمق من! ایضا گفتم:تو نمیخوای آدم شی؟ ایضا گفتا:حواش اگه توباشی هرگز! از خنده شکمپ ک(پکیدن همون ترکیدنه دیگه! شرو کردیم به نبش قبر گذشته و اوون همه خاطره ی خوب! بچه ها همه شون گم و گور شدن.فلوونی و فلوونی که فرار مغزها کرده ن.فلوونی هم زنیده،(ما توو دهاتمون به زن گرفتن میگیم زنیدن! اون یکی فلونی و بسونی هم که لاکپش شده ن رفتن توو لاک خودشون به قول شاعر:وقتی که میرم توو خودم شاید/پاییز سال بعد برگردم! 1777;&#177...