sokute-man.blogfa.com
...نقطه سر خط - لعنت
http://www.sokute-man.blogfa.com/post-182.aspx
سلام مرا به وجدانت برسان و اگر بيدار بود بپرس چگونه شب ها را آسوده مي خوابد . ؟ کسي چه ميداند امروز چند بار فرو ريختم . از ديدن کسي که ،. تنها لباسش شبيه به " تو " بود! پن:نگاهت کافيست تا دوباره در هواي آمدنت بميرم. تو هميشه دعوتي ، راس ساعت دلتنگي! نوشته شده در ۹۰/۰۴/۱۳ساعت توسط لعیا. Design By : Night Melody. بعد از من، به یاد من آویزان نشوید. من امروز زنده ام، همین امروز. از لحظهای که صبح جیغ کشید و شب خاموشش کرد. حرامتان باد. حرامتان باد اگر عزای مرا با حلوایتان شیرین کنید. من امروز زنده ام.
malijoon.blogfa.com
ماتیک صورتی
http://malijoon.blogfa.com/9106.aspx
دل از سنگ باید که از درد عشق ننالد خدایا دلم سنگ نیست. Go to the fucking hell! کلا که همه چی به درک! نوشته شده در جمعه هفدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 14:37 توسط mali. نمیدونم هر چند وقت یه بار میام اینجا سر میزنم. اینجا که یه زمانی خونه ام بود. صبح و شب سر میزدم. اما الان مدتهاس که تنبل شدم. درگیر روزمرگی های این دنیای لعنتی. حالم بهم میخوره از این اوضاع شما رو نمیدونم. هیچ چیزی توی این دنیا نوید یه آینده ی قشنگ و نمیده. یادمه قدیما آدمای دور و برم پر بودن از حس امید و شادی. همه چشم به یه آینده ی روشن داشتن.
malijoon.blogfa.com
ماتیک صورتی - It doesn't matter!
http://malijoon.blogfa.com/post-342.aspx
دل از سنگ باید که از درد عشق ننالد خدایا دلم سنگ نیست. برام مهم نیست هیچی برام مهم نیست. این همه برام مهم بود چی شد؟ پس دیگه هیچی مهم نیست. مگه تهش چه اتفاقی می افته؟ وقتی ته همه چی مرگه. برید خاطره های عزیز من دیگه میخوام سعی کنم بهتون. حتی فکر هم نکنم. نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۱ساعت 22:50 توسط mali. Design By : Night Melody. گر بدینسان زیست باید پست. من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم. بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست. گر بدینسان زیست باید پاک. یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک.
malijoon.blogfa.com
ماتیک صورتی - سلام سلام دوباره
http://malijoon.blogfa.com/post-343.aspx
دل از سنگ باید که از درد عشق ننالد خدایا دلم سنگ نیست. چقدر دلم تنگ شده بود! وقتی اومدم کامنتامو باز کردم یه حسی داشتم که نگو. دلم برای همتون تنگ شده بود. والا این سر شلوغی های منم خسته کننده شده. بعضی از پست های قدیمیمو دیدم. از خودم ناراحت شدم. اینکه چقدر بی وفام. من تو این وبلاگ بزرگ شدم. توی این وبلاگ زندگی کردم اما حالا. هر سه ماه یه بار میام بهش سر میزنم. دلم برای دوستایی که گمشون کردم تنگ شده. اما بازم جای شکرش باقیه که یه سری ها هنوزم هستن! این آلودگی هوا و تعطیلی مدارس بهونه ای شد که.
4-im-outlaw-of-torn.blogfa.com
ياغي از هم دريده - This is the virus THE VIRUS OF LIFE
http://www.4-im-outlaw-of-torn.blogfa.com/post-37.aspx
ياغي از هم دريده. This is the virus THE VIRUS OF LIFE. I need a minute to. Everyday bullshit things that you have done. I know why you blame me. I know why you blame yourself. Kill you I will never be you. چیزی که انتظار میکشیم به دست خود پرستی به قتل میرسه. زجر میکشن که تاریکی از بین بره. صدایی که از همه جای خط حامل به حمل شد. تا مغزی که از شیشه پرشده خورد کنه. نوشته شده در ۸۹/۱۱/۰۶ساعت 17:44 PM. لاشه ی متعفن یک دیوانه. ته سیگارهای دختر هار. نوشته هاي مرگ وار يك مرده. تاریکترین رویای سه بعدی.
sodalite.blogfa.com
سودالیت
http://www.sodalite.blogfa.com/9007.aspx
الان دلم می خواد حسود. تا حسش هست حسودی باید کرد. پن: در حال حاضر این جمله حال بهم زن ترین جمله می باشد "چشم حسود کور". نوشته شده در دوشنبه 11 مهر1390ساعت 3:11 بعد از ظهر توسط مریم. سلام و چند نقطه چین. خب از چی بنویسم.از اینکه از بلاگفا رد شدم و رفتم.انگار که نه انگار دوستانی دارم که فقط از همین وبلاگ از حالشون می تونم با خبر شم! خب از اینجا خسته شده بودم. بایدی تو کار نبود که بیام و بنویسم. دو روزه این وی.پی.ان ها رو قطع کردند یهو یادم افتاد بلوگفا فیلتری نبود وبرگشتم خونه قدیمی ام! لال مونی های هومن.
banoyesfand.blogsky.com
گذشته ، گذشته یا نگذشته ؟؟ - گاه نوشته های بانوی اسفند
http://www.banoyesfand.blogsky.com/1392/05/20/post-19/گذشته-،-گذشته-یا-نگذشته-؟؟
گاه نوشته های بانوی اسفند. گذشته ، گذشته یا نگذشته؟ یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 ساعت 12:58 ق.ظ. یادم میاد اون موقع ها خوش خنده بودیم . حرف زیاد داشتیم با هم . ساعتها حرف میزدیم بدون اینکه خسته بشیم . با عشق براش از همه چیز میگفتم با عشق جواب میداد . یادم میاد اون موقع ها انقدر نزدیک بودیم که کافی بود یه اتفاقی بیوفته . بدون اینکه به من بگه ، فقط حس میکردم . بعد با یه اسمس بهش میگفتم . گاهی زنگ میزد گاهی هم اسمس که تو از کجا فهمیدی بانو! یادم میاد اون موقع ها آهنگامون یکی بود . دردامون یکی بود .