aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-6.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. دراین آشفته حالی درگنج این نمی دانم چه آباد، تاندانیم، هم چنان "تا ثریا می رود دیوارکج! انسدادغریبی ست این رسوب. درشریان رابطه ی ما! ما به قربان گاه هرمعبودی که رفته ایم. تاثیرناگزیرهیچ جذبه ای نبود. منوچهر زال پور- 16/2/90، تهران. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ساعت 19:37 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -. از لابه لای شاخسار توهم. به عابرانی که همیشه در راهند.
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-10.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. من دیگر به کارش نمی آیم. با لب خندی مضحک ودردآور. ودستی که تکان می دهم. منوچهرزال پور، تهران، 15بهمن92. نوشته شده در یکشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۳ساعت 1:35 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -. از لابه لای شاخسار توهم. و بعد، در جای دیگری از همین شعر می خواندیم که :. او دست های پینه بسته اش را خواهد بخشید. به عابرانی که همیشه در راهند. اما چه نا گاه، بی گاه شد!
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-8.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. صدا به صدا نمی رسد. شنیده ام این روزها درسفره خانه های جهان. انسان کباب می کنند. در باریکه ی غزه. چهره های پنهان شده درپس ریش. فراخ راهی می گشا یند. خا خا م های یهود. پای دیوار ن دبه. در بی راهه ای دگر! بی نام می شوندوگم. تماشاخانه ی مرگ است! مردمان رامی ب رند سرازقفا. باعدل قسمت می کند زنان اسیر را. درجمع ا مرب رها. ختنه می کند عضوزنانگی را. ازپیکر زن ها ودخترها. انسان مثله می کنند. نه وحشت زده ایم و. منوچهر زال پور، تهران، مرداد93. از خودم تا شقایق وبعد.
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/9305.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. صدا به صدا نمی رسد. شنیده ام این روزها درسفره خانه های جهان. انسان کباب می کنند. در باریکه ی غزه. چهره های پنهان شده درپس ریش. فراخ راهی می گشا یند. خا خا م های یهود. پای دیوار ن دبه. در بی راهه ای دگر! بی نام می شوندوگم. تماشاخانه ی مرگ است! مردمان رامی ب رند سرازقفا. باعدل قسمت می کند زنان اسیر را. درجمع ا مرب رها. ختنه می کند عضوزنانگی را. ازپیکر زن ها ودخترها. انسان مثله می کنند. نه وحشت زده ایم و. منوچهر زال پور، تهران، مرداد93. از خودم تا شقایق وبعد.
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/9311.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. من دیگر به کارش نمی آیم. با لب خندی مضحک ودردآور. ودستی که تکان می دهم. منوچهرزال پور، تهران، 15بهمن92. نوشته شده در یکشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۳ساعت 1:35 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -. از لابه لای شاخسار توهم. و بعد، در جای دیگری از همین شعر می خواندیم که :. او دست های پینه بسته اش را خواهد بخشید. به عابرانی که همیشه در راهند. اما چه نا گاه، بی گاه شد!
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-9.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. به یاد آن ها که درشارلی ابدو، جان باختند! سنفونی قهقه ی سرب مذاب. رقص بی خوف قلم درشط خون. که اندیشه دوچندان ازپیش. قامت خویش به بالا کشید! منوچهر زال پور- تهران- نوزده دی نودوسه. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۳ساعت 1:8 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -. از لابه لای شاخسار توهم. و بعد، در جای دیگری از همین شعر می خواندیم که :. او دست های پینه بسته اش را خواهد بخشید.
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-12.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. در سایه سار پلک خواب. زخم زبان می زند. مردمان قبیله ی تاب. در لحظه های درد. منوچهر زال پور- تهران- 1385. نوشته شده در جمعه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۳ساعت 15:54 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -. از لابه لای شاخسار توهم. و بعد، در جای دیگری از همین شعر می خواندیم که :. او دست های پینه بسته اش را خواهد بخشید. به عابرانی که همیشه در راهند. اما چه نا گاه، بی گاه شد!
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-5.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. نشانی مرا ازسراب نگیر! من درگستره ی رویا ایستاده ام. نه شب را صدا بزن. نه خورشید را انکار کن. منوچهر زال پور- تهران- آذر92. نوشته شده در چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت 14:21 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -. از لابه لای شاخسار توهم. و بعد، در جای دیگری از همین شعر می خواندیم که :. او دست های پینه بسته اش را خواهد بخشید. به عابرانی که همیشه در راهند. اما چه نا گاه، بی گاه شد!
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-11.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. تودرمن زاده می شوی. مادریک واژه معنی می شویم. درقاب یک آیینه پیدا. من مست می شوم. توبه خواب می روی. من زخمی می شوم. توبه تاراج می روی. من یلی می شوم. بانوی دیرینه سال من! من مجنون دست وپا بسته نیستم. منوچهر زال پور- تهران-15/2/90. نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۳ساعت 1:21 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -. از لابه لای شاخسار توهم. به عابرانی که همیشه در راهند.
aztabare-shaghayegh.blogfa.com
ازتبارشقایق - شعر
http://aztabare-shaghayegh.blogfa.com/post-7.aspx
شعر- داستان- فلسفه- سیاست و جامعه. یا که وهمی دگر ایستاده ام. با ساغری از خون سرخ رنگ غروب. آن جا که مشاطه ی خیال. نقش هزار رنگ آرزو می زند]. کورسوی راه رفتنی تازه است. هراسانم از نقش سرخ شفق:. اگر ره زنی کند؟ ازستیز بغض د ژ خوی در گلو. ازغریو زخم های ناسور گ رده ام. منوچهر زال پور- تهران. سه بامداد 6/3/87. نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۳ساعت 21:40 توسط منوچهر زال پور. از خودم تا شقایق وبعد. پیشتر که هر دم از زندگیم پر بود از آرزوهای رنگارنگ، در شعری گفته بودم :. با ردایی سپید -.