bachehyeiteg.rozblog.com

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - آه خدایا......

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/30

چگونه سر بالا بگیرم و به درگاهت بیایم و بگویم :. الهی العفو . که عفو و بخششت را می طلبم. اما باز هم جلوی نفسم را نمی گیرم؟ چگونه شرمسارت نباشم در حالیکه هر چه جور و جفا از من می بینی. باز هم رشته ی مهر و دوستی ات را نمی گسلی و رهایم نمی کنی؟ چگونه ادعای بندگی کنم. در حالیکه خود می دانم عبد تو نبودم و بنده ی نفس بودم؟ تنها چیزی که می توانم بگویم این است که. با همه ی شرمندگی هایم ادعا می کنم که بنده ی تو هستم. و تنها کلامی برایت بگویم که نکند عمر به سر آید و این کلام را نگفته باشم. كسی از من غنیتر نیست.

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - مطالب شهریور 1391

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/archive/1391/6

وقتی که به دنیا آمدی، تو گریه می کردی. و اطرافیانت لبخند به لب داشتند. آنگونه باش که در پایان زندگی. تو تنها کسی باشی که لبخند بر لب داری. و اطرافیانت گریه می کنند. When you were born, you were crying. And everyone around you was smiling. Live your life so at the end. Youre the one who is smiling and everyone. Around you is crying. پروردگارا کمکمان کن تا در زندگی کسی از ما نرنجد. نوشته شده در دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 09:09 ب.ظ توسط Sara Mehrabun. پیرمرد همسایه آلزایمر دارد . دیروز زیادی شلوغش کرده بودند.

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - به خودت کاش بیایی...!

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/29

به خودت کاش بیایی! مثل هر بار برای تو نوشتم. دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟ و ای کاش که این جمعه بیایی. دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ و تو انگار به قلبم بنویسی. که چرا هیچ نگویند. مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟ که پس از قرن و هزاره. هنوزم که هنوز است. دو چشمش به راه است. و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است. به اندازه یک بدر علمدار ندارد. و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد. مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،.

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - مطالب مهر 1391

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/archive/1391/7

به اندازۀ چند سال نگذشت. به اندازۀ همین چند ماه گذشت. این چند ماه گذشت. نوشته شده در جمعه 14 مهر 1391 ساعت 08:46 ب.ظ توسط Sara Mehrabun. لب های تشن ه . هر روز وقتی بر می گشتیم ، بطری من خالی بود اما بطری مجید پازوکی پر آب بود.توی. این حرارت آفتاب ، لب به آب نمی زد. همیشه به دنبال یک جالی خاص بود. نزدیک ظهر. روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت - هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه می کردیم که. خیلی حالش عجیب بود . تا حالا او را این گونه ندیده بودیم. می گفت : پیدا کردم این همون بلدوزره. مجید بطری آب را. گذر من به...

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - انتـ ـ ـ ـ ـ ـظار....

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/40

به اندازۀ چند سال نگذشت. به اندازۀ همین چند ماه گذشت. این چند ماه گذشت. نوشته شده در جمعه 14 مهر 1391 ساعت 08:46 ب.ظ توسط Sara Mehrabun. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود. گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد. گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود. گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند. مراقب بعضی یک ها باشیم. در حالی که ناچیزند ، همه چیزند. شبکه اجتماعی محبوب جوانان ایرانی. ミ ミ پاییز دوست داشتنی ミ ミ. ܓܨ یادداشتهای بارانی ܓܨ. ღ دخ تر ایران .ღ. حرف های نگفتنی.:.

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - کاش می دانستی

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/36

من سکوتم حرف است. حرف هایم حرف است. خنده هایم، خنده هایم حرف است. می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم. کاش و صد کاش نمی ترسیدی. که مبادا دل من پیش دلت گیر کند. یا نگاهم تلی از عشق بدستان تو زنجیر کند. من کمی زودتر از خیلی دیر. مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد. سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد. چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت. در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست. مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست. نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:58 ب.ظ توسط Sara Mehrabun. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت.

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - گفته بودم دوستت دارم؟

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/32

گفته بودم دوستت دارم؟ دنبال وجهی می گردم. که تمثیل تو باشد. و همین چیزهای بی پایان. قلبم را مچاله می کند. جلو راهت سبز می شدم. تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری. گفته بودم دوستت دارم؟ نوشته شده در شنبه 25 شهریور 1391 ساعت 04:02 ب.ظ توسط Sara Mehrabun. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود. گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد. گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود. گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند. مراقب بعضی یک ها باشیم. در حالی که ناچیزند ، همه چیزند. ღ عشق پاک ღ.

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - با تو صادق بودم تو نفهمیدی

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/35

با تو صادق بودم تو نفهمیدی. کاش از اول میدونستم تو مال دیگرونی. کاش از اول میفهمیدم تو با من نمیمونی. کاش از اول میدونستم تو سهم من نمیشی. کاش میفهمیدم که تو از عشق من گریزونی. از فکر و قلبم تو نمیری که به همین زودی. تو اون فرشته پاکی که من فکر میکردم نبودی. میدونم هر جا که هستی با هر کسی نشستی. به راحتی فراموشم میکنی تو به زودی. این همه عاشق بودم تو نفهمیدی. با تو صادق بودم تو نفهمیدی. من که عاشق بودم تو نفهمیدی. با تو صادق بودم تو نفهمیدیکاش از اول میفهمیدم تو مغروری. کاش میدونستم از دنیای من دوری.

bachehyeiteg.mihanblog.com

شب خـاطــره ها - ミ ミ هـــر چـــ ه خــــــــ♥ــــــدا بخـــواهد ミ ミ

http://bachehyeiteg.mihanblog.com/post/27

ミ ミ هر چ ه خ دا بخواهد ミ ミ. در میان بنى اسرائیل، خانواده اى چادرنشین در بیابان زندگى مى كردند و زندگى آنها به دامدارى و با كمال سادگى و صحرانشینى مى گذشت. آنها علاوه بر تعدادى گوسفند، یك خروس، یك الاغ و یك سگ داشتند خروس آنها را براى نماز بیدار مى كرد، و با الاغ، وسائل زندگى خود را حمل مى كردند و به وسیله آن براى خود از راه دور آب مى آوردند، و سگ نیز در آن بیابان، به خصوص در شب، نگهبان آنها از درندگان بود. این نتیجه كسى است كه همه چیزش را به خدا واگذار مى كند. هر بنده اى كه به آنچه خداى متعال دوست دارد،ر...