baz-ham-zendegi.persianblog.ir

silver-roses.persianblog.ir

اینجا دیگر مثل اینجا نیست............ - رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/post/96

اینجا دیگر مثل اینجا نیست. خیره به من می نگری. ولی لبانت بوی دیگری می دهند. دیگری از جنس آنان که مرا و تورا از خانه ی مان کوچ دادند. خیره به من می نگری اما. دستانت گرمی دیگری دارد، وجودت بوی تند عطر غریبی را گرفته است. پریشان مکن چهره ات را که من از این پریشانیها. سالهاست که نقش می کشم. لبخند می زنی اما لبخندت طعم خنده ندارد، تنها ثانیه ای در طلاقی چشمهایمان بی اثر می گذرد. های ریرا. ریرا. از این همه سال و ماه تنها سوغاتم گریه های سکوت بود و طعنه های غریب. خیره به من نگاه نکن. پيام هاي ديگران .

silver-roses.persianblog.ir

رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/1391/4

باورم نمیشه خودم باعث نابودی آرزوی چندسالم شدم. مرگ میخوام. خدا بشنو. 1638;:٠٢ ‎ب.ظ ; پنجشنبه ٢٩ تیر ۱۳٩۱. پيام هاي ديگران . دیشب که نمی دانستم برای کدامیک از دردهایم گریه کنم، کلی خندیدم! 5 شنبه روز خوبی بود اما. 1641;:۱٦ ‎ق.ظ ; شنبه ۱٧ تیر ۱۳٩۱. پيام هاي ديگران . بی آنکه احساس کنم شاید فرصتی، قسمتی و حدیثی باشد. بی آنکه احساس کنم، تمام آنچه می بینم خواب است، کابوس. هر که باشی، مهم نیست. مخاطب حرفهایم سالهاست که خودم هستم، پس بیخود دلگیر مباش که نبایدت کردم. تو باش! دلم مثل عصرهای جمعه شده است. پن: ممنو...

silver-roses.persianblog.ir

رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/1390/11

آری ، گاهی هزار وبلاگ هم که عوض کنی و به هزار نام مستعار هم که بنویسی ، باز هم سنگینی حرفهایی را در دلت حس خواهی کرد، حرفهایی که نه می توانی به کسی بگویی و نه اینکه آنرا بنویسی . گفته هایم ، قطره ای از دریای نگفته هاست . نمیدانم شاید باید چاهی پیدا کرد . 1777;٠:٢۳ ‎ق.ظ ; یکشنبه ۳٠ بهمن ۱۳٩٠. پيام هاي ديگران . چه کسی می گوید که من هیچ ندارم ! من چیزهای با ارزشی دارم! حنجره ای برای بغض چشمانی برای گریه ، لب هایی برای سکوت! دست هایی برای خالی ماندن . پاهایی برای نرفتن ! پيام هاي ديگران . دل، دل، دل دیوونه.

silver-roses.persianblog.ir

رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/1391/2

بعضی وقتها بعضی چیزها پیش از آنکه آغاز شوند، تمام می شوند. مثل حرفی که قبل از گفتن، نا تمام می ماند. میخواهم به جنوب بروم، بگویید رفته است شمال. 1779;:۳٠ ‎ب.ظ ; سه‌شنبه ٢٦ اردیبهشت ۱۳٩۱. پيام هاي ديگران . تلخ، مثل شکلات تلخ 99%. اندیشه ی انسان که عریان باشد، آن انتهای فکرش را هم همگان می خوانند،. آنوقت وقتی می خواهی سر بزنگاه دلت را آزاد کنی،. سر بزنگاهت را قتلگاه رویاهایت می کنند. گاهی آرزو می کنم ای کاش دلم پنجره ای داشت،. آنوقت که باران می آمد بازش می کردم تا وجودم خیس شود، سرد شود، آرام شود. مجبور که...

silver-roses.persianblog.ir

رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/1391/3

وقتی قلمویت باریک نباشد، اشک را در نقاشیهایت باید نقطه ای سیاه بکشی، قرمز. نقطه نقطه هایی که در امتداد هم گونه ای خیس می سازند. خط می کشند، سیاه. قرمز. در بند می کشند دستان احساست را، پیکرت را. خط روی خط خط عبور از خط. سیاه قرمز. خط خطی می شود حرفهایت، احساست. فضا که خیالی باشد، سایه هم از تو می گریزد! تو به دنبال سایه خواهی رفت! فضا که خیالی باشد، غریبه ها آشنایند، آشنایان مصبب درد و رنجهایت. خط می کشم، خط می کشی. حرفهایم را، حرفهایت را. پيام هاي ديگران . مامان میدونی خوشبختی چیه؟ پيام هاي ديگران .

silver-roses.persianblog.ir

سهم من - رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/post/98

سهم من از بودنها،. تنها اشتراک لحظه ای پاره از دلتنگیهای تنهاییست. خنده که می آید، من راهم را می بایست میان نگاه و وجود دیگری، گم کنم و خاموش شوم. 1638;:٤۳ ‎ب.ظ ; دوشنبه ٢٠ شهریور ۱۳٩۱. پيام هاي ديگران . در من ریشه می دواند گیاهی که سردسیری را دوست ندارد. اینجا دیگر مثل اینجا نیست. مرا نگاه می کنی، بی آنکه مرا ببینی. درارو بستم به روت، تا احساس آرامش کنم. باورم نمیشه خودم باعث نابودی آرزوی چندسالم شدم. مرگ میخوام. خدا بشنو. بی خیال (مغز آکبند). خط خطی های روزانه ی الهام عزیزم. مطالب جالب از مجتبی.

silver-roses.persianblog.ir

مرا نگاه می کنی، بی آنکه مرا ببینی.......... - رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/post/95

مرا نگاه می کنی، بی آنکه مرا ببینی. هوای گرم خاکشیری معلق. حکایت حرفهایم در گلدان پر از آب یخ ذهنم است. گاه گاهی به همش می زنم، دور خود می چرخند و باز آهسته می روند که ته نشین شوند. پیش از آنکه ته نشین شود برایت جرعه ای می ریزم و میدانم که تو این روزها، تنها مشتری گاری کهنه ی من شده ای. رازهایی نگفته، مثل تکه های سفید یخ. همش می زنی، میدانم که تو پیش از آنکه ته نشین شوند، مرا هضم خواهی کرد،. پیش از آنکه ته نشین شوم. پیش از آنکه بگذرم مرا خیره می نگری، که های! بی حرفی از ابهام و آینه،. پيام هاي ديگران .

silver-roses.persianblog.ir

رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/1391/5

اینجا دیگر مثل اینجا نیست. خیره به من می نگری. ولی لبانت بوی دیگری می دهند. دیگری از جنس آنان که مرا و تورا از خانه ی مان کوچ دادند. خیره به من می نگری اما. دستانت گرمی دیگری دارد، وجودت بوی تند عطر غریبی را گرفته است. پریشان مکن چهره ات را که من از این پریشانیها. سالهاست که نقش می کشم. لبخند می زنی اما لبخندت طعم خنده ندارد، تنها ثانیه ای در طلاقی چشمهایمان بی اثر می گذرد. های ریرا. ریرا. از این همه سال و ماه تنها سوغاتم گریه های سکوت بود و طعنه های غریب. خیره به من نگاه نکن. پيام هاي ديگران . خاکشیرت ر...

silver-roses.persianblog.ir

درارو بستم به روت، تا احساس آرامش کنم - رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/post/94

درارو بستم به روت، تا احساس آرامش کنم. ویرانه ام را باز ویران نمی توان کرد. شکسته ام که پیوندم نمی توان داد. نبودم، نیستم، اما شدیدا هستم! شدیدا میخواستم که باشم. نمی دانم کدوم غرور شکست. نمی دانم کدوم حرفم طعم مذاب پشیمانی گرفت. من بودم، اندیشه های سپیدم بود، غرور بود. من هستم، نه اندیشه ماند و نه غرور. سرت را بالا بگیر، هنوز رنگ نقره ایت را دیگران آرزو دارند، تنها رنگت را. تپشهای پر تعداد این روزهای قلبت را خودم می پرستم ای تمام من، کسی هم که با تو نباشد من قول دادم که دیگر تنهایت نگذارم،. کافه تنهایی ...

silver-roses.persianblog.ir

باورم نمیشه........ - رزهای نقره ای

http://silver-roses.persianblog.ir/post/99

روبروی خودم می ایستم، رو بروی آینه ی قدی نیم قد خانه ام. توان دور شدنم نیست. در چشمانم تمام خاطرات را مرور می کنم. خیره به خود می نگرم. به چهره ی غریبی که پیش صورتم نقش بسته است. چشنگ می زنم بر چهره ام، بر چهره اش. تا شاید جدا سازم این همه خاکستر و سیاهی را. من سپید بودم روزی، من دیوانه روزی، در نگاهم شوق هزار بار تاب خوردن روی طناب حرفهای مشترک بود. این روزها، هر روز علاقه ام به آلبوم عکسهای قدیمی ام بیشتر می شود. چقدر فاصله ی آن روزها و این روزها کم شده اند. دیگر حرفهایم هم در حرفهایم نمی گنجند.