paeeze83.blogfa.com
پاییز 83
http://www.paeeze83.blogfa.com/9003.aspx
ته مانده چیزی شدم. که تو به آن دلخوش بودی. بوی زندگی گرفتم مثل زباله های ساعت 9:00 -لابه لای این آدمک ها. چون دلقکی . بگذریم،تو هنوز با رنگ رژ لبت مشکل داری؟ هیچ چیزی قباحت نداشت. نه چهره رنگارنگ تو. نه روزهای خاکستری من. ما فقط دو عابر بودیم. پشت به پشت هم. نوشته شده در شنبه ۲۸ خرداد۱۳۹۰ساعت 7:45 توسط مسافر. شعر به روایت مردگان. مرگ سایه های فاصله-محمد امین.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83 -
http://www.paeeze83.blogfa.com/post-42.aspx
نه از زیستن ، مراد نان بود. نه از با تو بودن ، غرض بستر و پستان و ران . با این ساعات کبیسه چه کنم. که این دو دست ،آلوده ناتوانی اند-انصاف، گناهکار مپندارشان-. این لحظه ها هیچ شبیه چون منی نیست. چه رسد به لیاقت تو. تقدس پیوند مان هنوز ستودنی ست. دیر گاهی ست مسافر سرزمینی ام. که شنیده ام در آن دور سو. دستها غروب نمی کند. و مردم به اعتبار نام و نان ،سایه هایشان قد نمی کشد. وقتی لب می گشایند، اندیشه شان لبخندست. آنجا چیزی از برای فروش نیست. نوشته شده در سه شنبه ۱ آذر۱۳۹۰ساعت 14:43 توسط مسافر.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83 - ...
http://www.paeeze83.blogfa.com/post-38.aspx
باران که می زند. کودکی ام زیرناودان خیس میشود. چمباتمه می زنم چون پدرم. مردی که خاطره اش. آزرده میدارد مادرم را. زیر این سایه سرد. به آتش میکشم ،دود می کنم دمادم این ناخواسته را. نوشته شده در سه شنبه ۲۳ آذر۱۳۸۹ساعت 9:53 توسط مسافر. شعر به روایت مردگان. مرگ سایه های فاصله-محمد امین.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83
http://www.paeeze83.blogfa.com/8909.aspx
باران که می زند. کودکی ام زیرناودان خیس میشود. چمباتمه می زنم چون پدرم. مردی که خاطره اش. آزرده میدارد مادرم را. زیر این سایه سرد. به آتش میکشم ،دود می کنم دمادم این ناخواسته را. نوشته شده در سه شنبه ۲۳ آذر۱۳۸۹ساعت 9:53 توسط مسافر. و غبار که می نشیند. دوغریبه بیش نیستیم . نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ آذر۱۳۸۹ساعت 12:18 توسط مسافر. شعر به روایت مردگان. مرگ سایه های فاصله-محمد امین.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83 -
http://www.paeeze83.blogfa.com/post-45.aspx
انتهای آن پله های نفسگیر. این سرازیری بی اختیار است. نه ، قسم می خورم خوابی ندیده ام که اینگونه تعبیر شود. فقط گاهی که از جیب خالی خسته می شدم. کمی پاهایم را از گلیم روزی ام درازتر میخواستم. تا همخوابه ام نگوید دست از پا دارازتر آمدی. شاید این تموز دمادم-بالای 50 درجه مدار عقلانیتم را پاره کرده است که اینگونه یاوه میبافم. اما هنوز اقساطم در دفترچه های همیشگی شان با آن صفرهای ناتمامشان ستبر ایستاده اند. تا کودنی چون من گمان بر خیالات نبرد که آزاد است. نوشته شده در یکشنبه ۲۸ تیر۱۳۹۴ساعت 16:2 توسط مسافر.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83
http://www.paeeze83.blogfa.com/9109.aspx
آن دوست داشتنی باکره. با کوله باری از ناگفته های ناب. بی طاقت و کال. در پس دریچه این روزهای زمستانی. از دست می رود. و من مسخ شده - بی دست -. پای در زمین با گونه های خیس از شبنم صبح گاهی. نوشته شده در پنجشنبه ۹ آذر۱۳۹۱ساعت 22:35 توسط مسافر. شعر به روایت مردگان. مرگ سایه های فاصله-محمد امین.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83 -
http://www.paeeze83.blogfa.com/post-44.aspx
آن دوست داشتنی باکره. با کوله باری از ناگفته های ناب. بی طاقت و کال. در پس دریچه این روزهای زمستانی. از دست می رود. و من مسخ شده - بی دست -. پای در زمین با گونه های خیس از شبنم صبح گاهی. نوشته شده در پنجشنبه ۹ آذر۱۳۹۱ساعت 22:35 توسط مسافر. شعر به روایت مردگان. مرگ سایه های فاصله-محمد امین.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83
http://www.paeeze83.blogfa.com/9009.aspx
نه از زیستن ، مراد نان بود. نه از با تو بودن ، غرض بستر و پستان و ران . با این ساعات کبیسه چه کنم. که این دو دست ،آلوده ناتوانی اند-انصاف، گناهکار مپندارشان-. این لحظه ها هیچ شبیه چون منی نیست. چه رسد به لیاقت تو. تقدس پیوند مان هنوز ستودنی ست. دیر گاهی ست مسافر سرزمینی ام. که شنیده ام در آن دور سو. دستها غروب نمی کند. و مردم به اعتبار نام و نان ،سایه هایشان قد نمی کشد. وقتی لب می گشایند، اندیشه شان لبخندست. آنجا چیزی از برای فروش نیست. نوشته شده در سه شنبه ۱ آذر۱۳۹۰ساعت 14:43 توسط مسافر.
paeeze83.blogfa.com
پاییز 83
http://www.paeeze83.blogfa.com/9008.aspx
فرسوده می شوی میان گفته هایت. حیف، آنان که مرتب احمقانه کف می زنند. کولی های گرسنه دوره گردی هستند با وعده تکه نانی. و تو تمامت پس این فاصله بلورین خواهد ماند. بی آنکه آنها چیزی از تو شنیده باشند. بر اساس یک سوء تفاهم قدیمی. از نا فهمی خود با هیجان کف می زنند. امروز از برای تو. این قاعدگی، تقدیر نیست. قسمتی است از جنسیتمان. تا کودک لحضه هایمان از درد بگرید. و آنها هنوز مشغول کف زدن باشند. نوشته شده در دوشنبه ۳۰ آبان۱۳۹۰ساعت 8:31 توسط مسافر. امروز صد ساله شدم میان رویای رفتن. ماندنم مندرس ماند میان تابستان.
imy.persianblog.ir
این منم !
http://imy.persianblog.ir/archive
کمی آفتاب در صفر مطلق. هنوز ناشیانه می خندم. سورئالیسم از نوع شکلاتی. پرواز را بخاطر بسپار،پرنده مردنی ست. عناوین مطالب وبلاگ این منم! 1662;نجشنبه ۱۳ آبان ،۱۳۸٩. 1670;هارشنبه ٢۸ مهر ،۱۳۸٩. شنبه ۱٠ مهر ،۱۳۸٩. 1588;نبه ۱٠ مهر ،۱۳۸٩. یکشنبه ٢۸ شهریور ،۱۳۸٩. 1740;کشنبه ٢۸ شهریور ،۱۳۸٩. سهشنبه ۱۳ بهمن ،۱۳۸۸. 1587;هشنبه ۱۳ بهمن ،۱۳۸۸. 1670;هارشنبه ۱۸ آذر ،۱۳۸۸. 1587;هشنبه ۱٠ آذر ،۱۳۸۸. 1583;وشنبه ٢٧ مهر ،۱۳۸۸. 1588;نبه ٢٩ تیر ،۱۳۸٧. سهشنبه ۸ آبان ،۱۳۸٦. 1588;نبه ۸ ارد...1583;وشنب...1583;وش&#...1587;...