kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - دروغ گفت....
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/166
بهم گفت که دوسم داره. بهم گفت که منو میخواد. بهم گفت اگه پاش باشه ته حادثه میاد. بهم گفت که نفسهاشم اگه باشم میمونه. بهم گفت شور بودن رو توی نگام میخونه. دروغ گفت دروغ گفت دروغ گفت. میگفتش من هواشم تموم قصه هاشم. میگفتش آبروشم همیشه روبروشم. میگفت از خاکی دوره. دروغ گفت دروغ گفت دروغ گفت. بهم میگفت که زندگیشمو با من عجینه. میگفت چشمای من واسش یه دنیاست سرزمینه. میگفت طاقت میاره بچگی هامو بدی هامو. میگفت از من میرونه خون دل هام خستگی ها. بهم میگفت که مثل هیچ کس نیست. میگفت توی نگاهش خارو خس نیست. و به ره ...
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - آخ جون عاشقیت!
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/160
کانالهای شنوایی گوشهات کم کم بسته میشن! بینایت رو نور خیره کننده اش ازت میگیره! حالا بستگی داره طرف ماه باشه یا خورشید! تا میای ازش حرف بزنی زبونت بند می آد! تبدیل میشی به یه ضرب المثل قدیمی. عاشق لال است و کور است و کر". اونی که این ارا جیف رو الان داره می نویسه. و حتی همه اونایی که واسه بار اول موضوع زنگ انشای. زندگی بی سرو ته و بی درو پیکرشون نامه های عاشقانه بود. دندون عقلشون رو به زور کلبتین دال دوست داشتن از جا می کنند و. می چسبونن پای امضای نامه هاشون و در آن واحد تبدیل میشن به یه سه نقطه خل!
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - غم پاییز
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/168
بگیر از این دل دیوانه ابر و باران. هوای تنگ غروب وشب بیابان را. اگرچه پنجره ها را گرفته ای از مه. نگیر خلوت گنجشک های ایوان را. بهار بی تو در این خانه گل نخواهد کرد. هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را. بیا که تابستان باتو سمت وسو بدهد. نگاه شعله ورآفتابگردان را. تونیستی غم پاییز را چه خواهم کرد. وبی پرندگی عصرهای آبان را. سرم به تو گرم است زیربال خودم. اگر به خانه آورده ای زمستان را. این شعر بسیار زیبا از سروده های اقا مهدی گل. پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۳ 22:55. ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته. اگر گل ریش...
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - دلم......
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/174
دلم نه عشق می خواد .نه وابستگی. نه باوری که باور کنه بی گناهم. نه طنازی برای دل بردن از. نه پا برهنه قدم زدن روی ماسه های خیس. نه پاییز ,نه بارون ,نه جاده چالوس . نه تماشای غروب از پشت شیشه مستطیلی قطار! نه ی آغوش که مشت های کوچیکمو به جون بخره به شرط آرمشم . نه ی نخ سیگار. نه ی ساعت بدونه باتری. نه ساز دهنی , نه صدای سه تار. نه با ولع بوییدن عطر تلخ نبودنت . نه نوک انگشتات که اشکامو از گونه هام بگیره. نه دستات که مو هام باز ببافه. نه حس خلسه ی بوسیدن خندهات. خدا دلم هیچکدومو نمی خواد! پس از چندی هوا چون...
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - یک روزعاقبت...
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/158
یک روزعاقبت قلبت راخواهم شکست.یک روزعاقبت. نه باسفری یک روزه. یک روزعاقبت قلبت راخواهم شکست.یک روزعاقبت. نه با کلامی کم توشه از مهربانی. نه با سخنی توبیخ کننده. یک روزعاقبت قلبت راخواهم شکست.یک روزعاقبت. تو باید بدانی عزیز من. یکشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۳ 15:22. شقایق گفت: با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش، حدیث دیگری دارم:. گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی. یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت. خودش هم تشنه بود اما!
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - سید و مولای ما،دعا کن برای ما
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/155
سید و مولای ما،دعا کن برای ما. سحر بود و غم و درد،. سحر بود و صدای نفس خستة یک مرد،. که آرام در آن کوچه به روی لب خود زمزمه میکرد. غریب و تک و تنها، در آن شهر در آن وادی غمها،. دلی خسته و پر از غم و شیدا،. دلی زخم و ترکخورده پر از روضة زهرا،. شب راحتی شیر خدا از همة مردم دنیا. روان بود سوی مسجد کوفه. قدم میزد و با هر قدمش عرش به هم ریخت. در آن شب و لرزید به هر گام،. دل حضرت زهرا دل حضرت زینب غریب و تک و تنها،. نه دیگر رمقی مانده در آن پا،. نه دیگر نفسی در بدن خسته مولا،. به چشمان پر از اشک و قدی تا،.
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - تــنـهـایــیـ را دوســـتـ دارم
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/157
تنهایی را دوست دارم. تنهایی را دوست دارم. عادت کرده ام که تنها با خودم باشم ،. دوستی میگفت عیب تنهایی این است که. عادت میکنی . خودت تصمیمی می گیری ،. تنها به خیابان می روی،. و به تنهایی قدم میزنی. پشت میز کافی شاپ تنهایی می نشینی. و آدمها را نگاه میکنی ،. ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم. تنها که باشی نگاهت دقیق تر می شود و معنا دار. چیزهایی می بینی که دیگران نمی بینند،. در خیابان زودتر از همه میفهمی پاییز آمده. و ابرها آسمان را محکم در آغوش کشیده اند. میتوانی بی توجه به اطراف،. با خودم که تعارف ندارم.
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - بارش اشک هایم.......
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/162
زیر بارش تند باران و من خود در حال بارشی. بارش اشک هایی که از هوای ابری چشمانم جاری بود. چرا هیچ گاه روزگار نخواست با دل بی گناه ما راه بیاید؟ چرا هیچ گاه هیچ کس نخواست حال مارا درک کند؟ حالا به غیر از بوی عطر، گل رز سرخ و هوای بهاری. باران هم که می بارد تمام خاطراتت را در ذهن کوچک. و درگیر من زنده می شود تا شروع کند به آب کردن. شنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۳ 10:14. شقایق گفت: با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش، حدیث دیگری دارم:. یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت.
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - یاداو.......................
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/165
اسمشو از موبایلت پاك می کنی. مسیجاش دلیلیت می شه. به دوستات میگی حق ندارین جلوم اسمشو بیارین. به خودت تلقین میکنی که فراموشش کردی. با جای خالیش تو قلبت چیكار می كنی؟ با این همه تشابه اسمی چیكار می كنی؟ با اهنگایی كه باهاش گوش میكردی چیكار می كنی؟ وقتی ازت سراغشو می گیرن چیكار می كنی؟ وقتی تیكه كلامشو می شنوی چیكار می كنی؟ پنجشنبه یکم آبان ۱۳۹۳ 14:35. شقایق گفت: با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش، حدیث دیگری دارم:. گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی.
kolbee-matroke61.blogfa.com
کلبه متروکه - بامن بگو هست
http://www.kolbee-matroke61.blogfa.com/post/170
تنها منم تنها من ویک مشت بیزاری. تو ساکت ودلخسته ای از این دل آزاری. من مانده ام یک قصه و تکرار و هی تکرار. تکرار دل شکستن وتکرار دلداری. من خسته ام از خود از این بیهوده آزردن. شب گریه و آشفتگی تا صبح بیداری. با من بگو با من بگو از هرچه بد کردم. بامن بگو خسته از این آشفته بازاری. آنقدر آرام می شکنی در خود که رویایم. کابوس وحشت میشود از رفتنت آری. گاهی سکوت بامن انگار حرف ها دارد. انگار در خاموشی ات مشتی غزل داری. این بغض وحشتناک تو وقتی که می خندی. آرام می گوید.هنوزم دوستم داری. از رلنوشته های آقا مهدی گل.