cheningozashtbarman.blogfa.com

tahdel.persianblog.ir

یلدای من تویی - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/110

ته مانده ی دل. که درازای گیسوان مشکین-ات. به روی سیاهی شب قد الم می کند. تویی که ناردانه ی میز دیگان منی. هر آن یلدای شبی که سفیدی هندوانه ها. مرا ز شور هستی محروم می کند. آجیل بخواهم از برای چه؟ وقتی دو چشم تو جواب همه ی. دانه های شبانگاه میلاد را می دهند. تو بنشین به حضور خاطرات من. تا مهر دی ماه ز غرور پاییر نشکند. دیگان= شب یلدا در ایران باستان. مربوط نوشت 2: تقدیم به بهترین همدم و رفیقم در روز های سختی. مربوط نوشت 3: شب یلدای همه ایرانیان مبارک و خجسته. خاطرات گاه به گاه سایه. چنین گذشت بر من.

tahdel.persianblog.ir

هیچ که نباشد، هیچ می شوم - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/118

ته مانده ی دل. هیچ که نباشد، هیچ می شوم. هیچی نیست توی این روزای من. نه غمی نه شادی نه اتفاق خاصی. این خنثی بودنه این هیچی نبودنه. از خودم می ترسم. می ترسم دوباره تو اوج تنهایی یکی بیاد. و "من" رو نابود کنه. نوشته شده در ۱ شهریور ۱۳٩۱ توسط میم نون نظرات . خاطرات گاه به گاه سایه. چنین گذشت بر من. براي تو مي نويسم. من و یک حس غریب. زنی در آستانه فروپاشی ذهنی. من و اين روز هام. شب بخیر آقای نویسنده. یادداشت های یک پیانیست تنها. دست نوشته های علی حاجی یاری. یک سبد قدم های سبز. هیچ که نباشد، هیچ می شوم.

tahdel.persianblog.ir

سراپا تقصیر - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/133

ته مانده ی دل. به عظمت یک کوه. به سرعت یک باد سرد اسفند ماه. روی برف های لحظه های تنهایی ام. وقتی که صدای پایت تمام شهر را پر کرده بود. و من اما ناشنوای نابینا. کور کورانه نگاهت می کردم. بی خبر. از حضور ما. خوابیدم و تو بیدار. تمام شب پاسبان کابوس هایم شدی. باریدی.پا به پای من. بتی شدم که سزاوار پرستیدن نبود. تو از رفتن ها نمی گفتی. شعر تو همیشه وصال بود. من اما . تنوع طلب بودم. بار ها رفتم.تو نفهمیدی. امشب اما زیر نور مهتاب. تو به همان اندازه. دست در دست من،. هنوز هم برای تو. من روشنای آسمان سرنوشتم.

tahdel.persianblog.ir

در راه یک خوشبختی محض - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/117

ته مانده ی دل. در راه یک خوشبختی محض. نیستی در فال قهوه من رفیق. حافظ هم جوابم کرده است. او" که مدت هاست سکوت می کند. اما من در چهار دیواری هایی که. به انتظار تو رسم می شوند. یک دل سیییر آغوش گرم می خواهم. آغوشی که حس داشتنش مثل قهوه ای داغ. در سرمای زمستان های سعد آباد باشد. کسی را کم دارم. تکیه گاهی برای همه ی غیر ممکن های این دنیا. برای همه ی رویاهایی که به بن بست می رسند. مردی که بوی آرامش بدهد. مرا بی آنکه بپرسد بپذیرد. و گاه گاهی نوازشم کند. که شاید روزی . باهم . لانه ای بسازیم از شوق. یادداشت های ...

tahdel.persianblog.ir

26 مهرماه - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/122

ته مانده ی دل. امروز 26 مهر ماهه. تولد یک خواننده ی پر احساس که بنده خیلی طرفدارشم چرا که ازش آرامش می گیرم و با خدا بودن رو با شعر هاش تجربه می کنم. مازیار فلاحی تولدت مبارک. انشالله که همیشه پر از آرامش باشه وجودت. پر از شادی های عمیق. پر از لبخند های تسکین بخش. نوشته شده در ٢٦ مهر ۱۳٩۱ توسط میم نون نظرات . خاطرات گاه به گاه سایه. چنین گذشت بر من. براي تو مي نويسم. من و یک حس غریب. زنی در آستانه فروپاشی ذهنی. من و اين روز هام. شب بخیر آقای نویسنده. یادداشت های یک پیانیست تنها. یک سبد قدم های سبز.

tahdel.persianblog.ir

9 - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/114

ته مانده ی دل. فکر نمی کردم (امسال) اینقدر هیجان زده بشم برای رفتن به ایران! اما هیجان آرومیه و دوسش دارم. برای همین چشم انتظارم نمی کنه/! از لحظه هام لذت می برم. مطمئنم دلم برای اینجا هم تنگ می شه! نامربوط نوشت: فقط بابای من وقتی داریم تخته نر بازی می کنیم به. ردیف کردن مهره هام می گه کباب سیخ زدن. - -. عامووو داری کباب سیخ می کنی؟ یه ذره دیگیش کن(مهره هاتو پخش کن)". خیلی بی مربوط نوشت:. عاشقتم دوست دارم دیوونتم آره دیوونتم عاشقتم دوست دارم/! خاطرات گاه به گاه سایه. چنین گذشت بر من. براي تو مي نويسم.

tahdel.persianblog.ir

تنگنای نیاز - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/119

ته مانده ی دل. احتیاج دارم که بیایی. بیایی و از درون یک قصه پیدا شوی. شاهزاده نه و پادشاهم شوی. دست سرد شب های بی ستاره ام را بگیری. و من تو را هر شب با شوق در لحظه هایم فریاد کنم. که من دلیلی برای بودن پیدا کنم. نمی دانم کجا و یا حتی چه طور. اما می دانم که باید عجیبی. از جانب من در کار است. اسب سفیدت برای خودت. تا به حال.معشوقه طلب کرده ای؟ نوشته شده در ٢۱ شهریور ۱۳٩۱ توسط میم نون نظرات . خاطرات گاه به گاه سایه. چنین گذشت بر من. براي تو مي نويسم. من و یک حس غریب. زنی در آستانه فروپاشی ذهنی.

tahdel.persianblog.ir

خورشید پست - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/124

ته مانده ی دل. رطوبت بارانت روی گونه هایم را. دوست داشتم هوای ابری تو را. اینکه همه چیزت سرد باشد. اصلا انگار تحمل گرمای بیش از حد تو. برای من طاقت فرسا بود. من دوست داشتم فصل سرما را. چه اصرای بود که مرا. محتاج آغوش گرمت کنی؟ من که از تو جز "بودنت" چیزی نخواستم. اشتباه از تو بود. عادتم دادی به این آفتاب. انگار که خودت لذت می بردی. از آب شدن ذره ذره وجودم زیر. اما خبر نداشتی که شکوه تابستان تو هم. مربوط نوشت: این نوشته الهامی بود از خاطرات یکی از دوستانم. Skyfall is where we start. خاطرات گاه به گاه سایه.

tahdel.persianblog.ir

تو - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/126

ته مانده ی دل. گذشتن از تو را. بازی بی رحمی بود. اما بعد از این کیش و مات ها. من دیگر ادعایی ندارم. همه چیز تمام است. اما تو هرگز از یاد نبر. باز هم آب نمی خورد. نوشته شده در ۱۱ دی ۱۳٩۱ توسط میم نون نظرات . ممنون ازینکه به کلبه من سر می زنید :) زیبایی این خانه به مهمان هاییست که چند لحظه ای از خلوتشان را در اینجا می گذارنند. آمده ام تا به اوج برسم تا خودم را پیدا کنم. باور دارم به همه چیز به غیر ممکن ها. چرا که اگر ما بخواهیم بی شک ممکن خواهند شد. خاطرات گاه به گاه سایه. چنین گذشت بر من. براي تو مي نويسم.

tahdel.persianblog.ir

آتش/مرگ- - ته مانده ی دل

http://tahdel.persianblog.ir/post/115

ته مانده ی دل. حال که کنارم خوابیده ای. کبریت را روشن نکن. بگذار همین امشب که خاموشی. بدون آنکه من تو را ببینم. از چیزی برایت بگویم. که در روشنی ها نباید گفت. یعنی اصلا.سیگاری نبودم. وقتی تو آمدی و هی رفتی. من در راه خانه بیشتر دم دکه ها ایستادم. از حمید آقا خجالت می کشیدم.ازینکه بگویم. به جای مجله ایده آل این هفته، این بار مارلبرو بدهد. تو که نبودی، گیتار من گوشه خانه افتاده بود. آمدیهرشب در آغوشم پا به پای من گریه می کند. دیگر انگار او به جای من از درد هایمان می زند. برای دستمال های مرطوب.