cheraei.blogfa.com

5-0.blogfa.com

در زندگی زخم هایی هست که...

http://www.5-0.blogfa.com/post/57

در زندگی زخم هایی هست که. همه ی مقدمات فراهم بود، تامن اراده ام رافراموش کنم. هرچی میکشم ازهمین سه تاحرفه. رفته ام تا خوش بمانی.بی وفا می فهمی م. با غرور و بی دل و پر ادعا می فهمی م. جز پریشانی چه میشد از مقام عشق داشت؟ من پریشان تو و.سر در هوا می فهمی م. نیستی،هستی ولی.هستی و با من نیستی. هستم اما نیستم.تو کی؟ با تمام اشتیاقم با تو صحبت می کنم. با دلم،روحم،ولی تنها صدا می فهمی م. چون خدا میفهممت،مثل خدا می خواهمت. بنده ای را بنده بودن؟ بی خدا می فهمی م. آشنا بیگانه و بیگانه محو و محو تر.

5-0.blogfa.com

در زندگی زخم هایی هست که...

http://www.5-0.blogfa.com/post/60

در زندگی زخم هایی هست که. همه ی مقدمات فراهم بود، تامن اراده ام رافراموش کنم. هرچی میکشم ازهمین سه تاحرفه. مارا به هزار حیله و ترفند و. حساس به چاق و لاغری کردند و. یک عده ز فقر کلسیم مردند و. یک عده هم از فشار خون و قند و. باید که به این رژیم می پیوستیم. یک مشت تعارفات تشریفاتی. یک واکنش شدید تبلیغاتی. با پای قوی رفتن تاتی تاتی. قاطر صفتان تحت ظاهر اسبیم. خاموشی دیوار شدن در بیداد. هرمون جهت پرورش استبداد. تصدیق شعار هرچه که بادا باد. آینده به ما فحش پدر خواهد داد. چون زیر نویس بدی از این نسلیم.

5-0.blogfa.com

در زندگی زخم هایی هست که...

http://www.5-0.blogfa.com/post/56

در زندگی زخم هایی هست که. همه ی مقدمات فراهم بود، تامن اراده ام رافراموش کنم. هرچی میکشم ازهمین سه تاحرفه. باید غروب باشد و باید سکوت هم. از پشت سر سیاهی و از روبه روت هم. قلبت گرفته باشد و راه گلووت هم. تا حس کنی چه میکشم از زندگانی م. از هر طرف که مینگری درد باشد و. هر چار فصل زندگی ت زرد باشد و. حکم تو تا همیشه عقب گرد باشد و. تا حس کنی چه میکشم از زندگانی م. باید که شرم یک پدر زیر قرض را. از خاک و ریشه بغض علف های هرز را. تلقین کنی به محبس خود حذف مرز را. تا حس کنی چه میکشم از زندگانی م.

5-0.blogfa.com

در زندگی زخم هایی هست که...

http://www.5-0.blogfa.com/1393/12

در زندگی زخم هایی هست که. همه ی مقدمات فراهم بود، تامن اراده ام رافراموش کنم. هرچی میکشم ازهمین سه تاحرفه. سنگخودکار.علف.باد.بیابان.دکمه. بی تو هرچیز مرا یاد تو می اندازد. برگ،بی حوصلگی،کوچه ی سرما خورده. فصل پاییز مرا یاد تو می اندازد. عشق داغی است که تا مرگ."ببین هرشعر. گریه انگیز مرا یاد تو می اندازد. شستم و پختم و.گفتم ببرم دل، حالا. چاقوی تیز مرا یاد تو می اندازد. هرچه هرچند که بی ربط به تو.مثل همین. پایه ی میز ،مرا یاد تو می اندازد. مثل ویرانی یک کشور غارت شده ام. اسم چنگیز مرا یاد تو می اندازد.

5-0.blogfa.com

در زندگی زخم هایی هست که...

http://www.5-0.blogfa.com/post/61

در زندگی زخم هایی هست که. همه ی مقدمات فراهم بود، تامن اراده ام رافراموش کنم. هرچی میکشم ازهمین سه تاحرفه. نه به همکاری اصرار ،به هم می آییم. نه به میل و نه به اجبار ،به هم می آییم. من از اصرارو تو از محکم خود در انکار. عاقبت زیر همین بار،به هم می آییم. من و عکس تو و دیوار به هم مرتبطیم،. هرسه در حادثه ی دار به هم می آییم. رنجه ام از تو که دیوانه ی "من "پس زدنی. پس همین بس که درآزار ،به هم می آییم. دست من نیست اگر زخمی برخورد همیم. مثل دردی که به بیمار،.به هم می آییم. شوق سرشار تورا دیدن و اجبار سکوت.

zahrahosseini.blogfa.com

کفشدوزک باران خورده

http://www.zahrahosseini.blogfa.com/post/97

پنجشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۴. بهار از آمدن پشیمان شد. فراخوان شعر شکوفه ها را سپید بنویسم اما نشد که نشد. چرا که در آستانه ی آمدن بهار و. در آخرین روز زمستان. دیگر بغض واژه ها را قافیه و ردیف هیچ غزلی درک نمی کند. تقویمها را پاره کن دیگر بهاری نیست. دیگر به فصل رویش گل اعتباری نیست. با سایه های ممتد پاییز در گیرم. وقتی برای لحظه های بی قراری نیست. یکباره خالی از پرنده گشته ایوانم. دیگر پرستو رفت و آواز قناری نیست. حالا که تن پوش حریر بی کسی ها را. پوشید ه ام ، جز سایه ی غم انتظاری نیست. و استفاده از اشعارم.

zahrahosseini.blogfa.com

کفشدوزک باران خورده

http://www.zahrahosseini.blogfa.com/post/95

یکشنبه سوم اسفند ۱۳۹۳. هجوم بی قراری و شروع پیچ و تابها. گلایه ای ندارم از کشیدن عذابها. دوباره شب رسیده تا اتاق نامرتبم. ترانه می تراود از تجمع کتابها. به هرچه خیره می شوم بدون شک شبیه توست. از آسمان گرفته تا گذشتن شهابها. در انتهای هر عطش سراب می چکد چرا؟ برای رفع تشنگی نمی رسم به آبها. به درک من نمی رسد اگرچه پاسخت ، بگو. بدون من چگونه می روی به عمق خوابها؟ نگو فقط ، فقط نگو که مثل تو نمی شوم. که نوبتی ست بی گمان همیشه آسیابها. نويسنده: شیرین ساعت 23:11 موضوع پست:. او سنبل انتظار و تنهایی است.

zahrahosseini.blogfa.com

کفشدوزک باران خورده

http://www.zahrahosseini.blogfa.com/post/60

یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲. تقذیم به عزیزم که ناگهان در بستر بیماری افتاد. مظهر سادگی و صبر و قراری مادر. چه صبوری چقدر حوصله داری مادر. عطر موهای تو مقصود پرستو ها شد. تو خودت فصل خوشایند بهاری مادر. پشت لبخند نجیب تو غمی می بینم. نگو در کنج دلت غصه نداری مادر. تازه فهمیده ام انگار شما آمده ای. تا فقط روی دلت پا بگذاری مادر. مثل یک خانه ی خشتی که اصالت دارد. پری از عاطفه و آبرو داری مادر. با غم فاصله ها آمده ام تا که مرا. توی آغوش نحیفت بفشاری مادر. متاسفانه کمتر می توانم به اینجا و دوستانم سر بزنم .