derakht-e-golabi.blogfa.com
فیلم وسینمافیلم وسینما -
http://derakht-e-golabi.blogfa.com/
فیلم وسینما -
http://derakht-e-golabi.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
59
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.166 sec
SCORE
6.2
فیلم وسینما | derakht-e-golabi.blogfa.com Reviews
https://derakht-e-golabi.blogfa.com
فیلم وسینما -
جایی در میان خوک ها... .
http://imanbayatfar.blogsky.com/1387/08
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . چهارشنبه 8 آبانماه سال 1387. این درد، زندگی بود، تیرهای زندگی این احساس ناگوار و خفه کننده آخرین ضربه ای بود که زندگی می توانست بر پیکر مارتین بنوازد. دست ها و پاهای پ ر اراده اش، با حالتی تشنج زده و ناتوان، تقلا می کردند. پوچی مطلق، از چه روست که می زییم؟ بیهودگی محض، به گمانم از فرجام کار اگاهیم،. آیا کسی می داند در جستجوی چه ایم؟ قهرمانی دیگر، بی مهابا.*. چیزی نمی شه گفت همچیز واضحه. و مهمتر اینکه کامله. اولین چیز...
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1388/03
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . چهارشنبه 6 خردادماه سال 1388. هی مترسک کلاه ز سر بردار ما کلاغان دگر عقاب شدیم. هی مترسک کلاه ز سر بردار ما کلاغان دگر عقاب شدیم. چشمهای گیسگلابتون چیزی بجز شب نمیدید. هوا نبود نفس نبود قصه به آخر نرسید. قصههای مادربزرگ آیینه خود منه. طلسم جادوگر باید با دستهای تو بشکنه. با دستهای رفاقتت تاریکی وحشت نداره. نوری که حرف آخره به قصهمون پا میزاره. حیفه که شهر آینه سیاه بشه حروم بشه. قصه تو قصه من اینجوری ناتموم بشه.
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1386/06
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . شنبه 24 شهریورماه سال 1386. جلال آل احمد . من عاشق شاگرد بودن، در مدیر مدرسه اش هستم . این چند رو ز علاوه بر مدت زیادی که سر کار میرم و دیگه هیچکس رو نمی شناسم یا حداقل تصویر گنگی از اون شخص رو بیاد دارم که موجب رد و بدل کردن کلامی باهاش میشه، دیگه خودم رو هم نمی شناسم. این طرف زندگی عالی است . اینجا من تنهایی پرهیاهو یی دارم . یه سری کتاب از جلال دستم رسیده،. خصوصیت جلال تو نثرشه کاملا خودمونی،. شعر از مرل تره ویس.
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1387/06
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . سهشنبه 26 شهریورماه سال 1387. ریچارد رایت مرد . ریچارد رایت از اعضای گروه ینک فلوید در گذشت. جمله بالا تیتر اغلب خبرگزاری های خارجی بود. این همه ننوشتم و حالا که ریچارد م رده. 15 سپتامبر تو 65 سالگی، شاید ۷،8 ساعت پیش. خوبه شمارش معکوس شروع شده. البته با مرگ سید برت شروع شده بود. اول سید، حالا هم ریچارد،. نفر بعدی کی می تونه باشه؟ شمارش معکوس واسه محروم شدن ما از یسری آدم افسانه ای. Wearing the inside out. پینک فلوید...
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1386/12
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . شنبه 11 اسفندماه سال 1386. خداحافظ آقای پینک فلوید! جمعه، یکم وقت کردم به خودم برسم . یکم بنویسم و . . جمعه، سالگرد فوت یکی بود. نرفتم و موندم خونه. [. Once Upon a Time in America. جمعه، حرف تازه ای برام نداشت. هرچی بود. روزای سخت کار، آخر سال . حساب های شرکتها و . خلاصه کار. دانشگاه هم که هست . انتخاب واحد ترم جدید و اونم با چه مکافاتی . اسکار امسال هم برگزار شد، خیلی بی رمق بود . No country for old men. چهارشنبه شب...
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1387/04
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . شنبه 22 تیرماه سال 1387. اب ر انسانی به نام نیچه . اب ر انسانی به نام نیچه،. یا ما در بزرگراه اندیشه های او گم خواهیم شد. سرم سنگینه، نمی دونم چندتا زاناکس رو با ریتالین خوردم، شایدم ایبو پروفن بود. نمی دونم. مطمئن نبودم این کار چقدر به نفعمه ولی از این مطمئن بودم، هیچ "عملی" رو غیر "عکس العمل" از پی خودش نمی آره. صحنه ها و اتفاقای چند ساعت پیش دوباره اومد جلوی چشم. راه فراری نبود. اکنون آسمان ابری است. کنار دریا بود...
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1386/09
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . پنجشنبه 1 آذرماه سال 1386. اعتراض . چگونه از بزرگترهارسم نصحیت کردن را آموختم . هه هه. کمتر پیش میاد پست از جایی دیگه بذارم . ولی این یکی بحقه . جدا از اون علی دوست خوبیه . اعتراض ها نسبت به این بیانیه ادامه دارد / انتقاد شدید فرزند رسول ملاقلیپور به داوران جشنواره فیلم کوتاه تهران. برای عضویت در خبرنامه این وبلاگ نام کاربری خود در سیستم بلاگ اسکای را وارد کنید. تعداد بازدیدکنندگان : 133213. Powered by BlogSky.com.
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1387/05
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . چهارشنبه 30 مردادماه سال 1387. از ماست که بر دوغ! از ماست که بر دوغ! اندر باب زرد شدن مجلات یا ما زرد زردیم، خیال ت راحت. نه اونقدر عصبانی هستم که بخوام بیانیه بدم، نه اونقدر بی خیال که سرم رو بندازم پایین و بی خیالی ط ی کنم. اگه کسی یا رسانه ای برای خودش خط مشی تعیین می کنه و میگه فلان باید تا آخر قضیه پاش وایسه و گاهی هم چوب اش رو بخوره. بخاطر اینکه اون آدمه یا اون رسانه ادعا- کرده. آدمایی مثه ما که یکم. نه مطلب مج...
جایی در میان خوک ها... .
http://www.imanbayatfar.blogsky.com/1386/10
جایی در میان خوک ها. . چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به چیزهای زیبا عشق بورزم . پنجشنبه 27 دیماه سال 1386. من امیر . شهروند امروز . اون یکی امیر از نوع پوریا . موزیک و. الان ساعت ۵ ایناست . تو شهروند امروز و . صفحه بندی و اینا . عالیه . امیر پوریا -ی جان هم بود و کلی با هم رفیق شدیم و موزیک گوش کردیم . با امیر که ترکوندیم! ساعت چهار تو خیابون . کویین و دریم تیتر . کمل . عالی ۴۸ ساعت بیدارم اما نه خسته و نه هیچ چیزه دیگه . یکشنبه 9 دیماه سال 1386. هورا بکشید برا دزده! A Wolf At The Door. اعتماد ر...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
59
Web Page Under Construction
This Site Is Under Construction and Coming Soon. This Domain Is Registered with Network Solutions.
BLOGFA.COM
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
وب رسمی میلاد درخشی
صفحه ی اصلی وبسایت. این وب به پیشنهاد بسیاری از دوستان و طرفداران محترم در زمینه فعالیت های ورزشی - قهرمانی , پهلوان میلاد درخشی راه اندازی شده و خدمتگذاری میکند. امید است که مورد پسند دوستان و طرفداران ایشان قرار گیرد. امیدوارم لحظات شادی را در این وب سپری کنید. با عرض معذرت از همه ی دوستان و بزرگواران بنا به درخواست آقای درخشی هیچ نظری نمایش داده نمیشود. ضمنا نویسنده ی این وب بنده هستم و. نظرات خصوصی توسط (درخشی) خوانده میشود. نويسنده : رضا شرف نژاد. ایمیل خصوصی میلاد درخشی: m derakhshi06@Yahoo.com.
گروه درخشی
امروز : 16 / 5 / 1394. تولید می کنیم که در پروژه ها. یمان از آنها استفاده می کنیم و خدمات. ارزشمندی عرضه می کنیم و خواسته های. شما را به کار می بندیم.
ستاره ی سُها
ستاره ی س ها. تو با خدای خود انداز کارو دل خوش دار/که رحم اگر مدعی نکند خدا بکند. تاريخ : چهارشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۴ 0:13 نویسنده : سها. دلم یک تنهایی ناب می خواهد. نه نغمه میخواهم و نه طرف چمن. نه یار جوان ، نه باده صاف کهن. خواهم که به خلوت کده ای از همه دور. من باشم و من باشم و من باشم و من. تاريخ : دوشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۳ 15:47 نویسنده : سها. پاروي تان را آب برد؟ صيدتان دوباره به دريا برگشت؟ غمت نباشد چون خدا با ماست! هيچ وقت نگو از ماست که برماست. بگو خدا با ماست. اگر قايقت شکست ، باشد! زیبایی...
فیلم وسینما
دیشب فیلم اقا یوسف رو دیدم! بازی مهدی هاشمی با من بازی می کرد! اخه یه ادم چه جوری انقد خوب میتونه بره تو حس و شخصیتی که خودش نیست رو جوری ادا کنه که ادم هیچ حس مصنوعی بودنی بهش دست نمیده! غمی که تو چهرش میاد حالت های چهرش . بازی صابر ابر هم که مثل همیشه فوق العاده! انقدر خوشم میاد از این بازیگرایی که ممکنه یه صحنه ی خیلی کوچیک تو فیلم بازی کننا ولی تو همون مدت کم انجنان توانایی خودشون رو بروز میدن که ادم کیف می کنه! صابر ابر از این دسته بازیگراست! و صابر ابر و همه ی تماشاگرا یه عالمه تشویقش کردن! انقدر گ...
درخت سیب
از خودم، از ما که پوسیدیم. مر یک دختر عادی ست. دلش می خواهد موهاش را خرگوشی ببندد دو طرف سرش، لباسهای گرم آستین بلند رد ردی صورتی سفید بپوشد، از آنهایی که آستینش براش بلند است، از این گوشی های گنده بگذارد رو سرش، رژ لب صورتی پر رنگ بزند، خودش را مثل ماست سفید کند، چشمهاش را سیاه کند و بعد لم بدهد رو مبل و آهنگهای دوبس دوبس گوش کند، یک لیوان قهوه هم دستش باشد برا خودش کلاس بگذارد. مر همه عقده ی این چیزها را دارد. مردشور هر چی درس و دانشگاه است ببرند. عاشقانه برای اوکه خودش میداند! سریع گوشیمو بر میدارم.
ستاره باران
روزها و شب های . من خالی ام و ترسناک. به ناله های من. نویسنده: ulduz - ۱٧ امرداد ۱۳٩٤. اشتباه کن ولی اشتباهی کن که بعدا بتونی خودت رو به خاطرش ببخشی! وای به روزی که آدم نتونه خودش رو ببخشه. نویسنده: ulduz - ٩ امرداد ۱۳٩٤. خواب دیدم یک ظرف عشق از دست دیگری گرفتم و دادم به تو. بیداری که حجم ندارد! حالا هر چه. بیداری را دوست ندارم.زیادی است برایم. دلم خواب میخواهد. دلم میخواهد شب بشود . پرده های اتاقم را پایین بکشم ،چراغ ها را خاموش کنم، بخوابم. خیلی بد است وقتی فقط منتظر باشی که زمان بگذرد. اما بعضی وقت ها.
درخت علم
برای تازه شدن دیر نیست / زگهواره تا گور دانش بجوی /. 1578;قویم شمسی. علیرضا کاظمی فرد 61. چه مطالبی را بیشتر می پسندید. اخبار جدید موسیقی ایران. کد لوگو و بنر. کد لوگو و بنر. علوم اقای قاضی زاده. 1578;بدیل تاریخ. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. آخرین بروز رسانی :. ابزار نمایشگر آی پی. آدرس های وبلاگ درخت علم. مرور گر هایی که قابلیت باز کردن وبلاگ درخت علم را دارا هستند. برای دانلود روی تصاویر کلیک کنید . تاریخ : پنجشنبه 23 بهمن 1393 04:43 ق.ظ نویسنده : علیرضا کاظمی فرد. تاریخ : شنبه 13 تیر 1394 12:01...
:: وبلاگ آموزشی انجمن ادبی شهرستان خنج::
وبلاگ آموزشی انجمن ادبی شهرستان خنج:. سبک های شعری و داستانی - آثار ادبی بزرگان - اخبار ادبی - تازه های ادبی ایران. ادبيات ما، در صورت توجه، صداي جهاني ميتوانست داشته باشد. ادبيات ما، در صورت توجه، صداي جهاني ميتوانست داشته باشد. خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران. سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات. قاسم كشكولي معتقد است: اگر به ادبيات ما توجه و براي ترجمه خوب آن تلاش ميشد، در كنار ادبيات جهاني ميتوانست. نوشته شده توسط راوی در دوشنبه پانزدهم مهر ۱۳۸۷ و ساعت 0:24. نیما پدر شعر نو و عینی سنت شکن تاجیک. مزینانی، ۶ ...
درخت سیب
بر سنگ قبر شخصی نوشته شده بود:. کودک که بودم میخواستم دنیا را تغییر دهم،. وقتی بزرگ شدم فهمیدم دنیا خیلی بزرگ است،. من باید کشورم را تغییر دهم. بعدها کشورم را هم بزرگ دیدم. و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم،میفهمم:. اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید میتوانستم دنیا را هم تغییر دهم! نوشته شده در یکشنبه شانزدهم آبان ۱۳۸۹ ساعت 15:49 توسط سمانه. وقتی بزرگ میشوی دیگر خجالت میکشی به گربه ها سلام کنی،. میگویند "خیلی بزرگ شده بود!