deteram.blogfa.com

mylovemomo.persianblog.ir

عشق من مومو

http://mylovemomo.persianblog.ir/1386/8

ترانه های کوچک غربت. دیوانه از قفس پرید. گذری بر یادمانه ها (۲۳). 1777;۳۸٦/۸/٢۱. سیبی که به آسمان افتاد، چرخید و چرخید. من و تو اینک هریک در جای دیگری نشسته ایم. من خدا شدم و تو بنده. یک خدای بی دل یا سنگدل! اما یک چیزی را فهمیده ای؟ این که خدایی که تو داری عاشق بنده اش است؟ پاییز هزار رنگ 137۹. یکی با قلب خط خطی. من به خط و خبری از تو قناعت کردم. گذری بر یادمانه ها (۲۲). 1777;۳۸٦/۸/۸. عزیز بی چون و چرا سلام! چه می کنی با سرنوشت؟ خب بگذریم. ببین چه می کنم با سرنوشت؟ یکی با قلب خط خطی. یکی با قلب خط خطی.

mylovemomo.persianblog.ir

عشق من مومو

http://mylovemomo.persianblog.ir/1386/2

ترانه های کوچک غربت. دیوانه از قفس پرید. گذری بر یادمانه ها (۸). 1777;۳۸٦/٢/٢٩. حالا:خودت بگو دوست داری منم اینجور دوستت داشته باشم؟ ما نه عاشقیم، نه قولی به هم داده ایم و نه تعهد خاصی در قبال هم داریم ولی دوست که هستیم. و ساده ترین دوستیها هم تعهدات خودش را دارد البته اگر قبول داشته باشی دوستی ارزشی دارد-. غمباد بزرگی پشت گلویم مانده که نه می شکند و نه از بین می رود. دلم می خواهد هنوز هم بنویسم ولی نمی دانم چرا دلم اجازه نمی دهد؟ نمی دانم چرا حرفهایش را بیرون نمی ریزد؟ یکی با قلب خط خطی. 1777;۳&#1...

khodaye-zibaeeha.blogfa.com

هیچگاه سنگ پرتاب نمی کنم - مینا

http://www.khodaye-zibaeeha.blogfa.com/post-4.aspx

هیچگاه سنگ پرتاب نمی کنم. ولی میلی هم به پرنده شدن ندارم . ). یگانه نگار باغ خدا. نوشته شده توسط نازنین در یکشنبه ۱۳۸۵/۰۴/۱۸. به قول داداش :. مهر با طلوعت غمگین شد. خورشید دو تا شد.

voroonikaposts.persianblog.ir

روزهای وروونیکا

http://voroonikaposts.persianblog.ir/1387/8

ورونیکام. از خودم می نویسم و لحظه هایی که با همسرم می گذرد. بی توجه به حرف لی لی چشمامو باز می کنم و خودمو تو آینه نگاه می کنم. لی لی داره چشمامو آرایش می کنه. چشمای باز منو که می بینه صداش در میاد: مگه نگفتم تا آرایشت تموم نشده باز نکن. می خندم و می بندم. صدای قطره های بارون میاد. لی لی ذوق زده میگه : آخ جون بارون. و من که انتظار اومدنش رو داشتم دلخور میگم : وای نه.ماشین عروس. مهمونا. از پله ها بالا میرم و جرویسو می بینم که تو ماشین منتظره. ماشین گل نداره.قراره بعد از اتلیه تحویلش بدن. تور رو کنار می زنم.

voroonikaposts.persianblog.ir

روزهای وروونیکا

http://voroonikaposts.persianblog.ir/1388/2

ورونیکام. از خودم می نویسم و لحظه هایی که با همسرم می گذرد. Http:/ voroonikaposts.blogfa.com/. خوشحال میشم بازم ببینمتون. نوشته شده در ۱۳۸۸/٢/۱ساعت ۱:۳٠ ‎ب.ظ توسط وروونیکا نظرات . Design By : Night Melody. آتی و آقای نوازنده. مریم گلی و همسرش. توتی و آقای کدو. مهر بانو و شازده کوچولو. خانم زيگزاگ و آقاي زيپ. راضیه و دوست جونش. نانازی بانو و آقا خرسی. جودی ابوت و لوک خوش شانس. بی نشون و آقای همسر. مریم و آقای پتو. قالب های نایت ملودی. Design by : Night Melody. منبع کد اهنگ مینوس.

voroonikaposts.persianblog.ir

59 - روزهای وروونیکا

http://voroonikaposts.persianblog.ir/post/62

ورونیکام. از خودم می نویسم و لحظه هایی که با همسرم می گذرد. این یک درخواست کمک واقعیست. تقویم رو باز میکنم و نگاهی به صفحه دی ماه می ندازم و روزا رو میشمرم. تا سالگرد عقدمون فقط دو هفته مونده. توی برنامه ام یه شام دو نفره است و لحظه هایی پر از ما و حس های ناب. مشکل در واقه همینجاست. با خودکار دور 16 توی تقویم خط می کشم و فکر می کنم کاش شب شونزدهم مثل پارسال برف بیاد. و صبح که بیدار شم جرویس مثل اولین اس ام اسی که بهم فرستاد توی گوشم زمزمه کنه : هوای برفی رو حال میکنی؟ دنبال هدیه ای میگردیم برای شانزدهم.

00faraway00.blogfa.com

زندگی جای دیگریست ...

http://www.00faraway00.blogfa.com/8707.aspx

زندگی جای دیگریست . آگاهانه یا ناآگاهانه، مساله اینست ! خیلی اوقات وقتی داریم دنبال چیزی میگردیم - هرچیزی - از یه شیء کوچیک گرفته تا شخصیت یه آدم و یا حتی خود زندگی، به چیزایی میرسیم یا بهتره بگم پیداشون می کنیم که شاید حتی از اونی که دنبالش می گشتیم خیلی با ارزشتر باشن، که شاید حتی فراموش کرده بودیم گمشون کردیم! و گاهی اینقد ارزشمند، که دیگه سراغ چیزی که در واقع گمش کرده بودیم هم نمی گردیم، یا حداقل از اولویت خارج میشه! تعجب نکنین، اینجوریم نگام نکنین! نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۷/۰۷/۲۹ساعت 10:17 توسط من.

00faraway00.blogfa.com

زندگی جای دیگریست ...

http://www.00faraway00.blogfa.com/8610.aspx

زندگی جای دیگریست . این یه بازرسی کاملا غیررسمیه! تو یه فضای آزاد و آفتابی! دستگاه دروغ سنجی هم در کار نیست! حتی آلارم روشن موندن وجدان هم بهتون داده نشده! یه آینه روبروتونه که قراره یه گپ کوچولو باهاتون بزنه! نمی دونم قیافهء اونی که تو آینه ست به نظرتون آشنا میاد یا نه، ولی خیلی شبیه شماست! چقدر خودتو می شناسی؟ چقد به خودت اعتماد داری؟ و مهمتر از همه چقد رو خودت حساب می کنی؟ تا حالا رکورد خودتو شکستی؟ از اونی که می خواستی باشی، بالاتر رفتی؟ تا حالا خودتو نا امید کردی؟ فکر می کنی چقد مغروری؟ تاحالا شده ت...

khodaye-zibaeeha.blogfa.com

هیچگاه سنگ پرتاب نمی کنم - شهد پرواز

http://www.khodaye-zibaeeha.blogfa.com/post-8.aspx

هیچگاه سنگ پرتاب نمی کنم. ولی میلی هم به پرنده شدن ندارم . ). این سنگ تلخ را ذوب می کنم. از سکو بالا می روم. شهد شیرین پرواز را. نوشته شده توسط نازنین در شنبه ۱۳۸۵/۰۶/۱۱. به قول داداش :. مهر با طلوعت غمگین شد. خورشید دو تا شد.

khodaye-zibaeeha.blogfa.com

هیچگاه سنگ پرتاب نمی کنم

http://www.khodaye-zibaeeha.blogfa.com/8701.aspx

هیچگاه سنگ پرتاب نمی کنم. ولی میلی هم به پرنده شدن ندارم . ). ناظم ( از پشت بلندگو ) - نماینده های کلاس دوم ریاضی (کلاس ما) و دوم انسانی b بيان دفتر همين الآن . شنيدين؟ فاطمه (نماينده كلاس ما) - واويلا نازي ، الي ، مريم ، . هيچ كي انگار نميشنيد. آخه 1 شنبه 26 / 12 / 1386 بود و ما هم ميخواستيم مدرسه رو تعطيل كنيم سر صبح رفتيم پيش ناظم و مدير ، به اين در و اون در زديم ( من و الي و يكي دو نفر ديگه) تا آخر ناظممون گفت : فقط به نماينده هاتون بگيد من تا آخر امروز اعلام مي كنم تعطيل ميكنيم يا نه؟ ناظم - اين عيد...