didare-dobare.blogfa.com
تنهام نذارتنهام نذار -
http://didare-dobare.blogfa.com/
تنهام نذار -
http://didare-dobare.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.234 sec
SCORE
6.2
تنهام نذار | didare-dobare.blogfa.com Reviews
https://didare-dobare.blogfa.com
تنهام نذار -
تنهام نذار - گلهای محبت...
http://www.didare-dobare.blogfa.com/post-6.aspx
هوامثل همیشه سردودستت سردخواهد بود. وگلهای محبت در نگاهت زرد خواهد بود. به چشمانم نگاهی سردکردی،بی خبررفتی. ازاین پس،دست من دربی کسی ها فرد. وجای خالی عشقتت درون قلب بیمارم. قرارجایگاه بی شماران دردخواهد بود. چه روزی،روزگاری،وه عجب دنیای. که دستانم همیشه سردوروحم سردخواهد. نوشته شده در ساعت 18:6 توسط الهه. من به آمارزمین مشکوکم. اگر این سطح پرازآدم هاست. پس چرا این همه دل ها تنهاست. ممنونم از همه ی دوستای خوبم که با من هستن. و تنهام نمی ذارن. دانلود بهترین عکسها وپیامک ها.
تنهام نذار -
http://www.didare-dobare.blogfa.com/post-11.aspx
نوشته شده در ساعت 15:7 توسط الهه. من به آمارزمین مشکوکم. اگر این سطح پرازآدم هاست. پس چرا این همه دل ها تنهاست. ممنونم از همه ی دوستای خوبم که با من هستن. و تنهام نمی ذارن. دانلود بهترین عکسها وپیامک ها. خوشبختی شاید شکل من باشد وقتی با توام.
تنهام نذار -
http://www.didare-dobare.blogfa.com/post-12.aspx
اينجا كه سنگ روي سنگ بند نمي شود. سنگ تو را به سينه ميزنم. به رنگ تو بودن چه محال است! که تمام افسوسم این است که ما از توئیم،پس اینهمه رنگ چرا؟ نوشته شده در ساعت 14:30 توسط الهه. من به آمارزمین مشکوکم. اگر این سطح پرازآدم هاست. پس چرا این همه دل ها تنهاست. ممنونم از همه ی دوستای خوبم که با من هستن. و تنهام نمی ذارن. دانلود بهترین عکسها وپیامک ها. خوشبختی شاید شکل من باشد وقتی با توام.
تنهام نذار
http://www.didare-dobare.blogfa.com/8709.aspx
پنجره را باز کنیم. گوش کن .یک نفر.آن طرف پنجره ی بسته.تورا می خواند! و نسیم.لای این پرده آویخته را می کاود. نورخورشید که ازمنزل پرمهرخدا آمده است. لب درگاه تو در یک قدمی می ماند. قلب این پنجره از دست غم پرده ها تنگ آمده است. دل این پنجره را باز کنیم! نوشته شده در ساعت 14:59 توسط الهه. در خیالت مثل من پرواز کن. تو خود عشقی ،مرا آغاز کن. من برای دیدنت آواره ام. نغمه ای تازه برایم ساز کن. آمدم در را برویم باز کن. با من از باران واز شبنم بگو. عشق را با قلب من دمساز کن. عشق تو یک اتفاق ساده نیست. پس چرا این ه...
تنهام نذار
http://www.didare-dobare.blogfa.com/8811.aspx
اينجا كه سنگ روي سنگ بند نمي شود. سنگ تو را به سينه ميزنم. به رنگ تو بودن چه محال است! که تمام افسوسم این است که ما از توئیم،پس اینهمه رنگ چرا؟ نوشته شده در ساعت 14:30 توسط الهه. نوشته شده در ساعت 15:7 توسط الهه. و من در شهر قلبت باز هم بیگانه خواهم ماند. ودیگر دشت های سبز چشمت را کنار جاده خشک نگاه خود نخواهم دید. تو اما باز هم پروانه می بخشی کبوتر های شادان نگاهت را. نوشته شده در ساعت 14:57 توسط الهه. من به آمارزمین مشکوکم. اگر این سطح پرازآدم هاست. پس چرا این همه دل ها تنهاست. و تنهام نمی ذارن.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
ديـــــــــــــــــــــــــــــــــــدار
0* از همه جا * 0*. ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﯾﮑﯽ ﻣﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟ ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﺕ ﺁﻣﺪ،. ﺍﯾﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍیمان ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ. ﻋﺰﯾﺰﻣﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍیمان ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ. ﻋﺸﻖ ﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺻﺪﺍیمان ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ. ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ، ﺳﺮ ﺧﺎﮎ ، ﻭﺳﻂ ﺳﺎﻟﻦ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ. ﺑﺠﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔ ﻞ بر ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻨﮓ. ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺸﮑﻨﯿﻢ ﺗﺎ. ﻫﯽ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ . ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﯾﻢ. ﻭ ﺑﻐﺾ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﯾﻢ . ﻣﺜﻞ ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ. شب ها دراز نیستند.
دوست داشتنی های خودم
دوست داشتنی های خودم. مامان دو گل شیطون. دلشوره، فردا را از تاسف اش تهی نمی کند، اما، امروز را. ازتوانایی اش خالی می سازد. نوشته شده در یکشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 15:58 توسط هانی. سهراب تو گفتی: چشم ها را باید شست. سهراب تو گفتی: جور دیگر باید دید. گفتی زیر باران باید رفت: رفتم ولی! او نه چشم های خیس و شسته ام را. نه نگاه دیگرم را، هیچ کدام راندید! فقط درزیر باران با طعنه ای خندید و گفت:دیوانه باران ندیده. نوشته شده در چهارشنبه دهم فروردین ۱۳۹۰ساعت 10:25 توسط هانی. دستانم بوی گل میداد. بود که چکمه اش.
I Living Your eyes
I Living Your eyes. خشمم را مشت کرده ام و به درد و دیوار می کوبم بی تابی ام را. با این قضاوتهای نا به جا . با این حرفهای نامنصفانه و دروغ. با این تهمتها و ناراستی ها و غیبتها و حرف و حدیثهای مردم باید چه کرد. صدایت را که نمی شنوم . صدایم را میشنوی؟ با حرف مردم چه کنم؟ با این بندگان بی انصافت چه کنم؟ پاسخ اینهمه قضاوت نادرست را چطور ندهم؟ ساعت ۱۱:٤٦ ب.ظ روز ۱۳۸۸/۱٠/۳. پروفایل مدیر : فائزه. از زبان بزرگان جهان. باشگاه دانشجویان و متخصصان. سپس براي شادي روح حضرت حافظ يك صلوات بفرستيد. راه اندازی شده است.
دیدار ابرار
خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است. محبت تو همان خط سرنوشت من است. گناهکارم و از آستان قدس حسین (ع). کجا روم به خدا کربلا بهشت من است. پایگاه مقاومت بسیج شهید گذری. هر یوسفی که یوسف زهرا . مهندسی معماری، عمران و ساختمان. عسل طبیعی و درمانی ارس کندو. اتحاديه صنايع پروفيل مشهد. متي ترانا و نراک. سایت فرهنگی ماسون تیوب. پایگاه سایبری مذهبی ها. جدید ترین آهنگ ها و کلیپ های اسلامی. سوسا وب تولز -ابزار وبلاگ. بهترین باش(برقراری ارتباط مؤثر با دیگران). روزی که سید مجتبی برای اولین بار طعم عدالت را چشید. اصلاح ک...
دست نوشته های دیدار
دست نوشته های دیدار. نوشته شده در سه شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 23:52 توسط راد.
تنهام نذار
اينجا كه سنگ روي سنگ بند نمي شود. سنگ تو را به سينه ميزنم. به رنگ تو بودن چه محال است! که تمام افسوسم این است که ما از توئیم،پس اینهمه رنگ چرا؟ نوشته شده در ساعت 14:30 توسط الهه. نوشته شده در ساعت 15:7 توسط الهه. و من در شهر قلبت باز هم بیگانه خواهم ماند. ودیگر دشت های سبز چشمت را کنار جاده خشک نگاه خود نخواهم دید. تو اما باز هم پروانه می بخشی کبوتر های شادان نگاهت را. نوشته شده در ساعت 14:57 توسط الهه. اگر خنده است چرا میگرییم؟ اگرگریه است چرا میخندیم؟ اگر زندگی زندگیست چرا میمیریم؟ تو بگو زندگی چیست.
دیدار سبز
کوله بارم بر دوش. سفری تا ته تنهایی محض. هر کجا لرزیدی از سفر ترسیدی. فقط اهسته بگو من خدا را دارم. نوشته شده در جمعه نهم تیر 1391ساعت 12:50 توسط حاج آقا امینی. این روزها مردم طواف نمیکنند . فقط خدا را دور می زنند. آهای تویی که چندین بار مکه رفتی تا مردم بهت بگن حاجی. ببینم رفتنی دور خونه ی همسایه ی فقیرت رو طواف کردی ببینم. دور جوونای بیکار و بیچاره شهر رو طواف کردی یا فقط بلدی کعبه. رو که از سنگ و چوب ساخته شده طواف کنی مواظب خودت باش یه وقت. نوشته شده در جمعه نهم تیر 1391ساعت 12:43 توسط حاج آقا امینی.
didare_mohammad.persianblog.ir
..:: دیدار محمد ::..
دیدار محمد : . گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست / بس حکایت های شیرین باز می ماند ز من. این بیدارى، حتمى است" قدرت نرم از بن لادن تا اروپا. ساعت ٤:۱۸ ب.ظ روز پنجشنبه ۱٥ اردیبهشت ۱۳٩٠. بسم الله الرحمن الرحیم. من دارم می بینم صحنه رو، می بینم تجهیز رو، می بینم صف آرایی ها رو، می بینم دهان های با حقد و غضب گشوده شده و دندان های با غیظ به هم فشرده شده رو، عیله انقلاب و علیه امام و علیه همه ی این آرمان ها و همه ی اون کسانی که به این حرکت دلبسته اند. چه بکنم اگه کسی نمی بینه؟ Raquo; مرگ اسامه توسط اباما...
!!! خاطرات قطره باران
سلام، امروز روز عقد خواهرمه.ایشالا خوشبخت بشه. نوشته شده در 93/12/01. ساعت 16:21 توسط Elham. ن میدونم چرا برای بعضی پستام نمیتونم عنوان انتخاب کنم؟ راستش اومدم اینجا تا توی یه غروب سرد زمستانی کلی حرف بزنم . اما نمیتونم، نمیشه . پر از حرفم . بازم سکوت .سکوووووت. یه لحظه نگام به پستای قبلیم افتاد این قسمت شعر پاشایی افتاد سر زبونم . درگیر حس مجنونم .مردم میگن که دیوونم . زیاد میشنوی هوا دو نفره است! به درک که دو نفره است تنها قدم زدن دنیای دیگری دارد. تنور دلتان همیشه گرم. نوشته شده در 93/10/09. سلامیه سل...
دیدار آشنا ...
انجمن فارغ التحصیلان حریم آفتاب(دانشگاه علوم اسلامی رضوی). اول سال ( شعری از علی اصغر دلیلی صالح). عرض تبریک و احترام و سلام. اول سال و ابتدای کلام. تا نگویند بد شده است اصغر. بدی اش مستند شده است اصغر. ا ندکی ظاهرا خراب شده. ادبش مثل برف، آب شده. فلذا فورا ابتدای کلام. گشت جاری بر این چکامه، سلام. بعد فرخنده باد سال جدید. سال نو، سال حس و حال جدید. سال سرشار تازگی و نشاط. سال نو، سال بسط، سال بساط. بر همه نیک باد و فرخنده. فعلا امسال و سال آینده. تا ببینم چه پیش می آید. چند تا قوم و خویش می آید. فعلا بر...
ن...والقلم وما یسطرون....
صبح امروز با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم.با گیجی و پرتی بدون اینکه چشمامو باز کنم دنبال تلفن گشتم.یک دکمه رو فشار دادم ولی اشتباه بود لای یکی از پلکامو باز کردم و دکمه برقراری رو زدم. از صدای گرفته خودم تعجب کردم.یکم صدامو صاف کردم و برگشتم به تختم یه بار دیگه گفتم. تو رو هم بیدار کردم از خواب؟ اینو گفت و زد زیر خنده.به خنده هاش عادت داشتم همیشه برام شیرینه ولی امروز صبح برام فقط یه پرگار محسوب میشد که روی مغزم به جای دایره های منظم اشکال نامنظم میکشه.به این فکرم لبخند زدم. دیگه کیو بیدار کردی؟