farhadmehrbina.blogfa.com

shabdal.blogfa.com

SHABHAYBARANYشبهای بارانی - سیصدگل سرخ،یه گلش نصرانی........

http://www.shabdal.blogfa.com/post/35/سیصدگل-سرخ،یه-گلش-نصرانی-

قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. SHABHAYBARANYشبهای بارانی - سیصدگل سرخ،یه گلش نصرانی. SHABHAYBARANYشبهای بارانی قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. خواستم پنجره را باز کنم. جای مهتاب تو را ناز کنم . بزنم پرده به یکسو. و خودم خانه را غرق در آواز کنم. گل گلدان اتاقت بشوم. عطر خود را به تو ابراز کنم. تا که تو رایک دل سیر برانداز کنم. زخم برداشتم از شوق. تاری از موی تو را ساز کنم. آمدم حافظ آن شاخه نباتت باشم. عشق را ساکن شیراز کنم. سکوتی که به جانم می ریخت .

shabdal.blogfa.com

SHABHAYBARANYشبهای بارانی - سیصدگل سرخ یه گلش نصرانی..

http://www.shabdal.blogfa.com/post/32/سیصدگل-سرخ-یه-گلش-نصرانی-

قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. SHABHAYBARANYشبهای بارانی - سیصدگل سرخ یه گلش نصرانی. SHABHAYBARANYشبهای بارانی قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. خواستم پنجره را باز کنم. جای مهتاب تو را ناز کنم . بزنم پرده به یکسو. و خودم خانه را غرق در آواز کنم. گل گلدان اتاقت بشوم. عطر خود را به تو ابراز کنم. تا که تو رایک دل سیر برانداز کنم. زخم برداشتم از شوق. تاری از موی تو را ساز کنم. آمدم حافظ آن شاخه نباتت باشم. عشق را ساکن شیراز کنم. سکوتی که به جانم می ریخت .

shabdal.blogfa.com

SHABHAYBARANYشبهای بارانی

http://www.shabdal.blogfa.com/1393/09

قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. SHABHAYBARANYشبهای بارانی قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. قدربهارنمیداندبلبلی که زمستان نکشیده. خواستم پنجره را باز کنم. جای مهتاب تو را ناز کنم . بزنم پرده به یکسو. و خودم خانه را غرق در آواز کنم. گل گلدان اتاقت بشوم. عطر خود را به تو ابراز کنم. تا که تو رایک دل سیر برانداز کنم. زخم برداشتم از شوق. تاری از موی تو را ساز کنم. آمدم حافظ آن شاخه نباتت باشم. عشق را ساکن شیراز کنم. سکوتی که به جانم می ریخت . لب گشودم سخن آغاز کنم. به در باز قفس خیره شدم . پرکن زاشک...

kafekhalvat.persianblog.ir

ما یاد گرفته ایم... - کافه خلوت

http://kafekhalvat.persianblog.ir/post/49

خونه ی ساده ی من همین جاست. ما یاد گرفته ایم. امروز دوباره جلسه ی موسسه بود. دوباره حرف و حرف، از مشکلات گفتیم از نکات مثبت و عیب و نقص کارها از راهکارهای تمام اعضا که من فکر نمی کنم نتیجه ای بتونیم بگیریم برای اینکه هر کسی خودشو حق به جانب نشون داد و من من کرد. یکی بهشون بگه مگه اینجا با من تشکیل شده که حالا منم می کنی؟ مگه ما زحمت نمی کشیم؟ آیا واقعا کارهای شما درسته و ما غلط هستیم؟ یعنی وقتی داشتن حرف می زدن فک م به زمین سابیده می شد، یک خط در میون حرفاشونو عوض می کردن! ما یاد گرفته ایم که خوب بشیم.

khakobaroun.blogfa.com

...خاک و باران

http://www.khakobaroun.blogfa.com/9009.aspx

بر من ببار باز. سیراب کن ز هر نفست خاک تشنه را. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۵ساعت 23:47 توسط محبوب. پدر برگرد و با من باش لختی. که من درد تو را در دل نهفتم. میان آنهمه سرها و نیزه. تو را گم کردم و چیزی نگفتم. سر تو بر فراز نیزه ها بود. دل من بر سر شمشیرها ماند. تو رفتی و به تو هرگز نگفتم. که قلبم در حصار تیرها ماند. تنم بوی شقایق ها گرفته. پدر سوی تو می آیم به زودی. منم آن کوچکت آن نازنینت. که تنها تکیه گاه او تو بودی. نگاهم خسته و خاموش مانده. دلم فریادها دارد خدایا. زبانم بسته و لبهای من خشک.

negareshaer.blogfa.com

نگاهی به شعر های نگار - مهدی جان

http://www.negareshaer.blogfa.com/post-22.aspx

نگاهی به شعر های نگار. عید است و دلم باز هوای تو نموده است. در هجر رخت دفتر دل شعر سروده است. باز هم جمعه شد و محرم اسرار نیامد. آن عزیز دل زهرا گل بی خار نیامد. بی فروغ رخ ماهش به سرآمد قدح صبر. باز هم جمعه شد و لحظه دیدار نیامد. ندبه خواندیم بیاید رخ خود را بنماید. دل به دامش شده مفتون و گرفتار نیامد. روزها رفت و شدم پیر زعشق رخ دلبر. گشت ایام جوانی سپری یار نیامد. نذر کردم که بیاید صلواتی بفرستم. گفتمش دل شده محزونش و غمخوار نیامد. ناله کردم که بیاید غم دل را بزداید. کور شد چشم من از گریه بسیار نیامد.

negareshaer.blogfa.com

نگاهی به شعر های نگار - غم در دلم شوری دگر دارد به یادت "حاج علی"

http://www.negareshaer.blogfa.com/post-14.aspx

نگاهی به شعر های نگار. غم در دلم شوری دگر دارد به یادت حاج علی. این روزا مصادفه با دومین سالگرد عزیزی که در عنفوان جوانی و ناگهانی از دست دادیمش کسی که هر وقت از او و حرفهاش و رفتارش یاد میکنیم ناخودآگاه چشمامون از اشک ماتمش پر میشه. یادم نمیره آخرین روزی که رفت تا برای همیشه توی ذهنمون جاودانه بشه اون روز عجله زیادی داشت. انگار اجل پیام خودشو بهش رسونده بود همیشه عجول بود اما اینبار فرق میکرد. اینبار رفت تا جاودانه. این هم شعری که به یاد این عزیز سفر کرده سرودم. ز دستمان رفت دوباره باز هم شاخه گلی.

negareshaer.blogfa.com

نگاهی به شعر های نگار - پانزده خرداد

http://www.negareshaer.blogfa.com/post-19.aspx

نگاهی به شعر های نگار. در پانزده خرداد خون همه می جوشید. از مرد و زن و کودک یکباره کفن پوشید. یکپارچه میگفتند ما مردم ایرانیم. ما زاده یل مردان ما هاتف ایمانیم. ما حامی قرانیم طاغوت نمی خواهیم. ما وارث دین هستیم سرداده اسلامیم. کاخ ستم و بیداد از خشم به خود لرزید. از نعره مردم شاه غرید ولی ترسید. مردم پی آزادی فریاد زدند این بار. جمهوری اسلامی این است اصول کار. طاغوت شنید این حرف با خشم و غضب غرید. آن تیر غضبناکش قلب همه را درید. از مرد و زن و کودک در خون همه غلطیدند. گرگان دغل خندان،گلها همه نالیدند.

negareshaer.blogfa.com

نگاهی به شعر های نگار - درد دلم با امام رضا(ع)

http://www.negareshaer.blogfa.com/post-11.aspx

نگاهی به شعر های نگار. درد دلم با امام رضا(ع). یه روزی روزگاری بود که مشهدالرضا بودم. رفته بودم به پابوسش منتظر آقا بودم. بهم میگفتن که آقا دوا میده به دردامون. خدا میدونه که دخیل بسته بودم به آقامون. اما نمیدونم چرا جوابمو اون نمیداد. بهم میگفتن که آقا گنه کارا را نمیخواد. نگاهی کردم به خودم به اون گذشته سیاه. دیدم تموم زندگیم پر شده از دود گناه. گفتم آقا گنه کارم اینو خودم خوب میدونم. قول شرف میدم بهت که بعد از این خوب بمونم. قسم میدم به فاطمه(س) بگذری از گناه من. بازم بشی مثل قدیم روشنی بخش راه من.