faribaneh65.persianblog.ir
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://faribaneh65.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://faribaneh65.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
2 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
16
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
2.016 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | faribaneh65.persianblog.ir Reviews
https://faribaneh65.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
داستان کوتاه کوتاه کوتاه
http://www.delnamak55.blogfa.com/8708.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. چرخ های عقب به سرعت و با تحمل فشار زیادی با زمین. و بعد چرخ جلو. پرواز 39۳ تمام اتفاقات و حوادث. ناگوار و دلخراش را. پشت سر گذاشت و به زمین. و سرانجام پرواز 393 با تمامی. مسافرین و خدمه اش. در باتلاق فرو رفت . اولین داستان کوتاه کوتاه ی که من نوشتم! نوشته شده در شنبه 11 آبان1387ساعت 21:30 توسط سیامک احمدی ( دل نمک ). و من را یک دنیا خوشحال می کنید اگر نظرات خود را برای بهتر شدن ثبت کنید . با تشکر : سیامک احمدی ( دل نمک ). هستی در ناکجاآباد ذهن. نمایی برای داستان کوتاه. سر می شود...
داستان کوتاه کوتاه کوتاه -
http://www.delnamak55.blogfa.com/post-84.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. مورچه ی گرسنه ای به داخل سنگر یک رزمنده رفت. مشغول بازکردن آخرین قوطی کنسرو ماهی بود. من هم در گوشه ای از سنگر منتظر بودم تا تکه ی کوچکی از گوشت بدن ماهی را. چند لحظه بعد، سوت خمپاره ای به گوش رسید . به همراه تکه های کوچک و بزرگ. گوشت، در حوضچه ی خون، شناور بودم. نوشته شده در شنبه ۳۱ مرداد۱۳۸۸ساعت 3:22 توسط سیامک احمدی ( دل نمک ). و من را یک دنیا خوشحال می کنید اگر نظرات خود را برای بهتر شدن ثبت کنید . با تشکر : سیامک احمدی ( دل نمک ). هستی در ناکجاآباد ذهن. عشق نیلوفر و هادی.
داستان کوتاه کوتاه کوتاه
http://www.delnamak55.blogfa.com/8709.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. با تکانی خود را ازلابه لای سوراخ های تور رها کرد و در دریا شناور شد با خود. ازمرگ حتمی نجات یافتم ، بیچاره ماهی هایی که در تور ماهیگیراسیرند . اگر آنها هم به مانند من زرنگ و باهوش بودند ، اگر به مانند من تلاش می کردند و. ازشانس خوبی برخوردار بودند . مرغی دریایی که درحال چرخیدن در آسمان بود با. شیرجه ای ، ماهی آزاد سفید را. خود به آسمان برد . در همین لحظه موجی. سهمگین ، ماهیگیر را به همراه. پ ن : تکرار نشر. نوشته شده در پنجشنبه 21 آذر1387ساعت 4:44 توسط سیامک احمدی ( دل نمک ).
داستان کوتاه کوتاه کوتاه
http://www.delnamak55.blogfa.com/9307.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. آموزش خصوصی داستان نویسی و فیلمنامه نویسی. با جدیدترین متد / در هر رده سنی. شماره تماس : 09375578010. نوشته شده در پنجشنبه 3 مهر1393ساعت 21:38 توسط سیامک احمدی ( دل نمک ). یک نکته : تمامی داستان های کوتاه ( داستانک ) و کوتاه کوتاه ( مینیمال - مینی مال ) این کلبه توسط نویسنده وبلاگ نوشته شده و از هیچ جای دیگری کپی نشده است . سپاس فراوان بر شما باد که در هنگام کپی مطالب این وبلاگ ، منبع و اسم نویسنده را ذکر می کنید! با تشکر : سیامک احمدی ( دل نمک ). هستی در ناکجاآباد ذهن. شمارش مع...
داستان کوتاه کوتاه کوتاه
http://www.delnamak55.blogfa.com/9004.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. درینگ . درینگ . مرد: سلام عزیزم . من توی اتوبانم . قفله . یه ساعت دیرتر میآم. زن : اشکالی نداره عزیزم، تا تو بیای من یه فنجان قهوه میخورم. مرد لبخندی زد، گوشی تلفن را بر روی صندلی پرت کرد، به آرامی پیچ رادیو را. باز کرد و با سرعت در اتوبان پیش رفت. صدای گوینده رادیو: در اتوبان مدرس، مسیر شمال به جنوب، روانی حرکت. خودروها را مشاهده میکنیم . نوشته شده در پنجشنبه 2 تیر1390ساعت 1:35 توسط سیامک احمدی ( دل نمک ). و من را یک دنیا خوشحال می کنید اگر نظرات خود را برای بهتر شدن ثبت کنید .
داستان کوتاه کوتاه کوتاه -
http://www.delnamak55.blogfa.com/post-86.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. زنگ آخر بود . از کلاس فرار کردم، از امتحان جبر! در گوشه ای از حیاط ،خودم را گم و گور کردم. اما دلهره ی امتحان و جواب ندادن. و نمره صفر . اکنون چند سال از آن روز می گذرد اما باز هم دلهره ی امتحان جبر آن روز را با. به پسرم گفتم: اگه بلد نیستی،اگه خواستی سر جلسه امتحان. یه راست بیا خونه، توی حیاط مدرسه نمون،. یه وقت غصه نخوری بابا! پسرم با غرور در جوابم گفت: نه بابا، مطمئن باش، با مجید، همکلاسیم،. جواب سوالات رو به همدیگه برسونیم. با تشکر : سیامک احمدی ( دل نمک ). عشق نیلوفر و هادی.
داستان کوتاه کوتاه کوتاه
http://www.delnamak55.blogfa.com/8711.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. آخرین تکه را از داخل جعبه خارج کرد و در مشتش گرفت . با درخشش خاصی که در. چشمان اش بود به سمت پیرمرد رفت و آخرین تکه را به او داد . پیرمرد سرش را بلند. و دخترک در لابه لای آدم ها ناپدید شد . پیرمرد از روی صندلی شکسته اش بلند شد و به سمت پسرکی که در گوشه ای از خیابان. مشغول واکس زدن بود ، رفت و آخرین تکه را به او داد . پسرک سرش را بلند کرد و. پیرمرد در لا به لای آدم ها ناپدید شد . پسرک واکسی پس از تمام شدن کار اش آخرین تکه بیسکویت را به دهان برد . و در. انبوه آدم ها ناپدید شد .
داستان کوتاه کوتاه کوتاه -
http://www.delnamak55.blogfa.com/post-81.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. اختتامیه جشنواره داستان كوتاه كوتاه هفت سین. زندگی داستان كوتاه كوتاهی است كه می توان از لحظه تولد تا مرگ درباره آن حرف زد و اندیشید.(سیامک احمدی). اولین جشنواره داستان كوتاه كوتاه هفت سین از طرف سایت لوح برگزار شد و داستان های زیادی به دبیرخانه جشنواره ارسال شدند. حضور گرم و صمیمی شما بزرگوار در مراسم اختتامیه نخستین جشنواره ادبی داستان كوتاه كوتاه هفت سین و افتتاحیه نخستین جشنواره ادبی داستان كوتاه كوتاه روح خدا، مایه مباهات و سرافرازی این جمع ادب دوست خواهد بود. یک نکته : تما...
داستان کوتاه کوتاه کوتاه -
http://www.delnamak55.blogfa.com/post-91.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. آموزش خصوصی داستان نویسی و فیلمنامه نویسی. با جدیدترین متد / در هر رده سنی. شماره تماس : 09375578010. نوشته شده در پنجشنبه 3 مهر1393ساعت 21:38 توسط سیامک احمدی ( دل نمک ). یک نکته : تمامی داستان های کوتاه ( داستانک ) و کوتاه کوتاه ( مینیمال - مینی مال ) این کلبه توسط نویسنده وبلاگ نوشته شده و از هیچ جای دیگری کپی نشده است . سپاس فراوان بر شما باد که در هنگام کپی مطالب این وبلاگ ، منبع و اسم نویسنده را ذکر می کنید! با تشکر : سیامک احمدی ( دل نمک ). هستی در ناکجاآباد ذهن. شمارش مع...
داستان کوتاه کوتاه کوتاه -
http://www.delnamak55.blogfa.com/post-82.aspx
داستان کوتاه کوتاه کوتاه. فراخوان نخستین جشنواره داستان کوتاه کوتاه روح خدا. رهبر فقید، عالی قدر و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله علیه در وصیت نامه ی پر فیض و بركت شان این گونه فرمودند: با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوى جایگاه ابدى سفر مى كنم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم . تعریف داستان كوتاه كوتاه. داستان ها باید در قالب داستان كوتاه كوتاه نوشته شده و فرستاده شوند. روزهای بیماری امام خمینی.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
16
Fariba Nawa
Fariba in the News. Press & Reviews. A highway that begins crumbling before it is finished. A school with a collapsed roof. A clinic with faulty plumbing. A farmers’ cooperative that farmers can’t use. Afghan police and military that, after training, are incapable of providing the most basic security. An Exile Finds Home. Fariba's talk in TEDx Monterey California. Welcome to Fariba Nawa’s Website. Much respect for #AsmaJahangir. Can never replace her. https:/ t.co/vI9rtcfXKg. About 17 hours ago.
Fariba Nayeri Homepage – and blog
About me (mostly in swedish). Publications for Fariba Nayeri. Vill find bowel infection in a few seconds and distinguish between acute and chronic inflammation.
وب نوشتهای یک روح
وب نوشتهای یک روح. از درد های کوچک است که آدم می نال. د، وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی . لال. نوشته شده در دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 22:8 به دست مرگبار . کاش می آمدی و می دیدی. بی تو یک شاخه پاییزی تنها هستم. کاش می آمدی و می دیدی. با طلوع تو پیام آور خوشبختی ها. من چه سان میشکفم در مرداب. کاش می آمدی و می دیدی. نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۹ساعت 4:50 به دست مرگبار . نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۸۸ساعت 3:46 به دست مرگبار . این تاریکی , قصه عجیبی ست. ومصرف مداوم مسکن ها.
فریبانه
سال نو رو به تمام دوستان عزیزم تبریک میگم امیدوارم برای همه سال خوبی باشه. جمعه یکم فروردین 1393 ] [ 16:42 ] [ امید ] . سال 93 سال چه حیوانی است؟ سال ۱۳۹۳ سال اسب. ساعت ۲۰ و ۲۷ دقیقه و ۷ ثانیه روز پنج شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ هجری شمسی. مطابق ۱۸ جمادی الاولی ۱۴۳۵ هجری قمری و ۲۰ مارس ۲۰۱۴ میلادی. پنجشنبه هشتم اسفند 1392 ] [ 20:0 ] [ امید ] . تا حالا دقت کردین. دقت کردین هروقت یه خواب خوب میبینی صبح پاشی یادت نمیاد اما کافیه یه خواب ناجور ببینی ، تا شیش ماه تو مخته! دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟ تا حال...
جایی برای با خود بودن
جایی برای با خود بودن. جایی برای با خود بودن. متاسفانه اون كار جور نشد . اولش ديپلمه مي خواستند . من ليسانس نشون دادم . گقتن اين گرايشرو نمي خوايم . خوبه اولش گفتن ديپلم مي خوايم هااااااااااااااا. سه شنبه سوم تیر 1393 ] [ 19:59 ] [ مامان نازنین ] . چهارشنبه هفتم خرداد 1393 ] [ 11:15 ] [ مامان نازنین ] . خودتو واسه هر شخص به اندازه همون شخص كن! شنبه سوم خرداد 1393 ] [ 12:5 ] [ مامان نازنین ] . متن پيامك اين بود:. حتما بهشون زنگ بزن. منتظر تماست هستن. نپرس كيه نمي تونم بگم . زنگ بزن خوشحال ميشي. 1- اول اين...
فریبا نیوز
اخبار متنوع اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، مذهبی و . درباره ی روسیه. مذهب و دین مردم روسیه. اكثريت مردم فدراسيون روسيه پيرو دين مسيحيت هستند، اما اديان اسلام، يهودي و بودايي نيز داراي طرفداران زيادي هستند كه در اين ميان اسلام دومين دين در روسيه شناخته شده است. جادوگری و طالع بینی به خصوص در میان قشر جوان امری عمومی است. روس ها همچنین تمایلی به سمت چندین اعتقاد، فرقه و طبقه بندی های جدید مذهبی داشته اند. اين مذهب از سال 1941 به عنوان يكي از مذاهب روسيه به رسميت شناخته شد. طرفداران اين آيين در جمهوري هاي ك...
خدا همین نزدیکیاس...
رفتم که با ناگفته به خود آبرو دهم. مگو او وفا نداشت. راهی بجز گریز برایم نمانده بود. این عشق آتشین پر از درد بی امید. در وادی گناه و جنونم کشانده بود. رفتم که با نا گفته به خود آبرو دهم. رفتم که داغ بوسه ی پر حسرت تو را. با اشک های دیده ز لب شستشو دهم. 1580;معه ۱۳٩٤/٩/٢٠ ] [ ٢:۱٦ ق.ظ ] [ fariba ] [ نظرات . می گویند رسم زندگی چنین است. می آیند.می مانند.عادت می دهند و می روند. و تو در خود می مانی و تنهایی. راستی نگفتی رسم تو هم چنین است؟ مثل همه ی فلانی ها؟ تمام ایستگاه می رود. که سال های سال.
مجری صحنه همایش ،کنفرانس ،جشنواره | سایت ایران مجری با 1001 نکته مجریگری و سخنوری هم اکنون در دسترس شماست.
مجری صحنه همایش ،کنفرانس ،جشنواره. سایت ایران مجری با 1001 نکته مجریگری و سخنوری هم اکنون در دسترس شماست. مجری صحنه همایش ،کنفرانس ،جشنواره. نمونه متن دعوت نامه تقدیر نامه از فریبا علومی یزدی. به صفحه بانک تقدیر نامه - دعوت نامه های ادبی و سوگند نامه ها ی فریبا علومی یزدی خوش آمدید ذلک . ادامه مطلب. مجری صحنه همایش ،کنفرانس ،جشنواره. آواتار های ایران مجری. مجری صحنه همایش ،کنفرانس ،جشنواره. سومین جشنواره ملی نوآوری و شکوفایی فجر انقلاب اسلامی. مجری صحنه همایش ،کنفرانس ،جشنواره. معرفی سایت ایران مجری.
پارلا
یک شکم درد زاییده ام. دست بگذار روی بخیه های شعرم. و زن ام هی نگو. یک روز از همه ی شبهای دنیا هم از آن تو. تنم همین یک شکم درد. همین یک بغل بوسه. تمامم همین یک کره خاک. می چرخم. می چرخم. می چرخم. سر صف عاشق می شوم. چکمه های بوی نا می گیرند. و کلمه هایم در جا می زنند دستهایت را. نعشم روی تخت دراز می کشد. و شعرم اعدامی یک شب دوستت دارم است. و صدایم زیر دستهایم خفه می شود انگار. دلم سنگ می شود برایت. و نمی دانم کنار لحظه هایم کدام نقطه را بگذارم. پشت دیوارهایی که فقط دیوارند. تنم را برایت می بوسند. دستهايم ...