gijmangooli.persianblog.ir
بهار - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/149
1777;۳۸٩/۱/٩. موهای سفیدش که شر و شر می ریزد روی شونه هام می ریزه، روی شال و مانتویم. روی تموم وجودم که حالا دلم می خواد با اون یکی بشه! چقدر دلم می خواد پیشش بمونم تا نوبت بعدی دارویش. تا نوبت بعدی. کنار گردنش رو می بوسم. یک لحظه ، فقط یک لحظه فکر می کنم چقدر نرم و دوست داشتنیه! و چقدر با دستهای زبر اون روزهاش فرق می کنه. دستهام رو که دور شونه هاش می اندازم، از اینکه توی دستهام بشکنه، می ترسم، توی گوشم زمزمه می کنه: با تو، دردهام یادم رفته بود. و صدای اشکهاش توی گوشم می پیچه! پيام هاي ديگران . من و ام اس.
gijmangooli.persianblog.ir
من امدم.... - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/143
1777;۳۸٥/۸/٢٦. من امدم یک هفته قبل اما فعلا کامپیوترم خرابه .بعدا میام براتون از سفرم می نویسم. نوشته شده در ساعت ۱٠:٤۱ ب.ظ توسط ميترا. پيام هاي ديگران . نوشي و جوجه هاش. من و ني ني و بابايي. من و ام اس. خاله فریبا و کیمیا. بیگانه ای در سرزمین ژرمنها. سفرنامه من از هند تا اروپا. آبی, آرامش, زندگی. دختری در سرزمین عجایب. رامين، مسافر تنهاي شب.
gijmangooli.persianblog.ir
اندر حال سفر به مالزی.... - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/142
1777;۳۸٥/۸/٧. اندر حال سفر به مالزی. اونهم حالا که هنوز مطالبم آماده نیست، یک پوستر باید درست کنم. و یک مقاله دارم که گیر پلات و لامینیت پوسترم و طراحیش که خودم نصفه و نیمه انجامش دادم و برادرم که شنید، به دادم رسید و قراره خودش آماده اش کنه و برام بفرسته. اینقدر این چند روزه با خیاط و طراح و زیراکسی و مسوولان دانشگاه سر و کله زدم. فکر کنم تا رسیدن به مقصد باید یک قرص بروفن بخورم و بخوابم-کاری که عمرا نمی کنم،یعنی من اصولا دارو نمی خورم. گاهی فقط میشه دعا کرد. پس برای من هم دعا کنید. پيام هاي ديگران .
gijmangooli.persianblog.ir
تولد.. - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/147
1777;۳۸٥/٩/٢٩. خواستم فقط بگم گوربابای دنیا. رفته ام اما زنده ام. کلی اشتهای نوشتن دارم. اما شاید یک وقت دیگه. . دیروز روز تولدم بود. مریض هم بودم .دوستام به دادم رسیدند.منظورم دوستان مطبی است. یکیشون ویزیتم کرد. یکیشون برام آمپول زد. یکیشون بهم یک عطر ، کادو داد. زندگی ادامه داره، حتی اگر گیج منگولی رفته باشه. نوشته شده در ساعت ٦:۳٧ ب.ظ توسط ميترا. پيام هاي ديگران . نوشي و جوجه هاش. من و ني ني و بابايي. من و ام اس. خاله فریبا و کیمیا. بیگانه ای در سرزمین ژرمنها. سفرنامه من از هند تا اروپا.
gijmangooli.persianblog.ir
دختری گمنام با گل سری قرمز... - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/146
1777;۳۸٥/٩/٢٢. دختری گمنام با گل سری قرمز. خیلی چیزها بود که دلم می خواست در موردشون بنویسم،. خیلی چیزها بود که نگفته بودم. خیلی حرفها که. می خواستم در مورد رمان کژال بنویسم که تازه خونده ام. می خواستم از ملیکا بگم. از تولد خودم از. اما وقت نشد. نتونستم. نمی تونم بگم گرفتار بودم ، نه. شمعدونیهای یخزده را که می بینم ، یکدفعه سرما میدوه زیر پوستم. خودم را جمع می کنم و به این زمستون زود رسیده، لعنت می فرستم. اونم یک سفر علمی! آخه این همه حسادت. این همه کینه. برای چی؟ از دلسوزیهای احمقانه شون حالم بهم می خوره.
gijmangooli.persianblog.ir
بعد از سالها.... - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/148
1777;۳۸٧/٥/۱. بعد از یک سال و نیم ابعاد قضیه نفوذ به. وبلاگ برام. واضحتر شد. ظاهرا دو نفر از همکاران که یکیشون هم با اجازه تون رئیسه مطالب وبلاگ رو خوندن و پرینت گرفتن و به اسم من به این و اون نشون دادن! اولش عصبانی شدم و. خواستم واکنش نشون بدم اما بعد به این نتیجه رسیدم که این فقط می تونه از حس حقارتی. باشه که دارن وگرنه . گرچه این صفحات رو خیلی از دوستان قدیم و جدید از سر لطف می خونن اما این نوشته ها نه چیزی رو اثبات می کنه و نه رد! پيام هاي ديگران . نوشي و جوجه هاش. من و ني ني و بابايي. من و ام اس.
gijmangooli.persianblog.ir
فرودگاه مدرن کوالالامپور(KL ) - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/145
1777;۳۸٥/٩/۱۱. فرودگاه مدرن کوالالامپور(KL ). خورشید در آسمان می درخشید که هواپیما اوج گرفت. خوشبختانه کنار پنجره بودم و تمام مناظر را بخوبی می دیدم. اول همان تصویر آشنای دریاچه نمک. و بعد کویرهای اطراف اصفهان و . خروج از مرز شرقی و ورود به پاکستان! از پاکستان که گذشتیم. هرچه بیشتر بسمت شرق می رفتیم ارتفاع پرواز بالاتر و هوا سردتر و منظره های بیرون رنگی تر می شد. درست مثل اینکه یک عکس سیاه و سفید کم کم جلوی چشمات جون می گیره و رنگارنگ میشه. نمره جغرافی بود که اجبارا باید همه رشته ها سال دوم می خوندنش.
gijmangooli.persianblog.ir
تجربه می کنم پس هستم... - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/151
1777;۳٩٤/٥/٩. تجربه می کنم پس هستم. تجربه های کهنه گاهی نو می شن ولی حواسمون بهشون نیست. گاهی سالها می گذره و چیزی رو تجربه نمی کنیم. یک حس قدیمی میره توی عمق حافظه مون وتبدیل به یه حس فراموش شده میشه. ولی یه تلنگر ،یه تکرار دوباره ما رو می بره به سمتی که دوباره اون حس رو تجربه کنیم و بعد گاهی خاطره ها باهاش میان. نوشته شده در ساعت ٩:٤٠ ب.ظ توسط ميترا. پيام هاي ديگران . نوشي و جوجه هاش. من و ني ني و بابايي. من و ام اس. خاله فریبا و کیمیا. بیگانه ای در سرزمین ژرمنها. سفرنامه من از هند تا اروپا.
gijmangooli.persianblog.ir
گيج منگولی از اقيانوس هند می گذرد... - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/144
1777;۳۸٥/٩/٤. گيج منگولی از اقيانوس هند می گذرد. باز هم جا موندم. این بار از پروازاصفهان - تهران.کلی حالگیری بود. اونهم با اونهمه بار و اون پوستری که توی دستم بود .تا رسیدم به کانتر! خانمی که مسوول بود . داد زد خانم جا موندی برو زود بلیط پرواز بعدی را بگیر. و معلومه که پریدن با اونهمه اسباب و وسیله که از سر و کولم اویزون بود ، اصلا کار آسونی نبود! خلاصه بعد از کلی حرص و جوش بالاخره سوار پرواز ساعت ۱۱ شدم.و تازه فرصت پیدا کردم که بترسم. بدون من داری میری! بالاخره با کلی توضیح به مدیر فرودگاه که من ساعت ۱۱...
gijmangooli.persianblog.ir
من یه درختم.... تو پرنده... - ...گیج منگولی...
http://gijmangooli.persianblog.ir/post/150
1777;۳٩٤/٥/۳. من یه درختم. تو پرنده. فکر کنم کاج. ولی این کاجه خیلی قدش بلنده. بابا قدش کوتاهتر بود. خیلی کوتاهتر. متوسط کوتاه. ولی محکم بود مثل همین درخت. اینقدر متوسط بود که مامان که قدش بلند بود بخاطر همین خیلی سرزنشش می کرد .گاهی بهش می گفت برو روی چارپایه بایست ببینم اگر بلندتر بودی چه شکلی می شدی؟ آره می شناسند. یک نفر رد میشه. خانم دکتر،. لابد فکر می کنه من چقدر دلم خوشه. که هایپر تامیکم. یه جورایی خلم. . اینجا اینجوری می شناسنم. کسی که توی سطح زندگی می کنه که خوشحاله. که. یک میوه کاج افتاد درست ج...