faryad-haye-nazade.blogfa.com
فریادهای نزدهفریادهای نزده - صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد...
http://faryad-haye-nazade.blogfa.com/
فریادهای نزده - صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد...
http://faryad-haye-nazade.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
102
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.172 sec
SCORE
6.2
فریادهای نزده | faryad-haye-nazade.blogfa.com Reviews
https://faryad-haye-nazade.blogfa.com
فریادهای نزده - صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد...
فریادهای نزده
http://www.faryad-haye-nazade.blogfa.com/89042.aspx
صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد. این شعر ها دیگر برای هیچ کس نیست. در دلم انگار جای هیچ کس نیست. باید خدا هم با خودش رو راست باشد. وقتی که می داند خدای هیچ کس نیست. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 6:1 توسط یاشار رشدی بنام. در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست. خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته دوم مرداد ۱۳۸۹. هفته سوم تیر ۱۳۸۹. هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته دوم اردیبهشت ۱۳۸۹.
فریادهای نزده - خالی
http://www.faryad-haye-nazade.blogfa.com/post-41.aspx
صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد. این شعر ها دیگر برای هیچ کس نیست. در دلم انگار جای هیچ کس نیست. باید خدا هم با خودش رو راست باشد. وقتی که می داند خدای هیچ کس نیست. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 6:1 توسط یاشار رشدی بنام. در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست. خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته دوم مرداد ۱۳۸۹. هفته سوم تیر ۱۳۸۹. هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته دوم اردیبهشت ۱۳۸۹.
فریادهای نزده
http://www.faryad-haye-nazade.blogfa.com/89043.aspx
صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد. ميخواند و باز ميخواند،. بغض هزار ساله دردش را،. اندوه زاست زاری خاموش. پرسيدم اين نواي حزين در عزاي كيست؟ گفتند اگر تو نيز،. خواهي هزار بار ازو تلختر گريست. نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 17:1 توسط یاشار رشدی بنام. در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست. خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته دوم مرداد ۱۳۸۹. هفته سوم تیر ۱۳۸۹. هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۸۹.
فریادهای نزده -
http://www.faryad-haye-nazade.blogfa.com/post-35.aspx
صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد. سرازیری ولیعصر ، از تجریش تا . سکوت من . صدای کفش ، صدای جمعیت . گاهی کم گاهی بیشتر . حدودا ۲۱:۰۰ . سرازیری ولیعصر ، پارک وی تا . سکوت من . صدای کفش ، صدای جمعیت . بوی آشنا . چند قطره باران ، تحریک خاطره . سرازیری ولیعصر ، پارک مل ت تا . سکوت من . صدای کفش ، صدای جمعیت ، چق و چوق ناز باران . دود سیگار ، طعم گس . پلک ها گاهی بسته ، گاهی باز . سنگینی مغز ، زمان گم شده . سرازیری ولیعصر ، ونک تا . سرازیری ولیعصر ، تقاطع تخت طاووس تا . سکوت من ، صدای...
فریادهای نزده - شاید تمام شده ست
http://www.faryad-haye-nazade.blogfa.com/post-36.aspx
صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد. شاید تمام شده ست. ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم ام ید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم. دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ی بامی که پریدیم ،پریدیم. پن : همین شکلیم دیگه . نوشته شده در جمعه بیست و هفتم فروردین ۱۳۸۹ساعت 0:45 توسط یاشار رشدی بنام. در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست. خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست. هفته دوم شهریور ۱۳۸۹. هفته دوم مرداد ۱۳۸۹. هفته سوم تیر ۱۳۸۹. هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹. هفته چهارم خرداد ۱۳۸۹.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
با من از مهر سخن بگوئید
http://www.fatherconstantine.blogfa.com/8908.aspx
با من از مهر سخن بگوئید. ساعتها بود كه نگاه خيره اش را از آينه بر نمي داشت. گويي به دنبال معنايي بود كه آن را بايد در انعكاس تصويري در آينه مي يافت. من در پشت سرش هيچ نمي ديدم كه بخواهد انعكاسي در آينه داشته باشد. جلو تر كه رفتم شنيدم كه زير لب اين را زمزمه مي كرد :. تا زماني كه آينه ي مرگ معناي زندگي را به ما نشان مي دهد پس از هر زايش. ما آوارگان بي مقصدي هستيم كه محو و محصور تماشاي شروع مرگ شديم. ما سرانجام سزاوار مردن با لبخندي بر لب و سوراخي در سر خواهيم بود. كه تيرش از اسلحه ي دروغ شليك شده باشد.
اسپرسو - آنتونی و نارا
http://www.esperso.blogfa.com/post-17.aspx
نارا: توی اردوگاه که بودی شب ها برایم عذاب آور بود و برایم خیلی مهم بود که آنجا هستی به من فکر میکنی یا نه؟ اما از این خوشحال تر بودم که هیچ زنی آنجا نیست که بتواند جای مرا پر کند و احساس خوشبختی میکردم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۴ساعت 12:0 توسط هستی. فقط فهميدم بايد بنويسم. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. درس های داستان نویسی. فقط یک طعنه ساده.
اسپرسو - مجازات
http://www.esperso.blogfa.com/post-11.aspx
درست پشت گوش هایم. در فاصله دستانم و گور. خدا را به من سپرده بودند. حالا یک جفت لک لک بودم! مثل درختان بی گردو. شاید مرا مثل سلاخ کوچکی. در شهر دیده باشی. نوشته شده در چهارشنبه یکم شهریور ۱۳۹۱ساعت 0:6 توسط هستی. فقط فهميدم بايد بنويسم. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. درس های داستان نویسی. فقط یک طعنه ساده.
اسپرسو - خدای فال
http://www.esperso.blogfa.com/post-9.aspx
گفت: برام یه فال بگیر؟ همینطور که داشتم با ورق ها بازی میکردم پرسیدم :چند حرفیه اسمش؟ قند تویه دلم آب شد اولین بار بود که برای من و به اسم من فال می گرفت. شروع به چیدن ورق ها کردم و پرسیدم چه رنگیه؟ به سرعت ورق های سفید را پایین ریختم و سیاه ها را نگه داشتم عین بچه ها دوتا دستش را زیر چانه اش گذاشته بود و منتظر بود حالا وقت روکردن ورق ها بود. بچه ها به من می گفتند خدای فال! هرچه می گفتم راست می شد ولی هنوز کسی برای من فال نگرفته بود.2تا 4 اومد گذاشتم زمین با هیجان پرسید یعنی چی؟ گفتم: بهش خیانت کردی!
اسپرسو
http://www.esperso.blogfa.com/9109.aspx
برای اشتباه کردن به خدا پناه می برند. نوشته شده در جمعه سوم آذر ۱۳۹۱ساعت 21:52 توسط هستی. فقط فهميدم بايد بنويسم. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. درس های داستان نویسی. فقط یک طعنه ساده.
اسپرسو -
http://www.esperso.blogfa.com/post-14.aspx
از حافظه ی کتاب. کلاغ پر می شوند. نوشته شده در شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 11:29 توسط هستی. فقط فهميدم بايد بنويسم. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. درس های داستان نویسی. فقط یک طعنه ساده.
اسپرسو
http://www.esperso.blogfa.com/9208.aspx
از حافظه ی کتاب. کلاغ پر می شوند. نوشته شده در شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 11:29 توسط هستی. فقط فهميدم بايد بنويسم. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. درس های داستان نویسی. فقط یک طعنه ساده.
اسپرسو - کلید گم شده
http://www.esperso.blogfa.com/post-10.aspx
کلید را پیدا نمی کردم اعصابم خورد شده بود چند دقیقه جلوی در دنبال کلید می گشتم نشستم روی زمین و محتویات کیفم را روی زمین ریختم پاکت های خالی سیگار،اسکناس های مچاله،سکه وهزاران مزخرف دیگر و بالاخره کلید را پیدا کردم، تک کلیدی که همیشه گم می شد در را باز کردم محتویات کیفم برایم مهم نبود همانجا رهایشان کردم.بوی بدی فضای خانه را پر کرده بود خوشبوکننده نداشتم ولی حشره کش آره! نوشته شده در شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۸۹ساعت 22:57 توسط هستی. فقط فهميدم بايد بنويسم. کانون ادبی دانشگاه باهنر کرمان. درس های داستان نویسی.
اسپرسو - صندلی ها 4 تا گوش دارند!
http://www.esperso.blogfa.com/post-8.aspx
صندلی ها 4 تا گوش دارند! کلاغ های قرمز بالای سرم دسته دسته می رفتند برای خوردن مغز جنین هایی که دفن نشده روی زمین رها شده بودند.این زمین تحمل زنان باردار را ندارد و همینطور که هر زنی بارداری برویش قدم برمیداشت، جنین ها بدون هیچ اعتراضی نصیب زمین می شدند تاشاید رهگذری آنها را دفن کند اما همه می ترسیدند نه از شکل چندش آور و منفور جنین ها بلکه از نفرین کلاغ هایی که بدنبال غذای خود بودند. هر صبح بالای سرم می آمد و آب دهانم که گوشه لبهایم چرک شده بود را می خورد، می گفت: این یعنی صبح بخیر! من خیلی گرسنه بودم!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
102
فریاد سکوت
من سکوت می کنم اما فریاد را از حنجره ی چشمانم ترجمه کن. متنی که در ادامه ی مطلب اومده طنزی است که در نشریه ی فؤاد منتسب به جامعه ی اسلامی دانشگاه صنعتی سهند تبریز به چاپ رسید. نکته : اولین متنی هستش که واسه نشریه ای می نویسم. نوشته شده در پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت۱۳۹۰ساعت 23 توسط فریاد سکوت. زندگی تو ایران درد داره دیگه آقا! مگه به این حرفم شک داری؟ وقتی تو خیابونی هیچ کس قوانین رو رعایت نمی کنه! وقتی تو هر صفی هستی هیچ کس نوبت رو رعایت نمی کنه! البته اگه سرعتش به اندازه سرعت خروجش باشه یه چیزی! یا اصلا بذار ر...
دیوار نوشته های من
دیوار نوشته های من. انگار فقط من دیوونه بودم . خوش باشی هرجا با هرکه هستی . تماس با من در facebook. حاضر نبودم که از کسی نظر بگیرم. فک میکردم که میخوان تورو ازم بگیرن. همه رهام کردنو گفتم خودت به وقتش. میفهمی اینو کرم از خوده درخته. به این امید که فقط با تو میشم بی درد. با تمومه دورو بریام میجنگیدم. آخرش تا کسی که تو قلبم تا قیامت مرده. گفت بفهم اون بهت خیانت کرده. تنم خیس شد از عرق سرد. عجب سرنوشی خدا برام ورقه زد. این همه وفادار بودم آخرم به این شکل رفتی. باورم نمیشه حدس میزدم که حرفای تو دروغ باشه.
فریاد
وقتی که قلبهایمان كوچكتر از غصههایمان میشود،. وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلكهایمان مخفی كنیم. و بغض هایمان پشت سر هم میشكند . بدبختیها بیشتر از سهممان است. و رنجها بیشتر از صبرمان . وقتی امیدها ته میكشد. و انتظارها به سر نمیرسد . وقتی طاقتمان تمام میشود. و تحمل مان هیچ . آن وقت است كه مطمئنیم به تو احتیاج داریم. و مطمئنیم كه تو. فقط تویی كه كمكمان میكنی . آن وقت است كه تو را صدا میكنیم. و تو را میخوانیم . آن وقت است كه تو را آه میكشیم. تو را گریه میكنیم . و تو را نفس میكشیم . وقتی تو جواب میدهی،.
عصبانی ها
دل من بنویس اینجا تنهایی. من دیگه با این وبلاگ. ندارم لطفا نظر ندین. نوشته شده در پنجشنبه ۹ شهریور۱۳۹۱ساعت 10:52 توسط امیر. عضو های ما توی شهریور. نوشته شده در سه شنبه ۷ شهریور۱۳۹۱ساعت 18:50 توسط امیر. قوانین این وب گروهی. ۱دری وری گفتن ممنوع. ۲توهین به شخص خواص ممنوع. ۳بعد ازدرخواست وارد وب گروهی شد ورمزی روکه دادم اونجا میزنید. ۴مطالباتونو اول پست موقت زده تابعد ازتایید منو ساغرجون ثبت شه. ۵همین بازم میخوای اومدی شماره ی۵؟ نوشته شده در دوشنبه ۶ شهریور۱۳۹۱ساعت 16:42 توسط امیر. با هم بشیم.میشه؟ تنها یه م...
faryad-haye-bi-seda.blogfa.com
فريادهاي بيصدا!
فقط بي صدا فرياد ميزنم! بيشتر نوشته هاي اينجا رو خودم مينويسم.اگه ميخوايد كپي كنيد به من بگيد. اونايي كه نوشتم تقلبي يعني از جاي ديگه بر داشتم و براي خودم نيست.پس براي برداشتن اونا از من نپرسيد. متناي كه مينويسم فقط متن نيستن. كه تو وبلاگم مينويسم. هر چيزي مينويسم حتي اگه از جاي ديگه بر داشته باشم بيان احساسات خودمه. نوشته شده در جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 14:7 توسط من و عشقم! دارم مي سوزم.تو آتيشي كه هيزماشو خودم جمع كردم. بهت گفتم صبر كن.گفتم صبر كن منم بيام. اما من موندم تو اون هيزماي حلقوي!
فریادهای نزده
صدایی که هیچ وقت در دنیای واقعی نصیب گلوی زخم خورده ام نشد. نوشته شده در سه شنبه نهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 1:22 توسط یاشار رشدی بنام. چراغ های رابطه تاریک نمی ماند ، آرام باش. من می بینم ،. که چشم های باز تو. نگاهم را خوانده ست. و انکار نمی کند. و پنهان نمی کند. فقط نگران پنجره ایست. که شیشه هایش غبار آلود ست. زیر همین باران شهری. از پشت همین پنجره. می بینم که چشم های تو. نگاه مرا خوانده ست. من همه چیز را از نگاه تو می فهمم. و می دانم که. خورشید باید همین نزدیکی ها باشد. و تو باید به سحر. من همه ی اینها را.
فریاد
آسمان شب
کلیه مطالب این وبلاگ. طراح قالب : آی تم. به دنبال واژه نباش.کلمات فریبمان میدهند. شاید خودت برعکس نشستی. یکشنبه دوازدهم بهمن 1393 18:22. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. شنبه یازدهم بهمن 1393 20:40. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. شنبه یازدهم بهمن 1393 19:29. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. شنبه یازدهم بهمن 1393 19:22. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. اگر تربیت غلط . به تو اموخت غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن. شهید مطهری به من گفت:. غیرت ، عشق مرد به ناموسش است. و حیا احترام زن به خودش. اگر تربیت غلط . اسلام من به من آموخت:.
فریاد ما
برای رسیدن به آزادی باید از دشت تاریک نادانی و بی خبری عبور کرد آگاهی تنها ستاره روشنگر این راه است. ۱۳۸۹ آذر ۳۰, سهشنبه. اعدام یازده بلوچ سنی مذهب، هدیه وحدت طلبی خامنه ای برای اتحاداهل سنت وشیعه! نویسنده : ناصر مستشار. رژیم اسلامی که با اظها رات ماجراجویانه وخودخواهانه باند خامنه ای واحمدی نژاد هرچه بیشتر منزوی تر میشود و تقریبا در میان همه همسایگان و جهان به جزء روسیه وچین دیگر متحدی استراژیک ندارد که در عین حال در کشتار دسته جمعی سنی مذهبان ایران از خاندان صفوی سبقت می گیرد. بلوچ های سنی مذهب بعنوان...
فریاد مهتاب
از دنیای احساسم . شعر من حرف من است. حرف من خستگی سینه ی پر درد من است. شعر من حرف دلیست. که در آن چشمه ی جوشان محبت جاریست. پس دریغا که در این دور جفاکار فلک. به جز از جورو ریاکاری ها. به جز از خدعه و نیرنگ و دروغ. نشود عاید من چیز دیگر! و دو چندان افسوس بر دل زار خودم. که در این قتلگه انسان ها. هم چنان منتظر است. تا که فریاد رس غم هایش بار دیگر رسد از راه. شاخه ای از گل سرخ. نفسی گرم تر از تابش خورشید. بیا با من باش". مهتاب شنبه بیست و نهم تیر 1392. بوی باران می اید . بوی امید به زندگی . آه ای معبود من!
فریاد
شما برای آزادی چه کرده اید؟ پیامی به عزاداران حسینی! اگر دین ندارید آزاد مرد باشید). آیا واقعا حسین را شناخته اید که اینگونه بر مرگش می گریید؟ آیا براستی می دانید که حسین چرا کشته شد وچرا شهادت را بر زندگی دنیایی برگزید؟ آیا به راستی کربلا را در یافته اید که هر سال این چنین پر شور و پر حرارت یاد آن را در دلها زنده می کنید؟ راستی ای گروه عزادار حسین چرا در مقابل دخیمان مهر سکوت بر دهانتان زده اید؟ ای وای بر شما قوم جاهل وبدکار که چنین بر خود و مردم ستم کرده اید و می کنید. 3در صورت عدم دسترسی مردم به ماهوا...