gholfishh.blogfa.com

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/1392/10

وقتی که خورشید غروب می کند. هر کس بدما به خلق گوید. مادل به غمش نمی سپاریم. ماخوبی او به خلق گوییم. تا هردو دروغ گفته باشیم. نوشته شده در پنجشنبه ۱٢ دی ،۱۳٩٢ساعت ۱٠:٢۱ ‎ب.ظ توسط 2mrlover نظرات . روی مروارید اشکم قصه تورانوشتم تاکه آدمهابدونن تویی تنها سرنوشتم. رفتی ازاین آغوش چه راحت. دلنوشته های دودختر خوشکل. بزرگترین پاتوف دخترای ایرونی. Http:/ www.arsalanghasemi.net. خرید عینک دید در شب. ام پی تری پلیر اپل. دانلود فیلم با لینک مستقیم. خرید کارواش ایزی جت. آپلود نامحدود عکس و فایل. کد جمله های عاشقانه.

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/1392/3

وقتی که خورشید غروب می کند. عطش بودن باتو تودلم کاشته جوونه. چشم من مرگ دلم رو از توی چشم تو خونده. توروازمن منو ازتو اگه آسمون بگیره. توی دست خشک سینم عشق پاک نمیمیره. بیا تا برای غم جایی نباشه شاید امروز بره فردایی نباشه. بیا تا برای غم جایی نباشه شاید امروز بره فردایی نباشه. التهاب و تشنه مردن رسم این دنیا همینه. تا بجنبی جای قلبت خالی مونده توی سینه. نداره طاقت و تاقی گلی که نداره گلدون. آخه آرزوی آدم آخ چه آسون میشه ویروون. بیا تا برای غم جایی نباشه شاید امروز بره فردایی نباشه. خرید عینک دید در شب.

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/1391/10

وقتی که خورشید غروب می کند. چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید. اولین شمع گفت: « من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. ». شمع دوم گفت: « من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رغبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم . » حرف شمع ایمان که تمام شد ،نسیم ملایمی وزید و آن را خاموش کرد. در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت.

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/1392/2

وقتی که خورشید غروب می کند. پرستار، مردی با یونیفرم ارتشی و با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا پسر شما اینجاست! پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند. پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه بخاطر حمله قلبی درد میکشید جوان یونیفرم پوشی که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود را دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت وگرمی محبت را در آن حس کرد. سرباز گفت: میدونم اشتب...

ghorob.persianblog.ir

داستان فضیلت ها وتباهی ها - وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/post/59

وقتی که خورشید غروب می کند. داستان فضیلت ها وتباهی ها. زمان های قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک! دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم! چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد ‌ همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک . دو . سه ! همه به دنبال جایی بودند که قایم بشوند. نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد. خیانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد. اصالت به میان ابر ها رفت. عشق ج...

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/post/49

وقتی که خورشید غروب می کند. غفلت کرده ای مادر. پشت این قلب عاشق ، فرزندت آرام آرام جان میسپارد . فراموش کردن را به او نیاموخته بودی . امروز معلم عشقم گفت: دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند. اینکه یکی از آنها خود را بشکند . گفتم : من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم؟ لبخند تلخی زد و گفت : شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته. دیگر جنگ بس است . بیا شمشیرهایمان را کنار بگذاریم . و با هم سر یک میز چای بنوشیم . راستی؟ خونی اند و پشت من میسوزد؟ دلگیرم از مرغ هایی که دانه خوردنشان پیش ما بود و حالا واسه. ما را ب...

ghorob.persianblog.ir

مردجوان و مردپیر - وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/post/58

وقتی که خورشید غروب می کند. روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد. جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه‌ای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده‌اند. مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت. مرد جوان به پیر مرد اشاره کرد و گفت تو حتما شوخی می‌کنی قلب خود را با قلب من مقایسه کن قلب تو فقط مشتی رخم و بریدگی و خراش است . رفتی ازاین آغوش چه راحت. خرید عینک دید در شب.

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/1392/8

وقتی که خورشید غروب می کند. غفلت کرده ای مادر. پشت این قلب عاشق ، فرزندت آرام آرام جان میسپارد . فراموش کردن را به او نیاموخته بودی . امروز معلم عشقم گفت: دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند. اینکه یکی از آنها خود را بشکند . گفتم : من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم؟ لبخند تلخی زد و گفت : شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته. دیگر جنگ بس است . بیا شمشیرهایمان را کنار بگذاریم . و با هم سر یک میز چای بنوشیم . راستی؟ خونی اند و پشت من میسوزد؟ دلگیرم از مرغ هایی که دانه خوردنشان پیش ما بود و حالا واسه. ما را ب...

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/post/53

وقتی که خورشید غروب می کند. هر کس بدما به خلق گوید. مادل به غمش نمی سپاریم. ماخوبی او به خلق گوییم. تا هردو دروغ گفته باشیم. نوشته شده در پنجشنبه ۱٢ دی ،۱۳٩٢ساعت ۱٠:٢۱ ‎ب.ظ توسط 2mrlover نظرات . روی مروارید اشکم قصه تورانوشتم تاکه آدمهابدونن تویی تنها سرنوشتم. رفتی ازاین آغوش چه راحت. دلنوشته های دودختر خوشکل. بزرگترین پاتوف دخترای ایرونی. Http:/ www.arsalanghasemi.net. خرید عینک دید در شب. ام پی تری پلیر اپل. دانلود فیلم با لینک مستقیم. خرید کارواش ایزی جت. آپلود نامحدود عکس و فایل. کد جمله های عاشقانه.

ghorob.persianblog.ir

وقتی که خورشید غروب می کند

http://ghorob.persianblog.ir/post/60

وقتی که خورشید غروب می کند. پاهام چه خسته اس. این دیوونه هیچ جا نمیره. من همونیم که فک میکرد. هیچ موقع وا نمیده. دلم حرفاشو هیچ جا نمیگه. من اینجا تنها تو اونجا تنها روزای خوبم داره میره. این شکلکا به تو نمیاد ببین. خودت اینجوری چطو ولیا. هرکاری میکنم که تو بریا ولی خب بگو عادت بکنم چطو به اینا. لامصب تو همه چیم بودی دست پختتو هر رو میخوردم. چرا تورو درست نمیشه شناختت آخه بگو چرا انقد من هنو بی عرضم. د بگو دل تو رو کی بر زد چطو انقد راحت قاپ تو رو میدزدند. د آخه دل تو رو کی بر زد بگو مگه من از تو نمیپرسم.