glibenclamide.blogfa.com

jalaste.blogfa.com

مرد آویزان، در خیابان لیز

http://www.jalaste.blogfa.com/9004.aspx

مرد آویزان، در خیابان لیز. چند و چون حیرانی آن مرد آویزان ، که در خیابانی لیز ، به نیفتادن می اندیشید! 41- not only بازگشت . but Also عارفانه ! الا اي برادران مذکور و هلا اي خواهران مأنوث! حضار عزيز و عزيزان حاضر . و درود بر شما، اي ساير دوستان و بستگان و الباقي آشنايان اين محفل بي ريا! علي الخصوص سر رفتگان اين جمع! که همينجا م ن باب حسن مطلع، مناسب مي دانم جهت علو درجات از در گذشتگان! مجددا پاسخ حضار ) مرسي . بعله . اوکي . خب ديگه حالا! ظرفيت هم خوب چيزي است والله! سکوت حضار ) . خدا حفظ تان کند! دوستان ...

virayesh-ferdowsi.blogfa.com

کارگاه ویرایش

http://virayesh-ferdowsi.blogfa.com/9104.aspx

جلسات ویراستاری دانشگاه فردوسی. بنا به نظر دوستان عزیز، زمان جلسات تا تعطیلی دانشگاه در مرداد ماه، دوشنبهها ساعت ۹:۳۰ شد. به امید دیدار شما، هفتهی آینده، دوشنبه ساعت ۹:۳۰ در کتابخانهی قطب علمی. نوشته شده در شنبه سوم تیر 1391ساعت 22:21 توسط. جایگاه اجتماعی و حقوقی ویراستار. انجمن علمی نقد ادبی ایران. فرهنگستان زبان و ادب فارسی. نوشتههای داریوش آشوری درباره ادبیات، فرهنگ و زبان. دکتر كاووس حسن لي. دکتر محمد جعفر یاحقی. ترجمه و نوشتههای امیرمهدی حقیقت. ویراستاران حرفه ای پارس.

beyond-the-depth.blogfa.com

Beyond the Depth

http://www.beyond-the-depth.blogfa.com/9006.aspx

نوشته شده در Mon 12 Sep 2011. باران نمی بارد .کاش می بارید .بگذار تصور کنم که می بارد .آسمان که بی تفاوت نیست.می بارد. مطمئنم . من این را نمی پذیرم و تو هم مرا نخواهی پذیرفت .لا اقل میتوانی چتر قرمزت را نیاوری.برای فقط لحظه ای .بگذار سایه ای ابر آلود را به جای خورشید بر سرت نگه دارم .چترم را می گویم .من چتر دارم .و این آخرین باران این حوالی خواهد بود. باید فهمیده باشی که من نیمه ای از ذهنم را با تو با تو ساخته ام و نیمه ی دیگر را بی تو خراب کردم . و تو هنوز هم چتر قرمزت را میخواهی. من یک چتر دارم.

jalaste.blogfa.com

مرد آویزان، در خیابان لیز - 38- اشطباح ننویصیم ... قلت قولوت بلقور نکنیم ...

http://www.jalaste.blogfa.com/post-38.aspx

مرد آویزان، در خیابان لیز. چند و چون حیرانی آن مرد آویزان ، که در خیابانی لیز ، به نیفتادن می اندیشید! 38- اشطباح ننویصیم . قلت قولوت بلقور نکنیم . عندکی در باب آصیب شناثی ضبان کطبی و شفاحی امروظ ما. تو که صنی ازط گزشته است . تو که یک عمری برای خودت رفطی وعامدی و انگار نه انگار . تو که مدرک داری . تو که منسب داری . تو که معلمی خیر سرت . تو که شاگردی ارواح عمه ات! ای درد و بلایت بخورد توی کاصه سر خودط! آخر مگر مرظ داری؟ چرا افطاده ضیر پا؟ اسلن می فهمی داری چیکار می کنی؟ آصمون که نیومده ضمین! گزشته از اینه...

jalaste.blogfa.com

مرد آویزان، در خیابان لیز

http://www.jalaste.blogfa.com/8812.aspx

مرد آویزان، در خیابان لیز. چند و چون حیرانی آن مرد آویزان ، که در خیابانی لیز ، به نیفتادن می اندیشید! 36- من وقت مردن ندارم. برای او که بزرگ زیست و هرگز حقارت مرگ را ندید . تا رفت . رهایم کن ای مرگ. من با تو حرفی ندارم. مرا کار و باری به جز زیستن نیست. هرگز نبوده ست -. من با تو کاری ندارم. رهایم کن ای دیرپا تا هنوز و همین جا. رهایم کن ای خصم دیرینه. من وقت مردن ندارم. و حتی مجال دمی همکلامی و هم صحبتی با تو را هم. تو در بطن تابوت تنگ فراموشی و ناخوشی خانه داری. تو در قلب معیوب وامانده از رفت و آمد.

hasbk.blogfa.com

H.A.S - نظر خصوصی

http://hasbk.blogfa.com/post-13.aspx

من از بلندی پنجره دیوار را به سخره گرفتم. گفت قلبم روي فركانس رزونانس مي تپد و فكر نكرد من اصلا نمي دانم فركانس و رزونانس چي هستند. من فقط می دانم قلب عاشق ها چه جوری می زند. گفت با خودم در كلنجار نافرمي بودم كه آيا تو نيز . و فكر نكرد من هر شب گريه مي كنم و هر روز مي گذرم از كوچه اي كه او خانه اش را در آن پارك كرده. گفت كاش همه گم كرده هايت در دستان من بود .دستاني بسان دستهاي استخواني او ،كه من نداشتم. و يادش نيامد كه هزار بار گفته بودم تو شبيه ترين آدم دنيا به اويي. توسط T.M.A. مرد آویزان در خیابان لیز.

hasbk.blogfa.com

H.A.S - دروغگو

http://hasbk.blogfa.com/post-15.aspx

من از بلندی پنجره دیوار را به سخره گرفتم. تو شال گردن نداري؟ بدت مياد يا دوست نداري؟ بدم مياد. چيز خیلی بيخوديه. اگه يه دونه داشتي، دوست داشتي چه رنگي مي بود؟ نمي دونم. ولي مطمئنا دوست نداشتم آبي يا سياه باشه. از اين رنگا خيلي بدم مياد. بيا اين مال تو. يه شال گردن آبي بلند. خودم بافتمش. فكر مي كردم شال گردن دوست داري. خیلی قشنگه. مرسي. ولي گفتي بدت مياد از شال گردن. دروغگو. الان گفتي بدت مياد. خنديد اونقد قشنگ و مهربون كه باورم شد عاشقش شده. همونجور كه قبلا باورم شده بود عاشق منه. توسط T.M.A.

hasbk.blogfa.com

H.A.S - مَشت حسین جان

http://hasbk.blogfa.com/post-18.aspx

من از بلندی پنجره دیوار را به سخره گرفتم. م شت حسین جان. خواب دیدم دندان هایم ریخته. صبح روز بعد همه زنده بودند. هیچکس نمرده بود. خیالم راحت شد. یک هفته بعد دخترش زنگ زد. گفت هفته پیش مرده. از وقتی که یادم هست پیر بود. بچه که بودم، هم بازیم بود. آخرین بار ۲۳ سال پیش دیدمش. چهار ساله بودم آن موقع. اسمش م شت حسین بود. م شت حسین جان. توسط T.M.A. مرد آویزان در خیابان لیز.

hasbk.blogfa.com

H.A.S - به ترتیب الفبا

http://hasbk.blogfa.com/post-11.aspx

من از بلندی پنجره دیوار را به سخره گرفتم. آينه نقره اي اتاق. آموزش نحوه ارائه صورت جريان وجوه نقد. انگشت هاي بلند استخواني. توسط T.M.A. مرد آویزان در خیابان لیز.

hasbk.blogfa.com

H.A.S - حرفای آبکی

http://hasbk.blogfa.com/post-14.aspx

من از بلندی پنجره دیوار را به سخره گرفتم. نفهميد اين رد اشكه نه آب. توسط T.M.A. مرد آویزان در خیابان لیز.