golnazvala.com

totato.blogfa.com

از تو تا تو -

http://www.totato.blogfa.com/post-14.aspx

از تو تا تو. ناراحت بودم. خیلی ناراحت و به بچه ها گفتم معلممون خیلی بی انصافه. و یادم می یاد چند باری این رو گفتم. وقتی رفتیم سر کلاس دلخور نشسته بودم. جنابی دستش رو بلند کرد: خانم اجازه می شه ما بیایم اون جا و با دست به میز فلزی که معلم پشتش نشسته بود اشاره کرد. وقتی رفت دستش رو گذاشت روی گوش معلم و پچ پچی کرد و بعد رفت نشست سر جایش. اما اون روز چوب این عادت رو خوردم. اشک هام زمین می ریختند. حتی ناظم هم دلش به حالم سوخته بود. آزاده این حرف رو نزده. و فکر می کنم که آخرش مامان کوتاه اومده بود و یه معذرت خ...

totato.blogfa.com

از تو تا تو

http://www.totato.blogfa.com/8811.aspx

از تو تا تو. سینه ی در شکافت. دست بی رحم کسی. قلب خانه را ربود. نوشته شده توسط آزاده در دوشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۸۸ و ساعت 11:5. نثرهای رویا شاه حسین زاده. اولین وب سایت بین المللی نقاشی کودکان و نوجوانان. این دلتنگی ها برای کسی نیست. وبلاگ هنری- علی هاشمی. تصویرگر و نقاش- پژمان رحیمی زاده. تصویرگر و طراح - سعید انصافی. تصویرگر و طراح - رامین رحیمی. تصویرگر و نقاش- امیر شعبانی پور. تصویرگر و نقاش- نگین احتسابیان. گرافیست - Julian montague. کاریکاتوریست- سید محمود جوادی. انجمن فرهنگی هنری تصویرسازان.

totato.blogfa.com

از تو تا تو -

http://www.totato.blogfa.com/post-9.aspx

از تو تا تو. خدا شبی مثل دیشب من رو براتون نیاره. خواب دیدم یه آدم مهم داره چیزهایی میگه که توی خواب هم حتی به خودم گوشزد میکردم این بار دیگه نباید فراموش کنم! که با صدای همسایهی طبقهی اول از خواب پریدم. ساعت 4 صبح در حیاط خلوتشون باز میشد و بسته میشد. نه آرام و با احتیاط، نه، بسته شدنش شبیه بسته شدن در زندان پشت سر یک زندانی کتک خورده و بدبخت بود که بهش میفهمونه: دیگه خواب بیرون رو ببنی! بازم صد رحمت به سرباز زندان که یک بار در رو میبنده و دیگه باز نمیکنه! ولی این مأمور طبقهی اول ما نه! این موقع شب هم ب...

totato.blogfa.com

از تو تا تو -

http://www.totato.blogfa.com/post-10.aspx

از تو تا تو. سینه ی در شکافت. دست بی رحم کسی. قلب خانه را ربود. نوشته شده توسط آزاده در دوشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۸۸ و ساعت 11:5. نثرهای رویا شاه حسین زاده. اولین وب سایت بین المللی نقاشی کودکان و نوجوانان. این دلتنگی ها برای کسی نیست. وبلاگ هنری- علی هاشمی. تصویرگر و نقاش- پژمان رحیمی زاده. تصویرگر و طراح - سعید انصافی. تصویرگر و طراح - رامین رحیمی. تصویرگر و نقاش- امیر شعبانی پور. تصویرگر و نقاش- نگین احتسابیان. گرافیست - Julian montague. کاریکاتوریست- سید محمود جوادی. انجمن فرهنگی هنری تصویرسازان.

mastdel.blogfa.com

رازهای دلم - قرار وبلاگی

http://mastdel.blogfa.com/post-112.aspx

دیروز برای اولین بار بود که قرار وبلاگی داشتم، خیلی از دیدن دوستانم خوشحال شدم و کلی انرژی مثبت گرفتم. من بغیر از ۳ نفر که باهاشون در ارتباط بودم بچه های دیگر رو نمی شناختم، ولی به هلیا و دخملی و گیتی جون که خیلی خیلی زحمت کشیده بود و همه رو دور هم جمع کرده بود حسودیم شد که اینهمه دوست وبلاگی دارند. بعد از قرارمون هم رفتم گاندی و کلی شیرینی لبنانی و از این زیتون هایی که توش بادوم دارد و سمبوسه لبنانی خریدم. شیرینی و زیتون هاش فوق العاده خوشمزه بود، سمبوسه اش خیلی تند و خوشمزه بود. روزانه های ما. گلناز.

mastdel.blogfa.com

رازهای دلم - کمپ متین آباد

http://mastdel.blogfa.com/post-113.aspx

۵ شنبه و جمعه را با همکارای شرکت قبلیم رفتیم تور شتر سواری، جاتون خالی از تهران تا اونجا همش زدیم و رقصیدیم. ۵ شنبه رفتیم خونه مامانم که چسبیده به شرکت قبلیمه، نهار خوردیم و ساعت ۳ راه افتادیم بسمت کمپ متین آباد. توی راه فقط رفتیم امزاده سید علی عباس را دیدیم و بعد رفتیم بسمت کمپ. شام در رستوران کارونسرا ، بهمون کتلت با گوشت شتر دادند، شب هم با بچه ها کمی بازی کردیم و در چادر. ها که خیلی تر و تمیز بود خوابیدیم. صبح زود بلند شدیم و رفتیم از مزارع ارگانیک. خیار چیدیم و کلی توت خوردیم. همیشه ما. لیلا.

totato.blogfa.com

از تو تا تو -

http://www.totato.blogfa.com/post-8.aspx

از تو تا تو. دگردیسی یک غروب غم انگیز. غروب غم انگیزی بود. تازه وارد بودم. همه ی بچه ها دور و بر اتاقی که بوی نا می داد نشسته بودند و چون اتاق اتاق ترک بود درد بین استخوان های همه وول می خورد اما کسی دم نمی زد. یکی دو نفری که درجه ی عملشون بیش تر از بقیه بود به خودشون می پیچیدند اما باز هم دم نمی زدند چون همه از آب یخ توی استخر و آب سرد حمام می ترسیدند. اگر انگشت بزنی یعنی باید بمونی ها! عین بیست و یک روز رو." به دوستم نگاه کردم. گفتم:"میای دیگه، سر سه روز؟ دلم می لرزه. اما باید به خودم اطمینان کنم&#...

totato.blogfa.com

از تو تا تو

http://www.totato.blogfa.com/8809.aspx

از تو تا تو. خدا شبی مثل دیشب من رو براتون نیاره. خواب دیدم یه آدم مهم داره چیزهایی میگه که توی خواب هم حتی به خودم گوشزد میکردم این بار دیگه نباید فراموش کنم! که با صدای همسایهی طبقهی اول از خواب پریدم. ساعت 4 صبح در حیاط خلوتشون باز میشد و بسته میشد. نه آرام و با احتیاط، نه، بسته شدنش شبیه بسته شدن در زندان پشت سر یک زندانی کتک خورده و بدبخت بود که بهش میفهمونه: دیگه خواب بیرون رو ببنی! بازم صد رحمت به سرباز زندان که یک بار در رو میبنده و دیگه باز نمیکنه! ولی این مأمور طبقهی اول ما نه! این موقع شب هم ب...