hamidkhazaei.blogfa.com

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - انقَدَر در مي زنم تا در به رويم وا كني

http://www.moonshid.blogfa.com/post-4.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. انق د ر در مي زنم تا در به رويم وا كني. انق د ر در مي زنم تا در به رويم وا كني. انق د ر پا مي فشارم روي حرفم. هر دو با هم. بر زبان ناو رده حرفم هرگز و. كه تو حرف دل و جان را، بي زبان خوب بفهمي. من به تو يك شب نبستم دل كه يك شب بر ك ن م. فرض هم گر بسته باشم. من ن تانم ب ك ن م. من نخواهم ب ك ن م. اشك من نم نم باران نبود ، كه فراموش شود. حال من جزر و مد درياي ارام نبود. حال من در تپش يادت بود. هفته چ...

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - the end

http://www.moonshid.blogfa.com/post-25.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. نوشته شده در سه شنبه ۸ تیر۱۳۸۹ساعت 15:58 توسط مهشید. بفهمیم ای کاش . در كنار رود پيدرا نشستم وگريستم . I see the world in terms of what i would like to see happen. رشته ی منحصرا زبان در اموزشگاه بعثت. هفته او ل بهمن ۱۳۹۰. هفته چهارم آذر ۱۳۹۰. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۰. هفته دوم تیر ۱۳۹۰. هفته سوم خرداد ۱۳۹۰. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۹۰. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۰. هفته او ل فروردین ۱۳۹۰. هفته چهارم اسفند ۱۳۸۹.

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - hurt

http://www.moonshid.blogfa.com/post-51.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. Seems like it was yesterday when I saw your face. You told me how proud you were, but I walked away. If only I knew what I know today, ooh, ooh. I would hold you in my arms, I would take the pain away. Thank you for all you've done, forgive all your mistakes. There's nothing I wouldn't do to hear your voice again. Sometimes I wanna call you but I know you won't be there. Are you proud of who I am?

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... -

http://www.moonshid.blogfa.com/post-52.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. NO MORE REASON TO STAY. نوشته شده در پنجشنبه ۳۱ شهریور۱۳۹۰ساعت 18:32 توسط مهشید. بفهمیم ای کاش . در كنار رود پيدرا نشستم وگريستم . I see the world in terms of what i would like to see happen. رشته ی منحصرا زبان در اموزشگاه بعثت. هفته او ل بهمن ۱۳۹۰. هفته چهارم آذر ۱۳۹۰. هفته چهارم شهریور ۱۳۹۰. هفته دوم تیر ۱۳۹۰. هفته سوم خرداد ۱۳۹۰. هفته سوم اردیبهشت ۱۳۹۰. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۰. هفته دوم تیر ۱۳۸۹.

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - عاقبت...

http://www.moonshid.blogfa.com/post-34.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. عاقبت دستم به دامانش رسید. به پایانش رسید آخر ز یارش ز ننگ و نام و از آن عشق پاکش. کناری جان خود را داده از دست هنوزم حلقه ای او کرده بر دست. نگاهش خیره بر سقف خیالش هنوزم شعر می گوید به یادش. بر او در آسمان جایی نهادند دو دستش را به روی ماه دادند. همه خندان و گریان از نگاهش توی آن ماه بانو؟ نشد جاری کلامی از زبانش دگر تنها شده او با خدایش. نگاهش منتظر / در فکر یارش کجا رفته؟ چه شد پاداش کارش؟

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - آوارگي کوه و بيابانم آرزوست

http://www.moonshid.blogfa.com/post-2.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. آوارگي کوه و بيابانم آرزوست. والله که شهر بي تو ,مرا حبس ميشود. آوارگي کوه و بيابانم آرزوست. بنماي رخ که باغ و گلستانم آرزوست. بگشاي لب که قند فراوانم آرزوست. اي آفتاب حسن برون آ دمي ز ابر. کان چهره ي مشعشع تابانم آرزوست. گفتي بناز بيش مرنجان مرا برو. آن گفتنت که بيش مرنجانم آرزوست. آن دفع گفتنت که برو شه به خانه نيست. آن ناز و باز تندي دربانم آرزوست. زين همرهان سست عناصر دلم گرفت. بفهمیم ای کاش .

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - چرا؟

http://www.moonshid.blogfa.com/post-39.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. چون که عشقش بر وجودم چیره شد روح من از روی این تن دیده شد. جان من می برد و من در پیچ و تاب بر وجودم حسرت یک لحظه خواب. جان ستیزی سخت پر آوازه بود قدرتش بی حد و بی اندازه بود. من تمام فکر و ذکرم در کتاب او معلم ،پر ز صبر و پر زتاب. عشق آن شب كار دستم داده بود دين و دنيامو به فردا داده بود. او به قصد جان و كشتار آمده پر ز شوق و اختيارات آمده. من ز جنس نوش ،او از جنس نيش او به كار من ،من در كار خويش.

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - my favourite

http://www.moonshid.blogfa.com/post-54.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. When to the sessions of sweet silent thought. I summon up remembrance of things past,. I sigh the lack of many a thing I sought,. And with old woes new wail my dear time's waste:. Then can I drown an eye, unused to flow,. For precious friends hid in death's dateless night,. And weep afresh love's long since cancelled woe,. And moan the expense of many a vanished sight:. بفهمیم ای کاش .

moonshid.blogfa.com

که نهانش نظری با من دل سوخته بود... - moderation

http://www.moonshid.blogfa.com/post-49.aspx

که نهانش نظری با من دل سوخته بود. من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم,نگاهت را مگیر از من,که با ان عالمی دارم. These violent delights have violent ends. And in their trimph die, like fire and powder. Which as they kiss, consume. Romeo and juliet ,Act II ,scene VI). نوشته شده در پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت۱۳۹۰ساعت 17:48 توسط مهشید. بفهمیم ای کاش . در كنار رود پيدرا نشستم وگريستم . I see the world in terms of what i would like to see happen. رشته ی منحصرا زبان در اموزشگاه بعثت. هفته او ل بهمن ۱۳۹۰. هفته دوم تیر ۱۳۹۰.