ilove-him.blogfa.com

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღتولدم. م.ب.ا.ر.ک ღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-79.aspx

ღتولدم. م.ب.ا.ر.ک ღ. و روزگار تن پوش هزار رنگ زمین را از سینه شکافت. زمین سرد و بی روح شد. و من زاده شدم! تمام نا تمام من ، امشب تمام شد! و من محکوم به اسارت در زمین شدم! نوشته شده در دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۱ساعت 9:21 توسط یه عاشق 5 رقمی. زيبا هواي حوصله ابري ست. چشمي از عشق ببخشايم. تا رود آفتاب بشويد. در حول و حوش چشم تو مي چرخد. از من مگير چشم. دست مرا بگير و کوچه هاي محبت را. ياد من بده چگونه بخوانم. تا عشق در تمامي دل ها معنا شود. ياد من بده چگونه نگاهت کنم که تردي بالايت. در تندباد عشق نلرزد. سرد نشود...

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღدفترღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-81.aspx

به اینجا که میرسم ، قلم از نوشتن باز می ایستد. نمیدانم شاید این اولین بار است که نامه ات را میخوانم. هرچه هست برایم تازه است. حتی این دست خط! اما این جای باقی مانده ی اشک هایم است. که هر بار از دیدگانم فرود آمده و نامه ات را تزئین کرده است. گویا بارها و بارها و بارها خوانده امش. دفتری که تو آتش زدی ،. در تمامی سطر سطرش،. تقدیر من نگاشته شده بود. چیزی که شعله های آتش با خود برد ،. حرف های دل تو نبود . تمام زندگی من بود. نوشته شده در شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۱ساعت 22:33 توسط یه عاشق 5 رقمی. از من مگير چشم.

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها -

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-68.aspx

هوس هم آغوشی با تو، مرا به هوسبازی با آغوشهای بیگانه واداشت. آغوشهایی که بوی تعفن از آنها برخاسته بود و نخواستن تو را برایم فریاد میزد! من میزبان آغوشی شدم که سهمش از من لذتی زود گذر بود. این سان مرا به نظاره ننشین! تو همانی که گفتی برو! به من نگو کافرم! که تو خود این را با سرانگشت تقدیر برایم رقم زدی! نه آنی را که برای به دست آوردنت تنش را عریان میکند فاحشه بخوان،. و نه آنی را که مدام بدنش را از تو دور میکند را باکره! نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۰ساعت 11:42 توسط یه عاشق 5 رقمی. از من مگير چشم.

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღ 1089 ღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-82.aspx

چه فرقی میکند عشق اولت باشم یا دوم و یا حتی . چندم. چه فرقی میکند عشق اولم باشی یا دوم و یا حتی . چندم. چه فرقی میکند در کدامین روز ، در کدامین ماه ، در کدامین فصل ، در کدامین سال.زاده شده باشیم. چه فرقی میکند ک من 1089 روز با تو فاصله داشته باشم یا تو با من! چه فرقی میکند که هر دو، قهوه را تلخ تلخ دوست داشته باشیم یا. . بیا تا برایت بگویم. باز هم لیوان های داغ چای! پشت پنجره ی مه گرفته ی خیال. با حصار های آهنی قرمز! روی صندلی چوبی قدیمی. در انتظار معجزه ی نور نشسته ام! کلاغ بام خانه ی ما نیز. بر من ببار...

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღامروز...ღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-66.aspx

صدای جوجه های رنگی درون کارتون کنار پاسیو ،مرا به یاد تو میآورد. این اتاق سرد و بی روح،. با آن نوشته های روی دیوار ،. با آن ملحفه که گویا پیش از من ، هم آغوشی با دیگری و نفس نفس زدنهایش را نیز تجربه کرده بود. اما اکنون پس از سالها،. نه صدای جوجه هایت،. نه پوسترهای روی دیوار. و نه حتی آن ملحفه که شاهد تمام خواستن هایت بود(! هیچ کدام جایت را پر نکرده است. گویا اینجا چیزی هست که نیست. دلم برای کسی تنگ است که نیست. و من اینجا چیزی را برایت به یادگار گذاشتم که اشکهایش پیش از آنکه تو بخوانی اش ریخته شد. آن خدا...

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღف.ر.و.ر.د.ی.نღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-71.aspx

برای تمام نبودنهایت که چه آسان میتوانست بود باشد و نبود! برای تمام دوستت دارم های نگفته ات! برای آن آرامش نهفته در دهان اژدهای زمان که حالا سالهاست ندارمش! برای تویی که این روزها عجیب است هوای نبودنت. برای این لحظات آخر سال که بهار خودش را به رخ زمستان میکشد.گویا نمیداند که هرچه دارد از سردی زمستان است! این ها ، این. روزها ، آخرین نفس های سال است. لکنت ثانیه های آخر سال را میشنوی؟ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۰ساعت 23:28 توسط یه عاشق 5 رقمی. زيبا هواي حوصله ابري ست. چشمي از عشق ببخشايم.

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღلحظات بی تو بودنღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-73.aspx

ღلحظات بی تو بودنღ. این ساعت ، تمام لحظات بی تو بودن را به رخم میکشد. و اکنون بعد از ساعت صفر عاشقی ،. دقیق 4 بار خودش را دور زده است. شب غریبیست نازنین من . بیش از هر شبی به من نزدیکی . نزدیک و نزدیک و نزدیکتر. آه که چه رنجی دارد. که تو به من از من نزدیکترینی. و هنوز حجم فاصله را نشکسته ای. امشب در کنار یاد تو نشسته ام. گویا بانگ خروس نیز در سردی هوا خفته است. همه جز این ساعت که. . و سهم من در انزوای نزدیکی فاصله ها ،. در آغوش گرفتن پاهایم است. بعد از تو آنچه را که در آغوش خواهم گرفت ،. از من مگير چشم.

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღ تابستانღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-77.aspx

این هم از تمام عصرهای تنبل و کشدار تابستان. و روزهایی که گرمای تبدار را به جان خرید ،. تا بلاخره خفه اش کرد! باید گرما را از حوض بیرون بیاورم. لباسهایش را تن کنم. و روانه اش کنم تا به خانه اش برگردد. اما اگر در راه اثیر خان تاتار شود؟ آنوقت است که بادها او را روانه میکنند. و کلاغ قصه هیچ گاه به خانه اش نخواهد رسید. باید خودم دست به کار شوم. باید یقه ی گرما را خ فت کنم تا مبادا سرمازده شود. خداحافظ تمام عصرهای تنبل تابستانی. خداحافظ تکرار روزمره گی در جاده های سوزان. خداحافظ عبور ثانیه های گرم. آن خدایی ک...

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღهیچ ღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-84.aspx

کنار دلواپسی ام بنشین. این بار چه برایم آورده ای؟ سلام مرا به وجدان در خواب مانده ات برسان! و بگو دیوارهای این شهر. سرا غت را از من میگیرند! به گمانشان این که هر شب خیالت ، پنجره ی اتاقم را نوازش میکند. این ها تمام خاطرات خاک گرفته ی صندوقچه ی دلم است! این ها همه تشویش است و خیال! این ها همه اشک است و آه. اینها سوز دل من است. این روزها که بیشتر میخواهمت ، بیشتر نیستی! کاش کمی میماندی و به عشق ، فرصت ما شدن میدادی. امشب هم وجدانت با لالایی من به خواب رفت. زيبا هواي حوصله ابري ست. چشمي از عشق ببخشايم.

shukhiyekaghazi.blogfa.com

مثل تو تنها - ღنیا پاییزღ

http://shukhiyekaghazi.blogfa.com/post-83.aspx

چندی نیست که تاوان خاطرات سردت را پس داده ام. من عشق را در گرمای تابستان جا گذاشته ام. میان بستنی ها و آبهای تگرگی. روزهای تا ظهر خفته در میان هیاهوی بادهای گرم کولر. و شبهای تا صبح بیدار. پاییزهای قبل ، قول داده بود که با ریزش اول برگ پاییزی. گرمای طبیعی دستهایش را میخواهد! نه گرمای مصنوعی دستکش و جیب های لعنتی لباس های پاییزه ام را! چند سالیست که . نوشته شده در دوشنبه هشتم مهر ۱۳۹۲ساعت 20:17 توسط یه عاشق 5 رقمی. زيبا هواي حوصله ابري ست. چشمي از عشق ببخشايم. تا رود آفتاب بشويد. از من مگير چشم. تا ننشیند...