javaddarakooee.blogfa.com

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - خانه ی دوست کجاست؟

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-13.aspx

خانه ی دوست کجاست؟ خانه ی دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار. رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:. کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است. و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است. می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر بدر می آرد،. پس به سمت گل تنهایی می پیچی،. دو قدم مانده به گل،. پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی. و ترا ترسی شفاف می گیرد. در صمیمیت سیال فضا، خش خش می شنوی:. رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه ی نور. و از او می پرسی.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - مهربانیت

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-2.aspx

مهربانیت را به دستی ببخش که میدانی با او خواهی ماند وگرنه حسرتی می گذاری بر دلی که دوستت دارد. نوشته شده در یکشنبه هجدهم مهر ۱۳۸۹ساعت 14:14 توسط قاصدک خوش خبر. با عرض سلام خدمت دوستان عزیز. من و دوستم منتظر نظرهاتون هستیم. هفته دوم آبان ۱۳۸۹. هفته او ل آبان ۱۳۸۹. هفته چهارم مهر ۱۳۸۹. هفته سوم مهر ۱۳۸۹.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - سهراب

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-8.aspx

سهراب نیستم و پدرم تهمتن نبود، اما زخمی به پهلو دارم که به دشنه ای تیز پدرم برایم به یادگار گذاشته است. هزار سال است که از زخم پهلوی من خون می چکد و من نوشدارو ندارم. پدرم وصیت کرده است که هرگز برای نوشدارو برابر هیچ کیکاووس گردن کش، گردن گج نکنم و گفته است که زخم پهلو و تیر در گرده، خوش تر تا طلب نوشدارو از کسان و ناکسان. زیرا درد است که مرد می زاید و زخم است که انسان می آفریند. او که نامش خداست. زیرا به یاد می آورم که:. سنگ نیستم، چوب نیستم، خشت و خاک نیستم که انسانم. آی بيا پهلوان، وارد ميدان بشو.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها -

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-17.aspx

سلام به دوستای دوست داشتنیم. قاصدک خوش خبر هستم، خواستم امروز شمارو با نویسنده ی نوشته های وبلاگم آشنا کنم. نویسنده ی بیشتر نوشته های وبلاگم خانم عرفان نظر آهاری. هست، ایشون نویسنده ی کودکان و نوجوانان هست، من حدودا یک سال پیش از طریق یکی از دوستام با نوشته های این نویسنده آشنا شدم، نوشته هاش بدجور به دلم نشست، واقعا همونجور که دوست داشتم با خدا حرف میزد. بالاخره یه روز تصمیم گرفتم یه وبلاگ بسازم تا نوشته های زیباشو به دوستای آسمونیم منتقل کنم، امیدوارم شما هم لذت ببرید. با عرض سلام خدمت دوستان عزیز.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - بیا پشت آن پنجره

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-10.aspx

بیا پشت آن پنجره. بیا پشت آن پنجره. دلم باز امشب گرفته. بیا تا کمی با تو صحبت کنم. بیا تا دل کوچکم را. خدایا فقط با تو قسمت کنم. بیا پشت آن پنجره. که وا می شود رو به سوی دلم. بیا،پرده ها را کناری بزن. که نورت بتابد به روی دلم. کمک کن به من. و با آن بیایم به شهر فرشته. همان شهر دوری که بر سردر آن. کسی اسم رمز شما را نوشته. که پروانه شعر من جان بگیرد. کمی هم به فکر دلم باش. که هر شب نفس می کشد در هوایت. شبی می فرستم برایت. نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۸۹ساعت 12:1 توسط قاصدک خوش خبر.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - قاصدک

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-18.aspx

قاصدک آمده بود وچه سرگردان بود. گفتم: او را چه خبر آمدی؟ هیچ نگفت. گفتم: از کو می نگارم خبری داری؟ او هیچ نگفت. گفتمش: خبر عهد و وفا یا خبر وصل نگار؟ یا که از مرگ رقیب؟ بین من و او که رقیبی نیست! او رقیب من ومن عاشق او، برده از من دل و من هم باید بتوانم که دل از او ببرم، آه چه شد؟ چه شد ای قاصدک بی خبرم؟ لب گشود و گفت: این بار آمدم تا خبری را ببرم. گفته آن یار که نزد تو بیایم و بپرسم از تو. زندگی چیست؟ و چقدر این عشق به حقیقت نزدیک است؟ گفتمش: پس بشنو آنچه که من می گویم و ببر آن را نزد او بی کم و کاست.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - اولین کسی که عاشقش میشی

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-3.aspx

اولین کسی که عاشقش میشی. اولین کسی که عاشقش میشی، دلتو میشکنه و میره. دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی بدتر دلتو میشکنه و میزاره میره. بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی، دیگه واژه دوست دارم واست رنگی نداره و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکنی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه. این طوریه که دل هم آدم ها میشکنه. نوشته شده در یکشنبه هجدهم مهر ۱۳۸۹ساعت 15:5 توسط قاصدک خوش خبر. با عرض سلام خدمت دوستان عزیز.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - خدا لابه لای طوفان بود

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-5.aspx

خدا لابه لای طوفان بود. خدا لابه لای طوفان بود. پسر نوح به خواستگاري دختر هابيل رفت. دختر هابيل جوابش كرد و گفت: نه، هرگز، همسري ام را سزاوار نيستي تو با بدان نشستي و خاندان نبوتت گم شد. تو هماني كه بر كشتي سوار نشدي. خدا را ناديده گرفتي و فرمانش را. به پدرت پشت كردي، به پيمان و پيامش نيز. غرورت، غرقت كرد. ديدي كه نه شنا به كارت آمد و نه بلندي كوه ها! پسر نوح گفت: اما آن كه غرق مي شود، خدا را خالصانه تر صدا مي زند، تا آن كه بر كشتي سوار است. من خدايم را لابهلاي توفان يافتم، در دل مرگ و سهمگيني سيل. پسر ن...

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - خوش خيال كاغذي

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-1.aspx

دستمال كاغذي به اشك گفت:. يك كم از طلاي خود حراج ميكني؟ با من ازدواج ميكني؟ ازدواج اشك و دستمال كاغذي! چرك ميشوي و تكهاي زباله ميشوي. پس برو و بيخيال باش. دستمال كاغذي، دلش شكست. گوشهاي كنار جعبهاش نشست. گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد. در تن سفيد و نازكش دويد. آخرش، دستمال كاغذي مچاله شد. مثل تكهاي زباله شد. او ولي شبيه ديگران نشد. چرك و زشت مثل اين و آن نشد. رفت اگرچه توي سطل آشغال. پاك بود و عاشق و زلال. با تمام دستمالهاي كاغذي. چون كه در ميان قلب خود. با عرض سلام خدمت دوستان عزیز. هفته دوم آبان ۱۳۸۹.

asemanihaa.blogfa.com

آسمانی ها - انتظار

http://www.asemanihaa.blogfa.com/post-9.aspx

به رویای آمدنت در این خانه قناعت کنیم؟ همه می گویند کی می آیی فلانی و فلانی، اوووف از این روزهای کند طولانی، پس کاش کسی می آمد لااقل خبری می آورد. روز احتمالا اتفاق تازه در ادامه ی شب است، اگر با تمام وجود بخواهی که روز شود روز می شود حتما. اصلا، اصلا ولش کن برویم سر مطلبی ساده، می بینی چه بی قرارم به خدا، تو یگو چه وقت خوشی؟ من که درد می کشم از دست فراق و قلیلی کلمات همین طوری. بعضی ها رشوه می خواهند، رفتگرها عیدی، رهگذران سکوت، دریغا عشق. یک عده بر بستر بیکسی مرده اند، تو از یادم نمی روی. به امید روزی ...