atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من -
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/post-22.aspx
سیاره ی کوچک من. چون صبح به فال نیکروزی. بر زد علم جهانفروزی. برخاست چنان که دود آتش. چون دود عبیر،بوی او خوش. ره پیش گرفت بیت خوانان. ناگاه رسید در مقامی. انداخته دید باز دامی. در دام گوزنی اوفتاده. گردن ز رسن به تیغ داده. مجنون چو رسید پیش صیاد. بگشاد زبان چو نیش فصاد. ک:( ای چون سگ ظالمان زبونگیر. دام از سر عاجزان برون گیر. بگذار که این اسیر بندی. روزی دو کند نشاطمندی. آن جفت که امشبش بجوید. از گمشدنش تو را چه گوید. کای انکه تورا زمن جدا کرد. ماخوذ مباد جز به این درد. صیاد تو روز خوش مبیناد.
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من -
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/post-18.aspx
سیاره ی کوچک من. باد تصنیف دل انگیز بنان را می برد. جاده بی انکه بداند، چمدان را می برد. بادبان های برافراشته ی گیسویش. آب چشمان قشنگ ملوان را می برد. آخرین جرعه ی این قهوه چه تلخ است وباز. دست با لرزه به لب اس.ت.تکان را می برد. صورت روز و شب آرام به هم می چسبید. گردش عقربه با زور،زمان را می برد. دورتر،پنجره ای رو به نبودن وا شد. دشت بر شانه ،جهانی هیجان را می برد. وکلاغی که صدایش سرمان را می برد. نوشته شده در شنبه یازدهم دی ۱۳۸۹ساعت 20:12 توسط عاطفه دولت آبادی. کل کل های شعری مهدی سهراب و ابمان مرصعی.
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/8909.aspx
سیاره ی کوچک من. نهج البلاغه ترجمه ی خطبه ی ۷۸. از من در گذر آنچه را از من بدان داناتری،اگر بار دیگر به آن باز گردم تو نیز به بخشایش باز گرد. آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتم وانجام ندادم ببخشای. ببخشای آنچه را با زبان به تو نزدیک شدم ولی با قلب آن را ترک گفتم. ببخشای نگاه های اشارت آمیز و سخنان بی فایده وخواسته های بی مورد دل ولغزش های زبان را. ای نهایت آرزوی عارفان. ای فریادرس فریادرس خواهان. ای محبوب دل های راستگویان (یارب یارب یارب). آنکس که بوجود آب اطمینان دارد تشنه نمی ماند.). هم دیگر نمی خواهم.
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من -
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/post-14.aspx
سیاره ی کوچک من. نهج البلاغه ترجمه ی خطبه ی ۷۸. از من در گذر آنچه را از من بدان داناتری،اگر بار دیگر به آن باز گردم تو نیز به بخشایش باز گرد. آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتم وانجام ندادم ببخشای. ببخشای آنچه را با زبان به تو نزدیک شدم ولی با قلب آن را ترک گفتم. ببخشای نگاه های اشارت آمیز و سخنان بی فایده وخواسته های بی مورد دل ولغزش های زبان را. ای نهایت آرزوی عارفان. ای فریادرس فریادرس خواهان. ای محبوب دل های راستگویان (یارب یارب یارب). آنکس که بوجود آب اطمینان دارد تشنه نمی ماند.).
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من -
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/post-23.aspx
سیاره ی کوچک من. گفتم:( دل وجان در سر کارت کردم. هر چیز که داشتم نثارت کردم). گفتا:( تو که باشی که کنی یا نکنی. آن من بودم که بی قرارت کردم! امشب ز دمیدن تو ترسم ای صبح! و ز تیغ کشیدن تو ترسم ای صبح! چون در پس پرده یار با ما بهم است. از پرده دریدن تو ترسم ای صبح! ای جان جان جانم،تو جان جان جانی. بیرون ز جان جان چیست؟ آنی و بیش از آنی. پی میبرد به چیزی جانم ولی نه چیزی. تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی. بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت. اکنون نگاه کردم تو خود همه جهانی. گنج نهانی اما چندین تلسم داری.
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من -
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/post-26.aspx
سیاره ی کوچک من. از كتاب آيينه هاي ناگهان/ گزيده اشعار 71-64. اين روز ها كه مي گذرد، هر روز / احساس مي كنم كه كسي در باد / فرياد مي زند. احساس مي كنم كه مرا / از عمق جاده هاي مه آلود / يك آشناي دور صدا مي زند. آهنگ آشناي صداي او / مثل عبور نور / مثل عبور نوروز / مثل صداي آمدن روز است. آن روز ناگزير كه مي آيد/ روزي كه عابران خميده / يك لحظه وقت داشته باشند / تا سر. بلند باشند / و آفتاب را / در آسمان ببينند. روزي كه اين قطار قديمي / در بستر موازي تكرار / يك لحظه بي بهانه توقف كند / تا. پروانه هاي خشك شده، ...
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/author-12121212.aspx
سیاره ی کوچک من. کل کل های شعری مهدی سهراب و ابمان مرصعی. فصل فاصله(استاد محمدرضا ترکی).
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/8908.aspx
سیاره ی کوچک من. که هر در یا به شوق دیدن تو در خودش روزی هزاران بار میگرید. صحن و سرای دیده بشستم ولی چه سود. کاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو. چه غمگین می شوم وقتی که میبینم هوا هم بغض چشمان تو را بسیار می گرید. و برگی از درخت افتاده بر خاک و به آرامی مسیر ناگزیر مرگ را ناچار می گرید. من امشب شهر را تا دیدنت تا کوچه های دور یک دیدار خواهم برد. که بی تو روستایی در خیال عابری در انتظا ر یک سفر، آوار می گرید. تمام آب ها را کم کمک گل می کند دنیای سنگ آدم و آهن. بیستونش به لرزه افتادست. مرگ بخشیده است به او ...
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/8912.aspx
سیاره ی کوچک من. از كتاب آيينه هاي ناگهان/ گزيده اشعار 71-64. اين روز ها كه مي گذرد، هر روز / احساس مي كنم كه كسي در باد / فرياد مي زند. احساس مي كنم كه مرا / از عمق جاده هاي مه آلود / يك آشناي دور صدا مي زند. آهنگ آشناي صداي او / مثل عبور نور / مثل عبور نوروز / مثل صداي آمدن روز است. آن روز ناگزير كه مي آيد/ روزي كه عابران خميده / يك لحظه وقت داشته باشند / تا سر. بلند باشند / و آفتاب را / در آسمان ببينند. روزي كه اين قطار قديمي / در بستر موازي تكرار / يك لحظه بي بهانه توقف كند / تا. پروانه هاي خشك شده، ...
atefedolatabadi.blogfa.com
سیاره ی کوچک من - هیچ هم دیگر نمی خواهم
http://www.atefedolatabadi.blogfa.com/post-12.aspx
سیاره ی کوچک من. هیچ هم دیگر نمی خواهم. من از این هست هایم هیچ. هم دیگر نمی خواهم. جوابی از سوال خویش آنسوتر نمی خواهم. سوالی که جوابش مصرعی از چشم های توست. و من از بال احساست بجز یک پر نمی خواهم. برای آسمانم خواب یک خورشید می بینم. تو خورشید منی آری از این بهتر نمی خواهم. میان سرزمین دست تو هی پای می کوبم. تو دنیای منی، دنیای پهناور نمی خواهم. تو از جنس غزل های منی وقتی که برگردی. برای شعر هایم مصرع آخر نمی خواهم. نوشته شده در یکشنبه هفتم آذر ۱۳۸۹ساعت 23:35 توسط عاطفه دولت آبادی.