geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8804.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. یه روز خوب اونم بعد از چند ماه. نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم تیر 1388ساعت20:5توسط شکوفه صحرا. ایستاده ام میان پنجره و آمدنت را به انتظار نشسته ام. گلهای دستمال سرم سالهاست که پژمرده اند. سالهاست منتظر صدای توام و آن نگاه طوفانی ات. اما تو همیشه دیر میایی. آنقدر که من و گلهای دستمال سرم بی باران چشمهای تو میمیریم. پی نوشت : خوشحالم. شازده ی من بالاخره خونه گرفت اینجا! حالا نمی دونم کی برم پیشش و چی براش بخرم؟ دو روز پیش زنگ زده میگه کی میای پیشم منو ببینی؟ نوشته شده در ...
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8712.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. همیشه از عید بدم می اومد. دوشنبه ۲۶/۱۲/۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۲۵. من می مونم با یه دنیا غصه و غم توی دلم. نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم اسفند 1387ساعت15:59توسط شکوفه صحرا. شنبه ۲۴/۱۲/۱۳۸۷ ساعت ۱۳:۵۵. نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند 1387ساعت15:58توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در سه شنبه بیستم اسفند 1387ساعت15:57توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در یکشنبه هجدهم اسفند 1387ساعت15:56توسط شکوفه صحرا. تلفنت پیش من جا موند همه زندگیم. نوشته شده در شنبه هفدهم اسفند 1387ساعت15:55توسط شکوفه صحرا.
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8805.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. من دیشب مورخ بیست و هفت مرداد ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت،در ساعت. بیست و سیزده دقیقه و سی و سه ثانیه،برای همیشه با. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم مرداد 1388ساعت13:55توسط شکوفه صحرا. روزی اولی که با هم قرار گذاشتیم ماه رمضون بود، برام از اصفهان گز آورده بودی اما من حتی توی خیابونم روم نمیشد روزه خوری کنم،یواشکی یکیشو خوردم که از حال نرم، تو روزه بودی و من نه! اون روز من پ*ر*ی*و*د بودم اما انقدر مشتاقت بودم که درد رو فراموش کرده بودم و قرارمون رو بهم نزدم ).
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8710.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. نوشته شده در دوشنبه سی ام دی 1387ساعت19:5توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در یکشنبه هشتم دی 1387ساعت15:42توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در شنبه هفتم دی 1387ساعت14:10توسط شکوفه صحرا. بغض مرا قدم بزن. قالب های نایت اسکین. درد دلهای یک عدد میس مری. آرزوهایی که به واقعیت می پیوندد. دختری از جنس مرگ زندگی. دنیای پاستیل و جوجو. به تو می اندیشم! روزگار شمیم و شهداد. Design by : Night Skin.
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8802.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. نذاشتم تو هم نذار! سه شنبه ۲۹/۲/۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۲۰. اومدم نذارم عشقتو ببازی. اما این رسمش نبود مهمون نوازی. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم اردیبهشت 1388ساعت16:16توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در شنبه بیست و ششم اردیبهشت 1388ساعت16:15توسط شکوفه صحرا. چهارشنبه ۱۶/۲/۱۳۸۸ ساعت ۱۹:۰۰. پي اسم تو ميگشتم. ته يه فنجون خالي. دنبال يه طرح تازه. قهوه هاي نيمه خورده. من و عشقي كه واسه. دل به عشق تو سپرده. فال تو رنگ فريبو. فال من طنين آخرين ترانست. رنگ قهوه اي چشمات رنگ خوابه.
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8711.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. رنج و عذاب باز هم برای من. نوشته شده در چهارشنبه سی ام بهمن 1387ساعت15:53توسط شکوفه صحرا. اولین همخوابگی با تو. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن 1387ساعت15:52توسط شکوفه صحرا. کادو برای پایان نامه ی بیست تو. نوشته شده در شنبه بیست و ششم بهمن 1387ساعت15:51توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم بهمن 1387ساعت15:50توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم بهمن 1387ساعت15:50توسط شکوفه صحرا. نوشته شده در یکشنبه بیستم بهمن 1387ساعت15:48توسط شکوفه صحرا.
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8808.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. خداحافظ گریه های شبانه. خیلی وقته میخوام بیام و بنویسم.خیلی وقته واسه هیچ کدومتون کامنت نذاشتم در صورتی که همیشه می خوندمتون.خیلی هاتون اومدید و از نبودنم گله کردید و خیلی هاتونم خب وقت نداشتید که بیاید و بپرسید کجام که درکتون می کنم.سایه جونم که این مدت خیلی نگران شده بود و فکر می کرد لابد تا الان خودکشی کردم،صدف جونم که وقتی فهمیدم ازم دلخور شده بهش sms دادم و گفتم که میام می نویسم. خبرای جدید هم اینکه باید امروز صدای قلب نی نی آبجیم شنیده بشه در غیر اینصورت. نوشته شده...
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8803.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. امروز میخواستم ببینمت.به خاطر همین بهت زنگ زدم و پرسیدم کجایی؟ اما تو چی گفتی. همش منتظر بودم بیای تا ببینمت اما انگار زیاد برات مهم نیست که دارم میرم و تا ۵ تیر نیستم.دلم یه عالمه برات تنگ شده اما خب چه میشه کرد؟ مسئله اینجاست که تو دلت تنگ نیست و من باید مثلا درک کنم اما نمی دونم این درکها فقط چرا مال منه؟ و از طرف تو نباید صورت بگیره لااقل یه بار هم که شده. دارم سه هفته میرم که درس بخونم و امتحان بدم اما ناراحتم که تو رو ندیده دارم میرم. این شعر امروز همش توی ذهنم بود.
geryehayeshabaneh.blogfa.com
گریه های شبانه
http://www.geryehayeshabaneh.blogfa.com/8807.aspx
می دونم آخر قصه می رسی به داد من. امروز تولد خواهر کوچولومه،نمی دونید چقد دوستش دارم.شبا که پیشم میخوابه دستای خوشگلشو می گیرم و می بوسم،انقد با موهاش بازی می کنم تا خوابش میبره.نمی دونید شبا چند بار بیدار میشم و پتوشو می کشم سرش،آخه خیلی شیطونه. ولش کنی میره توی راهرو بس که می چرخه توی جاش. قربونش برم که خیلی خانومه. براش یه گردن بند صورتی خریدم،از این جینگولیا که دخترای نوجوون می اندازن گردنشون.انقد خوشگله که یه لحظه می خواستم بذارمش برا خودم. تولدت مبارک الی جونم. دیروز یک سال شد که میرم سرکار.