labkhandeamorzesh.blogfa.com
ماه خاموش...ماه خاموش... - گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم...
http://labkhandeamorzesh.blogfa.com/
ماه خاموش... - گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم...
http://labkhandeamorzesh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
16
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.134 sec
SCORE
6.2
ماه خاموش... | labkhandeamorzesh.blogfa.com Reviews
https://labkhandeamorzesh.blogfa.com
ماه خاموش... - گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم...
labkhandeamorzesh.blogfa.com
ماه خاموش...
http://www.labkhandeamorzesh.blogfa.com/9101.aspx
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم. و من نطفه ای ناخواسته. بودم که نیمه شبی سرد در پیکره ی مهربانی های مادرم شکل گرفت. من از این دنیا فقط یک چیز می خواهم! نه بیگانه ای با نوای دلم! نوشته شده در پنجشنبه ۳۱ فروردین۱۳۹۱ساعت 23:15 توسط همهمه گر. می خواهم عاشقت باشم. تو در قرآنت قواعد را مردانه برای خود به کار بردی و من یک زنم. سوره ای از قرآن از آن تمام زنان تاریخ است.درست مثل گاو ماده! کامل ترین دین را به زبانی فرستاده ای که در آن زن را برابر با جمع غیرعاقل میدانند! یکی شوم با کمال بی نهایتت.
ماه خاموش...
http://www.labkhandeamorzesh.blogfa.com/9105.aspx
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم. برای یک عدد دوست شماره یک. سرانگشت رفتن را ببین. انقدر از دور ماندن خسته میشوی کم کم. که نقطه ها را جمله و هر زهری را نوشدارو معنا میکنی. به روی پنجه بازگرد. هرقدر هم که باشکوه و پر دست به زیر باشد. باز هم عهده دار واریز غم به حساب جاری م میشود. یادت می آید یک پادرد لعنتی. چشم درد ندیدنت را داغ میزد؟ دلم گرفته است.به چشمسوزی. این همه فاصله را به دل می آیم. و تو به دیده.چرا نمی آیی؟ برای رخت سفر بستن یک عدد خاله.:(منتظرتم زود بیا پیشم.:). سیاره ی کوچک من!
ماه خاموش... - برای دوست ٍ شماره ی 1 ...
http://www.labkhandeamorzesh.blogfa.com/post-2.aspx
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم. برای دوست شماره ی 1 . روی طاقچه ی قدیمی اتاقم. کره ی شیشه ای کوچکی است که هر بار بدی. های آدم ها دلم را میفشرد. میان دست هایم میگیرم و بویش میکنم. دلم میخواهد بدانم بوی بدی چگونه است؟ و بوی بدی را که حس. ش کنم تا بویش یک بار باشد و دیگر.نباشد! اما کره بوی تو میدهد.بوی مهربانی. نگاهش میکنم و لبخند. ی نثار بویت میکنم. کره را میگذارم سر جایش. به یاد مهربانی های دنیا! لبخند نوشت۱: سالروز آشنایی با مهربونیای دوست شماره ی۱. لبخند نوشت۳: آهای فلانی. خسارت.
ماه خاموش...
http://www.labkhandeamorzesh.blogfa.com/9008.aspx
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم. میخوام از تو بنویسم. از خیال واهی کشیدن خط قرمزی. روی ا سم ت. از هر چیزی که یاد. از هر کسی متنفر بودم. ولی. بی اجازه دویدی تو خلوتم. و ندای دوست داشتنم فریاد شد! تمام معادلات و منطق های همیشگیم با اومدنت ترجیح دادن از در دیگه برن و فقط. حتی فکرش رو هم نمیکردم که یک روز بنشینم و به سادگی درد و دل کردن با. به یادت گلگی کنم! لبخند نوشت۱: دلم بغل خدا. رو میخواد.فقط خداااااااااا. یکی که بتونه انقدر فشارم بده که جونم بیاد تو دستاش.بعد لبخند. شانه هایت ساعتی چند؟
ماه خاموش...
http://www.labkhandeamorzesh.blogfa.com/9009.aspx
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم. این آسمان که نم نم و غریبانه اشک باران مان می کند، دیشب ناله ی تنهایی ام را شنیده بود! عظمت تنهایی من به آسمان ها هم دهن کجی میکند! بودن و پر از تو. بودن عادت کرده ام. اندوه از تنم گذشته. سکنا گزیده. رسوخ کرده در کالبد بی حالم. اشک می آید. غصه می بارد و من در عمق خاطره های پر از تو. به دنبال رسیدن به حالم! شب ها رویای تو. را دیدن و در خواب سر بر شانه های تو خالی شدن را پذیرفته ام. و نه نگاه طوسی. زیبایت.به همه ی این نامهربانی ها با یاد مهربان تو. تو را هيچگاه...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
16
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد - درشو گل گرفتم...
http://www.jighmal.blogfa.com/post-48.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. می روم خسته و افسرده و زار. سوی منزلگه ویرانه ی خویش. به خدا می برم از شهر شما. دل شوریده و دیوانه ی خویش. می برم تا که در آن نقطه ی دور. شستشویش دهم از رنگ گناه. شستشویش دهم از لکه ی عشق. زین همه خواهش بیجا و تباه. می برم تا ز تو دورش سازم. ز تو ای جلوه ی امید محال. می برم زنده بگورش سازم. تا از این پس نکند یاد وصال. ناله می لرزد.می رقصد اشک. آه بگذار که بگریزم من. از تو ای چشمه ی جوشان گناه. شاید آن به که بپرهیزم من. بخدا غنچه ی شادی بودم.
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد - تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولد ثنا مبارک
http://www.jighmal.blogfa.com/post-29.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولد ثنا مبارک. سلام سلام بچه ها.اول از همه بابت نظر ها ممنون از همه تون.پانی نیستیااااااااااااااااا! امروز تولد یکی از عزیزترین و مهربون ترین موجودات روی زمینه. اما الان با تمام وجود میگم :. ثنا جونم دوستت دارم تولدت مبارک عزیزم. خلاصه ما دربست مخلص همتونیم.امروز بازم آپ میکنم.این پست اختصاصی بود نظر یادتون نره. نوشته شده در یکشنبه بیستم تیر ۱۳۸۹ساعت 13:26 توسط Aida Bala. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت.
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد - کلاغ تنهااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!
http://www.jighmal.blogfa.com/post-28.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. سلام سلام.عید همه مبارک.دم شما چند چارک؟ کلاغ لکه ننگي بود بر دامن آسمان ووصله ناجوري بر لباس هستي ، صداي ناهموار و ناموزونش خراشي بود بر صورت آسمان . باصدايش نه گلي ميشکفت و نه لبخندي بر لبي مينشست ، صدايش اعتراضي بود که در گوش آسمان مي پيچيد . کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را از خدا گله داشت . کلاغ فکر ميکرد در دايره قسمت نازيبايي تنها سهم اوست و. خدا گوش کرد و لذت برد و جهان زيبا شد. نظر یادتون نره.راستی در مورد قالب وبلاگم بگین.
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد
http://www.jighmal.blogfa.com/8711.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. آن خدائی که بیاراست بهشت. آن خدائی که بیاراست بهشت. و در آن سوسن و سنبل را کشت. آنکه دل ساخته از خاک و ز خشت. آن خدائی که گ ل را بسرشت. و به آدم جان داد- - و نفس را فرمان -. مور را قدرت داد، مار را داد امان. به سلیمان شوکت، به حاتم کرم و جود و عطا. به عیسی دم جانبخش و به موسی عصا. آب را کرد روان - که به جنگل برسد -. نور را کرد عیان -که ببینیم و لذت ببریم-. نغمه را گفت به منقار قناری آویز. مزه را گفت که بر سفره بریز. روزی بخشید به زیبا و به زشت.
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد - فروغ فرخزاد
http://www.jighmal.blogfa.com/cat-1.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. با امیدی گرم وشادی بخش. با نگاهی مست ورویایی. دخترک افسانه می خواند. نیمه شب در کنج تنهایی:. بی گمان روزی ز راهی دور. می رسد شهزاده ای مغرور. می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر. ضربه ی سم ستور باد پیمایش. می درخشد شعله ی خورشید. بر فراز تاج زیبایش. تار وپود جامه اش از زر. سینه اش پنهان به زیر رشته هایی از در وگهر. می کشاند هر زمانهمراه خود سویی. باد پر های کلاهش را. یا بر آن پیشانی روشن. حلقه موی سیاهش را. مردمان در گوش هم آهسته می گویند. می شوم مدهوش .
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد - بهار...
http://www.jighmal.blogfa.com/post-12.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. باز کن پنجره ها را، که نسیم. روز میلاد اقاقی ها را. روی هر شاخه، کنار هر برگ،. شمع روشن کرده است. همه ی چلچله ها برگشتند،. و طراوت را فریاد زدند. کوچه یکپارچه آواز شده است،. هدیه ی جشن اقاقی ها را،. گل به دامن کرده است. باز کن پنجره ها را ای دوست! که زمین را عطشی وحشی سوخت؟ تشنگی با جگر خاک چه کرد؟ توی تاریکی شب های بلند،. سیلی سرما با خاک چه کرد؟ با سر و سینه ی گل های سپید،. نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟ حالیا معجزه ی باران را باور کن!
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد - سیب...حمید مصدق
http://www.jighmal.blogfa.com/post-25.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. تو به من خندیدی. من به چه دلهره از باغچه همسایه. باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضب آلوده به من کرد نگاه. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک. و تو رفتی و هنوز ،. سالهاست که در گوش من آرام،. خش خ ش گام تو تکرار کنان ،. و من اندیشه کنان. نوشته شده در جمعه هجدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 0:36 توسط Aida Bala. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. ღ *نياي ضرر مي كني* ღ. ღ * pretty dreams * ღ. ღ ღوبلاگ دوست داشتني منღ ღ. عشق بازی این زمونه.
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد
http://www.jighmal.blogfa.com/8906.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. بود و نبود.شعری دیگه از خودم. نظرتون رو در باره ی خود شعر و این که نسبت به شعر قبلیم که بهتره یا نه بگید ممنون میشم. شب رونده به اوج. بلوغ ساده ی موج. شب سلام و درود. در غروب پر بدرود. بریده بس ز هوس. من و سیاهی شب. درد من بی درمان. گذشته ام از جان. نوشته شده در پنجشنبه چهارم شهریور ۱۳۸۹ساعت 19:18 توسط Aida Bala. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. ღ *نياي ضرر مي كني* ღ. ღ * pretty dreams * ღ. ღ ღوبلاگ دوست داشتني منღ ღ. عشق بازی این زمونه.
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد
http://www.jighmal.blogfa.com/8712.aspx
از شیره مرغ تا جونه آدمیزاد. HAME CHIZ BE KHOSOOS SHEER. شبه شعری از عصاری. رنگ ماه توی تنهایی شب رنگ بی همتای گیتی. شعر بی استعاره بی قافیه حرف بی دلیل تنهایی. گاش بودی و میشنوید داستان بی استعاره مرا. پیک و لعل و داستان شبگیر و مرد شبانه را. روزگاران رفتند و بیرفیق شده ای دل. بی پیک و پیمانه ای شده ای دل. خواستی و با خواستند دنیایی شوی بهر همه. زنهار که رسم دنیا شدن ز دنیا رفتن شده ای بر همه. شکایتی از که کنم که دردام تویی. ماه و شعر و پیکم و لعلم تویی. دلخوشم که روزگاران را به فردا زنم. چو مشرق بهر خو...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
اینجا دلم برای خدا تنگ میشود
اینجا دلم برای خدا تنگ میشود. حلالم کن دم رفتن کمی بعد از پشیمونی. تو آوار نگاهی که تو هم با ما نمی مونی. مسیر موندن ورفتن یکی بود وجدا شد باز. تو پایان منو دیدی جدایی سخته از آغاز. حلالم کن غریبونه خیالم با تو میمونه. حلالم کن غریبی که برات دل کندن آسونه. حلالم کن به خونی که غروب از خاک می جوشه. حلالم کن به نوزادی که شیر از تیر می نوشه. مگه میشه کنارت موند؟ صبوری هم کم اورده خود شمشیر می ناله. حلالم کن به زخمایی که لب واکرده می خنده. حلالم کن به عشقی که به چشمای تو پابنده. ببخشید که بی خبر رفتیم. لحظhت ...
لبخند خدا
و باز هم به من لبخند مي زند. پایگاه خبری و تحلیلی ایسما. آهسته عاشق می شوم. الف لام میم . . . اللهم عجل لولیک الفرج. الا ای همسفر، مرا با خود ببر. پایگاه فرهنگی محبین گل نرگس. گروه سایبری مهندس میرزا بیگی. عشق ابدی من خداست. النجاة في ح ب الح س ین (ع). قالب وبلاگ گل و بهار. اولین روزی که امام حسین روزه گرفتند. اولین روزی که امام حسین روزه گرفتند همه اهل بیت در کنار سفره جمع شدند :. رو به امام حسین. مودند: حسین جان عزیزم روزه ات را باز کن . امام حسین فرمودند : جایزه من چه خواهد بود؟ حضرت علی فرمودند :.
گل صمیمیت
دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 0:0 ] [ بهارک ]. یکشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 23:46 ] [ بهارک ]. یکشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 20:59 ] [ بهارک ]. فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود روی نیمکتی چوبی روبه روی یک آب نمای سنگی. پیرمرد از دختر پرسید :. چرا گریه می کنی؟ دوستام منو دوست ندارن-. قبلا اینو به تو گفتن؟ ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم. از ته قلبم آره. دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید شاد شاد. یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 21:44 ] [ بهارک ]. آی شهدا دست ما رو بگیر. 8 کد حر...
رد پـــــــــای آفتــــــــاب
کجای این دنیا از حضور خداوند خالیست.که در آسمانها به دنبال او میگردیم؟ غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند. به این شکل است. که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری. را از او بگیرد. رستگار نمی شوند مردمی که خشنودی. نوشته شده در 92/10/07. جمعه ها یعنی به دل مسرور باش. در پی عشق و پی یک نور باش. جمعه ها،از عشق مهدی عج. عشق را در سینه ات بنیاد کن. اللهم عجل لولیک الفرج. نوشته شده در 92/10/07. از شیخ بهایی پرسیدند: سخت میگذرد، چه باید کرد؟ گفت:خودت که می گویی سخت میگذرد، سخت که نمی ماند! نوشته شده در 92/06/04.
دلم دیگر نمی خندد...
دلم دیگر نمی خندد. برای خوش بخت بودن به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن. نوشته شده در ۱۳۸٩/٤/٢۸ساعت ٤:٠٤ ب.ظ توسط سایه.ص نظرات . خدایا بمن بیاموز قبل از آنکه در مورد راه رفتن کسی قضاوت کنم کمی با کفشهایش راه بروم. ترجیه میدهم در خیابان با کفشهایم راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم. نوشته شده در ۱۳۸٩/٤/٩ساعت ۱٢:٠۸ ق.ظ توسط سایه.ص نظرات . کودکان اعتماد می کنند ، زیرا هرگز شاهد خیانت نبوده اند . معجزه آنگاه رخ می دهد که این اعتماد را در نگاه پیری فرزانه ببینیم .
ماه خاموش...
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنیم. برای یک عدد دوست شماره یک. سرانگشت رفتن را ببین. انقدر از دور ماندن خسته میشوی کم کم. که نقطه ها را جمله و هر زهری را نوشدارو معنا میکنی. به روی پنجه بازگرد. هرقدر هم که باشکوه و پر دست به زیر باشد. باز هم عهده دار واریز غم به حساب جاری م میشود. یادت می آید یک پادرد لعنتی. چشم درد ندیدنت را داغ میزد؟ دلم گرفته است.به چشمسوزی. این همه فاصله را به دل می آیم. و تو به دیده.چرا نمی آیی؟ برای رخت سفر بستن یک عدد خاله.:(منتظرتم زود بیا پیشم.:). و من نطفه ای ناخواسته.
لبخند انار
سرخ است و زیبا نامش انار است. هم ترش و شیرین هم آبدار است. با لبخندی ترش و شیرین و اناری خوش آمدید . نامم انار و گاه نار گویند میوه ای بهشتی ام که دنیایی خاصیت دارم و زادگاهم ایران است. بچه های وبلاگ لبخند انار. در نظر دارند خاطرات شما. دوستان را در بخش خاطرات اناری. به معرض دید بگذارند. با ارسال خاطرات خود با موضوع انار سهمی در این وبلاگ داشته باشید. خاطرات خود را سمت راست وبلاگ در قسمت فرم تماس ثبت و ارسال کنید. لینک های مرتبط :. یکشنبه 8 تیر 1393. من حالم خوب میشود. وقتی با یک شاخه نیلوفر. بهشت همین ف...
جان آشنا
بسم الله الرحمن الرحیم. چه خوش صیددلم کردی،بنازم چشم مستت را، که کس مرغان وحشی را ، از این خوش تر نمی گیرد. من هم یک روزبچه بودم. ساعت یک و نیم آن روز. اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما. زمانه دیگر زمانه ی مجنون ها نیست. فریاد بی صدای سعیده. یک چیزهایی عوض شده.مثلا من از ارتفاع سیزده طبقه ای آمدم روی ارتفاع چهار طبقه ای.جایی که دیدی به طلوع آفتاب و کل شهر ندارد.وسط شهر است.وسط بی ارتفاع شهر.غم انگیز است؟ غم انگیز است که اطاق مستقل و پنجره ی گشاده و صبح مرتفع ندارم؟ راه های جدید یعنی چه؟ یعنی اینکه الان فاصله ی من ...
وقتی دلتنگ خاک می شوی
وقتی دلتنگ خاک می شوی. دکتر جلیلی و انرژی هسته ای. به مهربانی امام رضا علیه السلام. آيا حجاب حق الله است يا حق الناس؟ آیت الله مکارم شیرازی. هر آنچه که رضای اوست همان را می نویسم. شهدا بر ما نظری. زمزمه های چادر مشکی. امام را دعا کنید. فدایی امام خامنه ای. محجبه ها فرشته اند. نقطه چین تا خدا. عشق = خامنه ای. می مانم ای درد حتی با تکیه بر استخوانم. در آغوش محبت خداوند. در تمناي نگاهت يا رقيه جان سلام الله. از روي پلك شب تا نبض انتظار. آثار تربيتي منهاج فردوسيان. از آن روز که در بند توام ، آزادم. سرهامان ر...
لبخند اشک
وبلاگی که قطرات اشک را به لبخند وامی دارد. شعر نو و سپید (2). قسمتی از منطق الطیر عطار. بخشی از مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری. شعر زندگی از سهراب سپهری. لنگه کفشت رو قورت بده. بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. از سپیدهدم همه ستارگان. نگاهی كه عریانی روح مرا. چنان نماید كه كنایتی طنزآلود بوده است. و چشمانت با من گفتند. آنك چشمانی كه خمیرمایه مهر است! تا با تقدیر خویش پنجه در پنجه كنم. آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم. بهجز عزیمت نابههنگامم گزیری نبود. ادای ...
لبخند آشنا
آن روز که سقف خانه هاچوبی بود. گفتار و عمل در همه جا خوبی بود. امروز بنای خانه ها سنگ شده. دل هاهمه با بنا هماهنگ شده. نوشته شده در چهارشنبه ۳۰ شهریور۱۳۹۰ساعت 10:46 توسط مهرنوش. معلم پای تخته داد می زد. صورتش از خشم گلگون بود. و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود. ولی آخر کلاسی ها. لواشک بین خود تقسیم می کردند. و آن یک ، گوشه ای دیگر "جوانان" را ورق می زد. معلم های و هو می کرد و با آن شور بی پایان. تساوی های جبری رانشان می داد. خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک. تساوی را چنین بنوشت :. تا مدعی بمی...
