lahazaterangi.blogfa.com

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - ياحسيـــــــــــــــــــــــــــــــــــن جان...

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/17

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. جرم او را کسی نمیدانست، جرم پروانه را نمیدانند. آنچه مردم شنیده میگویند ، رسم جانانه را، نمیدانند. چشمها را گشوده، مینالید، در فضای غریب ویرانه. مثل شمعی که اشک میریزد، در سکوت حزین یک خانه. نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. پس رک تن ها.

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺩﯾﺪﺕ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﺸﻪ !

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/26

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺩﯾﺪﺕ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﺸﻪ! ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺩﯾﺪﺕ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﺸﻪ! نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. و با دستان یخ زده ام. بخارهای اندوه اسفند را. و عطر دل انگیز حضور سبزت را.

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - نزار...

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/4

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. نزار امشبم بایه بغض سر بشه. نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. و با دستان یخ زده ام. بخارهای اندوه اسفند را. و عطر دل انگیز حضور سبزت را. به رخ تمام دلتنگی ها و. لحظه های تنهایی میکشم.

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - به یادتم.... اما غمگین تر از همیشه...

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/25

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. به یادتم. اما غمگین تر از همیشه. باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر. باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر. باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری. از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری. غم می گریزد، غصه می سوزد شب می گدازد، سایه می میرد. تا عطر آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد. از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی. عکس های رمانتیک و زیبا در باران. در دست تو نیست .

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - اسراف محبت

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/21

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ ها می کند. پرهایش سفید می ماند ولی قلبش سیاه می شود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست ، اسراف محبت است. نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. اما مرکز را .

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - صدای بارون ...بارش بارون...دل انگیزه!!! خدایا زیباییت رو شکر...

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/23

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. صدای بارون .بارش بارون.دل انگیزه! خدایا زیباییت رو شکر. نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. و با دستان یخ زده ام. بخارهای اندوه اسفند را. و عطر دل انگیز حضور سبزت را. به رخ تمام دلتنگی ها و.

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - دریا باش ...

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/22

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. تا بعضی ها از با تو بودن لذت ببرند ،. و بعضی ها که لیاقت دیدن. تو را ندارند ، غرق شوند . . . نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. و با دستان یخ زده ام. بخارهای اندوه اسفند را. در دست تو نیست .

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - عبرت...

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/15

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. با عبرت از شکست های گذشته ، کمر شکست های آینده را بشکن . . نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. و با دستان یخ زده ام. بخارهای اندوه اسفند را. و عطر دل انگیز حضور سبزت را. به رخ تمام دلتنگی ها و.

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - پاکدل باش...

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/13

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. پاکدل باش ، تا دلها را پروانه خود سازی . . . نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. و با دستان یخ زده ام. بخارهای اندوه اسفند را. و عطر دل انگیز حضور سبزت را. به رخ تمام دلتنگی ها و. اما مرکز را .

tavalod-z.blogfa.com

...سرزمین وداع... - خدافظی

http://www.tavalod-z.blogfa.com/post/31

خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی. نوشته شده در ساعت توسط رازدختر پاییز. به نام خداوندی که. گاهی تمام آنچه میخواهم. دفتری است برای از تو نوشتن. قلبی که اندوهم را بفهمد. و دستی که گونه های خیسم. اینجا و تمام آنچه با من است. بوی خوش تو را می دهد. رنگ تو را پوشیده اند. و من با چشمان بارانی. از استشمام عطر حضورت. و با دستان یخ زده ام. بخارهای اندوه اسفند را. و عطر دل انگیز حضور سبزت را. به رخ تمام دلتنگی ها و. لحظه های تنهایی میکشم. گاهی گردش پرگار تقدیر. اما مرکز را .