tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/8907.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. من باز خواهم نوشت از پشت ديوار فاصلهها با فريادی که باز در گلو. و من باز خواهم نوشت از آرزويی که فقط آرزوست. و باز چه زيبا دلتنگ میشوم ، دلتنگ آن شب بارانی . دلتنگ طپشهای بیصدا و دلتنگ دستانی كه رويا میبافت. و من باز خواهم نوشت از آسمان ، از آبی دريای طوفانی . چشمانم راخواهم بست تا نهايت عصر خاكستری پاييز. آن هنگام كه بیتاب قطرهای باران هستی و آسمان با خيال تو. باز خواهم نوشت از سپيدی مهربانی و از كوچ جادهای كه دوست داشت. هرگز به انتها نرسد ، از غزلهای شبنم صبحگاهی.
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران - پاییز وجودم.......
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/post-22.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. در حاليكه با چنارهاي حاشيه خيابان همگام شده بودم. و با بي رحمي برگهاي زرد و قرمز. افتاده بر زمين را لگد كوب ميكردم به دستور سرما يقه پالتو كهنه ام. را بالا زدم تا سپری. براي گوشهايم باشد.گرم شدن گوشهايم. هزينه فرصت گونه هايم شده بود.لپ نگو مثل لبو. قرمز شده از سوز سرماي وزان.يك بشقاب لبوي داغ اما شلغم داغ. هم ميتوانست ذهنم را. مشغول كند.باور كن همه چيز ذهني است.اما دست دراز شده. پيرزن كه در انتظار سكه اي. از سرما خشكيده شده بود مرا هشيار كرد و صداي سرما را.
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران - رویا اندیشه ای گذرا نیست بلکه سوختی برای روشن کردن موتور است فقط باید استارت زد...
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/post-33.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. رویا اندیشه ای گذرا نیست بلکه سوختی برای روشن کردن موتور است فقط باید استارت زد. فراغتی و مطالعه ای دوباره. رمان عشقی تاریخی دزیره سبب شد رویاهای از دست رفته ام. تداعی شود.گرچه قابل قیاس با رویاهای بزرگان نیست و نخواهد. بود اما در کوچه های هزار توی اندیشه به ناپلئون روبرو شدم که. دزیره در خاطراتش اینگونه تعریف کرده است: مردی از مادری. رختشوی فردی از خانواده ای بسیار فقیر ساکن محله ای بسیار. فرودست در مارسی.اما با رویایی سترگ که برایشان. بس كه در لحظه هاي بودنت. با عشق ...
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران - ایران...
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/post-25.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. هنر نزد ايرانيان است و بس. بايد بگويم هنر نزد ايرانيان بود و رفت.همه چيز. ظرافت هنر و ظريفي و نكته سنجي هنرمند زبان زد است و واقعيت. اما اين كبوتر جلد و خانه زاد از بام ايران پر كشيد و رفت. چرا كه ديگر ابن سينايي نداريم. كه لباسش نماد دانش باشد و زينت فارغ التحصيلان دنيا. البته به جز سرزمين مادري. ديگر مولانايي نداريم هماني را هم كه داشتيم قونيه نشينان تصاحب كرده اند. و به غربيها فروخته اند كه ميليون ميليون نسخه اشعارش در ينگه دنيا. حال بزرگترين جايزه ادبي. جديدترين قا...
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران - نگران نباش...
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/post-32.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. من آنقدر امروز و فرداهای نیامده را دیده ام. که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی. خواب و خیال روشن آرزوهایم را آشفته نخواهد کرد. حالا یاد گرفته ام که فراموشی. دوای درد همه نیامدن ها و نداشتن ها و نخواستن هاست. یاد گرفته ام که از هیچ لبخندی. خیال دوست داشتن به سرم نزند. یاد گرفته ام که بشنوم تا فزدا. و به روی خودم نیاورم که فردا هیچ وقت نمی آید. نوشته شده در ۹۱/۰۴/۰۸ ساعت 19:37 توسط ارمغان. بس كه در لحظه هاي بودنت. بغض هايم را فرو بردم. و چه بيمار پس از رفتنت. كوچه هاي بي انتها.
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/8908.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. در حاليكه با چنارهاي حاشيه خيابان همگام شده بودم. و با بي رحمي برگهاي زرد و قرمز. افتاده بر زمين را لگد كوب ميكردم به دستور سرما يقه پالتو كهنه ام. را بالا زدم تا سپری. براي گوشهايم باشد.گرم شدن گوشهايم. هزينه فرصت گونه هايم شده بود.لپ نگو مثل لبو. قرمز شده از سوز سرماي وزان.يك بشقاب لبوي داغ اما شلغم داغ. هم ميتوانست ذهنم را. مشغول كند.باور كن همه چيز ذهني است.اما دست دراز شده. پيرزن كه در انتظار سكه اي. از سرما خشكيده شده بود مرا هشيار كرد و صداي سرما را. عید آمد....
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/8910.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. مرد ميانسال خسته از كار وآشفته از افكار جورواجور كه سرزده وارد ميشوند. وانسان را بهم ميريزند دستمال چهارخانه يزدي اش را از جيب شلوار. بیرون آورد و به گرداگرد صورتش ماليد عرق روي. سبيلهايش را گرفت و روي سكو. بيرون مغازه اش نشست با خودش ميگفت:. نميشه كه آدم هم خسته باشه و هم گرسنه. حداقل ميشينم تا خستگيم در بره در حالي كه كلاه دوره دار عهد عتيقش را. پيشاني به ته سرش ميبرد يادش افتاد كه فردا موعد آخرين قسط. وامي است كه حدودا. حالي كه براي جور كردن پول. بغض هايم را فرو بردم.
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران - ياد تو......
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/post-28.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. به یاد تو و تمام لحظه های سبز با تو بودن. امشب به یاد تو! ورقی به خاطراتم خواهم زد. شاید از میان آن همه لحظه ی ناب برترینش را به نامت رقم زنم. شاید در میان تمام اشک های ناب آن , قطره ای به یاد تو افشانم. کوچه هنوز بن بست است ولی همین کوچه ی بن بست. بال مرا به بال تو دوخت. تا همنوایی را کمی تمرین کنیم. نوشته شده در ۹۰/۰۲/۱۸ ساعت 20:45 توسط ارمغان. بس كه در لحظه هاي بودنت. بغض هايم را فرو بردم. و چه بيمار پس از رفتنت. تمام بغض هاي فرو برده را بالا آوردم. كوچه هاي بي انتها.
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران - حسرت........
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/post-23.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. گرد خاكستري نشسته بر مو هاي مرد. موهاي يكدست مشكي و زيباي جوانيش را پشت در هاي فراموشي گذاشته بود. آهسته آهسته صداي ترق ترق عصا صداي گام هايش را هم نا مفهوم كرده بود. نيمكت چوبي خسته از روزگار منتظرش بود. مرد به آرامي نشست و با دل انگشتش سر لامي شكل عصا را نوازش داد. و بر بال نسيم جاي گرفت. نسيم گرد خاكستري را كنار زد و عصا را به جوي آب سپرد. نسيم دست در دست مرد از حلقه هاي ازدواجشان عبور كردند. و به لطافت و نرمي گل طفلي را بوسيدند. بس كه در لحظه هاي بودنت.
tarannomebaran-a.blogfa.com
ترنم باران
http://www.tarannomebaran-a.blogfa.com/9104.aspx
زیر سایه همسایه نباش’صاحب سایه باش. من آنقدر امروز و فرداهای نیامده را دیده ام. که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی. خواب و خیال روشن آرزوهایم را آشفته نخواهد کرد. حالا یاد گرفته ام که فراموشی. دوای درد همه نیامدن ها و نداشتن ها و نخواستن هاست. یاد گرفته ام که از هیچ لبخندی. خیال دوست داشتن به سرم نزند. یاد گرفته ام که بشنوم تا فزدا. و به روی خودم نیاورم که فردا هیچ وقت نمی آید. نوشته شده در 91/04/08. ساعت 19:37 توسط ارمغان. بس كه در لحظه هاي بودنت. بغض هايم را فرو بردم. و چه بيمار پس از رفتنت. كوچه هاي بي انتها.