manvaoo.persianblog.ir
من و اومن و او
http://manvaoo.persianblog.ir/
من و او
http://manvaoo.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
4 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
28
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
3.953 sec
SCORE
6.2
من و او | manvaoo.persianblog.ir Reviews
https://manvaoo.persianblog.ir
من و او
من و او
http://manvaoo.persianblog.ir/1383/8
مگه هر گردی گردوئه؟ من و او" هیچ ربطی به "من او"ی رضا امیرخانی نداره. پنج دری نشين ها. ساعت ٩:٥۸ ق.ظ روز پنجشنبه ٢۸ آبان ۱۳۸۳. وقتی قرار شد از کل این شبکه ی جهانی یک 5 دری عهد قاجاری هم بشود نصیب ما، خیالمان راحت راحت شد. که دیگر نه ادبیات معاصر ایران بی صاحب می مان د ، نه استعداد هایی مثل ما هدر می روند . بیچاره سردبیر اعظم کلی دوندگی کرد تا سند همین فقره را بزند به ناممان . بی انصاف و طلبکار که نیستیم. شاخ و جیبی هم که در کار نیست! هنوز پیش شماره ی اول نشده پدر من یکی در آمده ، شده ام کان ه مفاتیح.
من و او
http://manvaoo.persianblog.ir/1384/5
مگه هر گردی گردوئه؟ من و او" هیچ ربطی به "من او"ی رضا امیرخانی نداره. ساعت ۱۱:٢٢ ق.ظ روز شنبه ٢٢ امرداد ۱۳۸٤. از خدا خواستم تا عادتهایم را از من بگیرد. خدا گفت: نه. عادات ازآن من نیست تا بگیرم، ازآن توست که ترک کنی. از خدا خواستم تا فرزند معلولم را کامل گرداند. خدا گفت: نه. او روحش کامل است. جسمش تنها قالبی است موقت. از خدا خواستم به من صبر عطا کند. خدا گفت: نه. صبر حاصل محنتهاست. دادنی نیست، یاد گرفتنیاست. از خدا خواستم به من شادی عطا کند. خدا گفت: نه. من به تو برکت میدهم، شاد بودن به عهدهی خودت است.
لطفا نخوانید! - من و او
http://manvaoo.persianblog.ir/post/22
مگه هر گردی گردوئه؟ من و او" هیچ ربطی به "من او"ی رضا امیرخانی نداره. ساعت ٩:٠۸ ق.ظ روز پنجشنبه ۱٠ دی ۱۳۸۸. میدانم که رسم نداشتی و نداشتیم که اینطور محبتمان را به رخ دنیا بکشیم ولی چه کنم؟ آخر امروز یکی از قشنگترین روزهای خداست. امروز حضرت عباس را فرستادهام مرخصی! امروز مال من است که خوش باشم! نمیدانم چرا واژهها اینقدر دست و پاگیر شدهاند امروز. کجای این سه خط و نیم میتواند حرف من را بزند؟ چارهای ندارم جز تکرار این جملهی تکراری و بیاحساس: "دوستت دارم.". من گفتم، اون هم گفت، تو نمی گی؟
پنج دری نشين ها - من و او
http://manvaoo.persianblog.ir/post/17
مگه هر گردی گردوئه؟ من و او" هیچ ربطی به "من او"ی رضا امیرخانی نداره. پنج دری نشين ها. ساعت ٩:٥۸ ق.ظ روز پنجشنبه ٢۸ آبان ۱۳۸۳. وقتی قرار شد از کل این شبکه ی جهانی یک 5 دری عهد قاجاری هم بشود نصیب ما، خیالمان راحت راحت شد. که دیگر نه ادبیات معاصر ایران بی صاحب می مان د ، نه استعداد هایی مثل ما هدر می روند . بیچاره سردبیر اعظم کلی دوندگی کرد تا سند همین فقره را بزند به ناممان . بی انصاف و طلبکار که نیستیم. شاخ و جیبی هم که در کار نیست! هنوز پیش شماره ی اول نشده پدر من یکی در آمده ، شده ام کان ه مفاتیح.
من و او
http://manvaoo.persianblog.ir/archive
مگه هر گردی گردوئه؟ من و او" هیچ ربطی به "من او"ی رضا امیرخانی نداره. عناوین مطالب وبلاگ "من و او". سلام علی قلب زینب الصبور (2). 1740;کشنبه ٢٠ دی ۱۳۸۸. 1662;نجشنبه ۱٠ دی ۱۳۸۸. 1583;وشنبه ٧ دی ۱۳۸۸. 1740;کشنبه ۱ امرداد ۱۳۸٥. 1588;نبه ٢٢ امرداد ۱۳۸٤. 1670;هارشنبه ۳٠ دی ۱۳۸۳. پنج دری نشين ها. 1662;نجشنبه ٢۸ آبان ۱۳۸۳. 1587;هشنبه ۱٢ آبان ۱۳۸۳. 1662;نجشنبه ۱٩ شهریور ۱۳۸۳. 1588;نبه ۳۱ امرداد ۱۳۸۳. بانکی به نام زمان. 1588;نبه ٢٧ تیر ۱۳۸۳. همه سرمايه ام همينه. کور کن (بخوانيد کنکور! ای به پايت سجده در حال سجود.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
کسی زکار بسته ام گره نگشود/که آنچنان گره افکنده ای که وا نشود - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/31
کسی زکار بسته ام گره نگشود/که آنچنان گره افکنده ای که وا نشود. نویسنده : mahmood ; ساعت ٤:٤٩ ب.ظ روز سهشنبه ۱٥ دی ۱۳۸۳. که اميدوارم ديگه دوستان از آب روان بهترم را ناراحت نکند . گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام .گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند. خاک ها را با پا پخش کردی نوک کفش را فشار دادی روی خاک و یک قلب کشیدی . کنارش هر کار کردی یک درخت انار را دربیاوری ، نشد که نشد . با کف کفش همه را بهم زدی . دوباره از اول . درشان را دیدی . از رویش رد شدی سه چهار قدم بلند که برداشتی پنجره ها را ه...
عشق می ورزم و اميد که اين فن شريف . چون هنرهای دگر باعث حرمان نشود - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/32
عشق می ورزم و اميد که اين فن شريف . چون هنرهای دگر باعث حرمان نشود. نویسنده : mahmood ; ساعت ۱:۱٩ ب.ظ روز پنجشنبه ۱٥ بهمن ۱۳۸۳. اول بگم : تنها موضوعی که توی اين غربت خفه کننده دلم رو شاد و لبم رو به خنده مهمون ميکنه اينه که دوستای از برگ گل نازک ترم از باد بهار مهربون ترم رفتن سراغ يه زندگی جديد تا روزها ی بهاری رو کنار آدم هايی که عاشقانه دوستشون دارند سر کنند. در ره منزل ليلی که خطر هاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی . و جناب حالا ( اسمشون رو که درست گفتم خانمی؟ و اگر اشتباه نکنم قلمدار.
سمیه مهاجر - ببین چه دلخوشی ساده ای همینم بس به یاد من به هراندازه مختصرباشی
http://www.qorub.parsiblog.com/Author/سميه%20مهاجر
تعداد کل بازدید : 54244. بازدید امروز : 1. بازدید دیروز : 1. ببین چه دلخوشی ساده ای همینم بس به یاد من به هراندازه مختصرباشی. آنکه دانشی را پنهان کند، گویی نادان است . [امام علی علیه السلام]. دختر همسایه ی دیوار به دیوار . سه شنبه 83/9/17: : ساعت 11:14 صبح. جیرینگ . جیرینگ. (1). هرکس یک گوشه را میکند . بیل که نبود . باید با دست خاکها را کنار میزدید . اصلا اهمیت ندارد که اولین بار است که سر باز میبینی اش! مرد نا محرم پیدایش نکند؟ امداد گر است که باشد . گلنار . کجایی؟ میز تحریرش حسابی قد&...ول میکن&#...
نوزدهمين نوزده اسفند عمرم ... - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/39
نوزدهمين نوزده اسفند عمرم . نویسنده : mahmood ; ساعت ۱۱:۳٧ ق.ظ روز چهارشنبه ۱٦ اسفند ۱۳۸٥. تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من. می خواستم که گم بشوم در حصار تو . می نشینی مقابلم ، چهارزانو ، و لبخند کوچکی مهمان کنج لبت می شود ، زل می زنم به چشم هایت ، تکان دادن سرم ارادی نیست ، توی دلم تحسینت می کنم ، نمی دانم به خاطر زیبایی چهره ات است یا بزرگی روحت؟ وقتی امدی گفتم که چقدر حرف دارم برای حضور لحظه ای تو. نمی فهمد . بین این همه آدم که درد را می فهمند و ادعای دردآشنایی دارند ، بین این همه استاد و دوست و غ...
نامه های سفيد - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/35
نویسنده : mahmood ; ساعت ۱:۳٠ ب.ظ روز یکشنبه ٢٩ آبان ۱۳۸٤. برای دل تنگی هايم . کاغذهای دور کامپیوتر به خنده ات انداخت . سطل زیر میز هم چیزی کم از روی میز نداشت . اینتر را زدی و رفتی سر خط بعدی :. برای رزمنده ی اسلام . یادم هست که وقتی یکی از نامه هایم از دست تو سر در آورد ، برایم نوشتی : دخترک انگار هیچ راهی برای فرار از دست تو نیست . آن وقت بود که تازه آدرست را پیدا کردم . زنگ که زدی هنوز سلام نکرده قاه قاه خندیدی که :مرده ی این سیریش شدنتم خانمی! سجاده اش را پهن میکنی . سجاده ات را کمی عقب تر باز ...
تمام ترس تو از اشتباه بود بترس / که دل ندادنت ای خوب اشتباه تو بود - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/29
تمام ترس تو از اشتباه بود بترس / که دل ندادنت ای خوب اشتباه تو بود. نویسنده : mahmood ; ساعت ۱٢:٠٢ ب.ظ روز شنبه ۱٦ آبان ۱۳۸۳. با هم میایند و ولادتشان با قرابت حظور مهدی(عج) چه رنگی میگیرد دلت برای کریم سوخت . توی بقیع هم حس میکردی این آقا غریب است. حالا روز موعود بود. همه را ذله کرده بودی با گیر ها و پیله کردن هات . آهای حواست کجاست اون خاک اصلا به درد این کار نمیخوره ها از هرجا آوردیش برش گردون همون جا! گفتم سنگ باید منحنی باشه کجا راس داره ایناهاش درست به عکسا نیگا کن! برگرد . ای ول! عادت کرده بودی پا...
سپیده - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/46
نویسنده : mahmood ; ساعت ۱٠:٠۳ ق.ظ روز سهشنبه ۸ امرداد ۱۳۸٧. صدای فریادش می پیچد توی سرت ، تا که می بینی گلدان را پرت می کند ، سرت را می دزدی ، می خورد به دیوار ، داد می زنی : توی این سه سال نشونه گیری ات خیلی پیشرفت کرده. زل می زنی به چشم هایش و می خندی . می شنوی جیغ می زند و شانه بالامی اندازی ، کتت را از گوشه مبل برمی داری و راه می افتی ، از بین شیشه شکسته ها روی پنجه رد می شوی ، هنوز به در نرسیده ای که صدای فریادش را می شنوی : کجا؟ یه بارم که شده مردونه وایستا! کتت را می اندازی روی شانه : گفتم!
باب الجواد راه ورودی به قلب توست... - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/41
باب الجواد راه ورودی به قلب توست. نویسنده : mahmood ; ساعت ٩:٢٥ ق.ظ روز چهارشنبه ۳ امرداد ۱۳۸٦. می گن اگر امام رضا رو توی دل شب به جواد ش قسم بدی . رد خور نداره . می گن یه امام رضاست و یه جوادالائمه. نمی دونم شما حاضر بودید چقدر خرج کنید تا شب و روز ولادت جواد الائمه رو کنار گنبد طلای پدرش سر کنید؟ من حاضر بودم بهای زیادی براش بپردازم و نشد. دیشب مهمون گنبد طلایی و قوس های آبی حرم فاطمه معصومه بودم.مهمون عمه سادات. مهمون گنبد آبی جمکران. تا صبح تا حی علی خیرالعمل. هرچه هستی باش . اما باش.
قول شرف ميدهم من از عشق چيزی نگويم / بگذار اين خسته شاعر مهمان لال تو باشد . - غروب پنجشنبه
http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/30
قول شرف ميدهم من از عشق چيزی نگويم / بگذار اين خسته شاعر مهمان لال تو باشد . نویسنده : mahmood ; ساعت ٩:۳۱ ب.ظ روز یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳. دست های کوچکش را فرو کرد بین موهایت و خندید : بابایی! چشماتو وا کن دیگه! سرش را که خم میکرد موهای طلایی و فرش میریخت جلوی چشم ها. دست نمیزد تا تو مثل همیشه دستانت را که می لرزند بلند کنی و موها را ببری پشت گوشش و بگویی : گوشتو بیار بابایی کارت داره . آن وقت همین که گوشش را برد کنار دهانت یواش نرمه گوشش را گاز بگیری و دو تایی بزنید زیر خنده. ادای بابات رو در بیار . اهه!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
28
Cheap Man And Van Weybridge, House Removals Weybridge
Call Us: 020 8648 4433, 079 8380 5143. Man with a Van Weybridge Makes Your Removals Easy. Removal van is usually considered wrongly as small and inconsequential removal service, but with the passage of time it features grown in acceptance. Citizens of Weybridge will first would like a quote regarding their own residence removal along with this is where we give you one. House and Office Removals Removals Weybridge An Honorable Service. Weybridge Moving Service Is Really punctual. Man with a Van Weybridge.
کامیاب و مامان باباش
کامیاب و مامان باباش. Tue 16 Oct 2012. Sat 15 Sep 2012. Wed 12 Sep 2012. Wed 5 Sep 2012. Tue 4 Sep 2012. Mon 3 Sep 2012. Wed 29 Aug 2012. من مرد هستم مثل دایناسور. Sat 11 Aug 2012. Fri 10 Aug 2012. Fri 10 Aug 2012. چاقی خوشبخت در استانه ازدواج. نی لا و زندگی. روزانه های اقای دوری و خانم مارلین. من و همسرم در اروپا. خاطرات یک کهنه عروس. روز های به هم ریخته. آن خط سوم منم : . عسلک مامان و باباش. پیغام ورود و خروج. بعد لباس میپوشیم هر دو راه میفتیم به طرف مدرسه. هوای پأییزیییییییی عاشقشم مثل خیلی از شما ها.
اينجا انتهاي ناكجاآباد
فتوبلاگ شخصي اسماعيل حقپرست. خط خطي هاي ذهن. رسانهنگاريهاي يك روزنامه نگار. يادداشت هاي يك كنكوري ديوانه. نگاهت می کردم، و زمان تو بودی. و این چقدر من بود که تو را دوست داشت. نوشته شده توسط اسماعیل در و ساعت. نوشته شده توسط اسماعیل در و ساعت. چشم هايم چشمهايت را روزه گرفته! نوشته شده توسط اسماعیل در و ساعت. با نمی دانم چه حالی برميخيزم. در گردن نمی دانم چه اندازه تو. و عطر گیسوان نمی دانم چه رنگی تو. انکار نمی خواهد اویخته شود. نوشته شده توسط اسماعیل در و ساعت. تمرين هر روزه نبودن تو! هرچه بيشتر راه رفتيم.
عشق وعاشقی
از خداوند دانش سودمند بخواهید و ازدانشی که بهره نمی دهد به خدا پناه ببرید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]. امروز: چهارشنبه 94 مرداد 28. لیست کل یادداشت های این وبلاگ. اضافه به علاقه مندیها. طراح قالب: رضا امین زاده. پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ.
من و او
مگه هر گردی گردوئه؟ من و او" هیچ ربطی به "من او"ی رضا امیرخانی نداره. سلام علی قلب زینب الصبور (2). ساعت ٩:٠٥ ق.ظ روز یکشنبه ٢٠ دی ۱۳۸۸. دعوا میکند، داد و بیداد راه میاندازد، تا میبیند فایده ندارد، لبورمیچیند و بغض میکند. به هیچ صراطی مستقیم نیست. یکبند زبان گرفته و فقط میگوید "بابام". میگوید: اصلا دیگه دوس ت ندارم! به بابام هم میگم تو منو اذیت کردی! میگوید: اگه منو نبری پیش بابام دیگه هیچوقت باهات دوست نیستم! میگوید: کتکت میزنمها! میگوید: تو رو خدا! میگویم: مگه تو پیش بابات نبودی؟
مائده و امین
این وبلاگ باتمام احساسات درونش منتقل شد. نوشته شده در سه شنبه بیستم تیر ۱۳۹۱ساعت 10:0 توسط مائده.
چرندیات ما چن نفر
چرندیات ما چن نفر. سلام،ما چن سمپادی هستیم که به مقدار بیش از حد شادیم و در عالم خود دنیایی به وجود اورده که چرندیات ما چن نفر حساب میشود! در ضمن نظر برا نویسنده مثل فاتحه هس که وقتی شما میفرستید روحش شاد میشه! ღ* خاطرات رنگین کمانی. * ღ* . رفیق روز هاي سخت. سلامبعد یه عمری اومدم یه سری بزنم یه آبی به دست و روی وب بکشم.آوا غیبم نزده وقت هیچیو ندارم حالا بعد صحبت میکنیم:-دی. خدایی اینارو قبول دارین؟ دقت کردی وقتی یکی بهت میگه: اگه یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟ داری میری برو دیگه فیلم بازی نکن . تا حالا د...
من و پَ پَ
به همين سادگي به همين خوشمزگي. طراح قالب : macromediax. آمار و خروجی وبلاگ. همزمان با ترک کردن خونه پدری خونه مجازیم رو هم ترک می کنم . دارم میرم یه جای جدید. خداحافظ. 1777;۳۸۸/۳/٢٦ -. این روزا همه مات و مبهوت به هم نگاه می کنیم. پس این 24 میلیون کجان؟ چرا جشناشون ابهت 24 میلیونی نداره؟ پس چرا هرکسی رو که میبینیم سرخورده و ناراحته؟ 1777;۳۸۸/۳/٢٤ -. می دونی چند وقته که باهات یه دل سیر حرف نزدم؟ 1777;۳۸۸/۳/۱٧ -. من کی بزرگ شدم؟ 1777;۳۸۸/۳/٤ -. خیلی وقته که نیومدم اینجا. آخه خیلی سرمون شلوغ بود.
خدا بود و دیگر هیچ نبود
خدا بود و دیگر هیچ نبود. یادداشت های یک دوست. روی هر پله ای که باشی خدا یک پله از تو بالاتر است نه به این خاطر که خداست . برای اینکه دستت را بگیرد! نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۸۹ساعت 12:40 توسط کوثر. مردى از امام صادق علیه السلام نصیحتی خواست! آن حضرت به او فرمودند:. 1- اگر خداى تعالى روزى را به عهده گرفته است غصه خوردنت براى چیست؟ 2- اگر روزى تقسیم شده است، حرص و آز براى چیست؟ 3- و اگر سنجش (در قیامت) حق است، پس ثروت اندوزى براى چیست؟ 5- و اگر كیفر الهى آتش دوزخ است، پس گناه براى چیست؟
من و پری
دانلود آهنگ جدید (۱). بازیگر خوب و لایق این نمایشی باشی. نویسنده: شازده - ۱۳٩٥/٩/٢. خودت را، آنچنان بساز، تا بتوانی، بازیگر خوب و لایق این نمایشی باشی، که قلم تقدیر، در صحنهی این زمین، برای فرزند آدمی، نوشته است.". سایت ثبت نام سرشماری سال 95. نویسنده: شازده - ۱۳٩٥/٧/٢٩. سایت ثبت نام سرشماری سال 95. ثبت نام سرشماری نفوس و مسکن 95. ثبت نام مامور سرشماری 95. نویسنده: شازده - ۱۳٩٥/٧/۱۳. ثبت نام مامور سرشماری 95. نام باشگاه پیروزی پرسپولیس شد. در خصوص عرضه آب در معابر شهری. رییس مرکز بهداشت شرق اهواز با ب...