marjanriahi.blogfa.com

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش - ...! وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/post-55.aspx

و چشمانت راز آتش است. خورشیدم و شهاب قبولم نمی كند. سیمرغم و عقاب قبولم نمی كند. عریانترم ز شیشه و مطلوب سنگسار. این شهر، بی نقاب قبولم نمی كند. ای روح بیقرار چه با طالع ات گذشت. عكسی شدم كه قاب قبولم نمی كند. این چندمین شب است كه بیدار مانده ام. آنگونه ام كه خواب قبولم نمی كند. بیتاب از تو گفتنم، آوخ كه قرنهاست. آن لحظه های ناب قبولم نمی كند. گفتم كه با خیال دلی،خوش كنم ولی. با این عطش سراب قبولم نمی كند. بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام. حق دارد آفتاب قبولم نمی كند! می توانستی ای دل رهیدن.

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش - وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/post-58.aspx

و چشمانت راز آتش است. در میان من و تو فا صله هاست. گاه می اندیشم ،. می توانی تو به لبخندی این فاصله را بر داری. دستهای تو توانایی آن را دارد. چشمهای تو به من می بخشد. شور عشق و مستی. و تو چون مصرع شعری زیبا ،. سطربرجسته ای از زندگی من هستی. با وجود تو شکوهی دیگر ،. می توانی تو به من ،. یا بگیری از من ،. آنچه را می بخشی. کاهش جان من این شعر من است. که تو خواننده شعرم باشی. راستی شعر مرا می خوانی؟ باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی. کاشکی شعر مرا می خواندی! گوش میدی میشی خودت خود خودت اما فراموش میشی! مرجان...

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش - تو کیستی؟!!! وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/post-60.aspx

و چشمانت راز آتش است. تو کیستی، که من این گونه بی تو بی تابم. شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم. تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو. بسان قایق، سرگشته، روی گردابم. تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟ تو را کدام خدا؟ تو از کدام جهان؟ تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟ تو از کدام سبو؟ من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه. چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه. معلق و رها شدم پر از خیالای شیرین و ملس تو ابرای آبی آسمون پرسه می زنم/نه اینکه مدام دنبالت بگردم و نبینمت نه! می توانستی ای دل رهیدن.

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش - بی تو سیاه شد جهان وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/post-61.aspx

و چشمانت راز آتش است. بی تو سیاه شد جهان. شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست. روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست. متن خبر که یک قلم بیتو سیاه شد جهان. حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست. چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم. اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست. نو گل نازنین من تا تو نگاه میکنی. لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست. گاه به گاه پرسشی کن که زکوة زندگی. پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست . خود برسان به شهریار ایکه درین محیط غم. بیتو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست "شهریار". با خودم میگم نه! مرجان ...

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش - به تو می اندیشم... وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/post-56.aspx

و چشمانت راز آتش است. به تو می اندیشم. ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم. چند وقت است که هر شب به تو میاندیشم. به تو آری، به تو یعنی به همان منظر دور. به همان سبز صمیمی، به همبن باغ بلور. به نفسهای تو در سایه سنگین سکوت. به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت. شبحی چند شب است آفت جانم شده است. اول اسم کسی ورد زبانم شده است. در من انگار کسی در پی انکار من است. یک نفر مثل خودم، عاشق دیدار من است. یک نفر سبز، چنان سبز که از سرسبزیش. میتوان پل زد از احساس خدا تا دل خویش. آی بیرنگتر از آینه، یک لحظه بایست. دو واحد خر...

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش - وصال من!!! وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/post-59.aspx

و چشمانت راز آتش است. در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم. عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم. با عقل آب عشق به یک جو نمیرود. بیچاره من که ساخته از آب و آتشم. دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز. صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم. پروانه را شکایتی از جور شمع نیست. عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم. دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان. لب میگزد چو غنچهی خندان که خامشم. هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب. ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم. و این دفعه می شمرم با هیجان و تشویش تا بشی هزار هزار تا و بری! فقط بازم فرصت بودنتو از دست دادم!

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش - دلم از خیلی روزا با کسی نیست. وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/post-62.aspx

و چشمانت راز آتش است. دلم از خیلی روزا با کسی نیست. دلم از خيلي روزا باکسي نيست. تو دلم فرياد وفرياد رسي نيست. شدم اون هرزه گياهي که گلاش. پرپر دستاي خاروخسي نيست. ديگه دل باکسي نيست. ديگه فرياد رسي نيست. بارون از ابرا سبک تر مي پره. هرکسي سر به سوي خودش داره. مثه لاک پشت تو خودم قايم شدم. ديگه هيچ کس دلمو نمي بره. ماهي از پاشوره بيرون افتاده. شاپرک ها پراشون زخمي شده. نکنه تو گله ي بره هامون. گذر گرگ بيابون افتاده. ديگه دل باکسي نيست. ديگه فرياد رسي نيست. چراغا روشنن یا روزه خورشید می تابه؟ تا تو ای مست...

yekhekayat.blogfa.com

راز آتش وبلاگ

http://www.yekhekayat.blogfa.com/9109.aspx

و چشمانت راز آتش است. دلم از خیلی روزا با کسی نیست. دلم از خيلي روزا باکسي نيست. تو دلم فرياد وفرياد رسي نيست. شدم اون هرزه گياهي که گلاش. پرپر دستاي خاروخسي نيست. ديگه دل باکسي نيست. ديگه فرياد رسي نيست. بارون از ابرا سبک تر مي پره. هرکسي سر به سوي خودش داره. مثه لاک پشت تو خودم قايم شدم. ديگه هيچ کس دلمو نمي بره. ماهي از پاشوره بيرون افتاده. شاپرک ها پراشون زخمي شده. نکنه تو گله ي بره هامون. گذر گرگ بيابون افتاده. ديگه دل باکسي نيست. ديگه فرياد رسي نيست. چراغا روشنن یا روزه خورشید می تابه؟ تا تو ای مست...

cupoftea.blogfa.com

یک فنجان چای

http://www.cupoftea.blogfa.com/1392/03

گاهی فنجانی روی کاشی ها می افتد حواس ما را پرت می کند. پروانه ای در باد. براساس دو قطعه از فردین خلعتبری: پروانه ای در باد(1). پروانه ای در باد(2). باد توی درخت ها می پیچید و آدم ها تلاش می کردند در مقابلش مقاومت کنند. دستی به سر بی مویش کشید و از نگاه های آزار دهنده فرار کرد. لم داد روی نیمکت چوبی و سرش را رو به آسمان گرفت. چشم هایش را بست و دست هایش را باز کرد. باد شدیدتر شد. درخت ها جیغ می کشیدند. خندید. باد با تمام قدرتش به درخت ها و آدم ها سیلی می زد. نشون بده جز گند زدن به همه چی دیگه چی بلدی!