meslezendegi.persianblog.ir

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/1385/8

تنهایی های یک فرشته. می بينی چقدر دنيام سياه شده. تو هيچ رنگی توی پالتت داری به من قرض بدی. ساعت ۸:٥٦ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٥/۸/۱٥. حتی آینه هم اشک هام رو نمی بینه . چه دنیای بدیه. من توی این دنیا تنها موندم. خیلی تنها. دیگه با این دنیا هیچ کاری ندارم . راه یه دنیای دیگه هم بلد نیستم. شادی خیلی وقته که از دل من پر زده و رفته . هر کس به طریقی دل ما می شکند. بیگانه جدا دوست جدا می شکند. من از دنیای نور و روشنایی به دنیای شما پر کشیدم. خدایا من به جهنم تو هم راضیم. پروفایل مدیر : fereshteh. پرنده کوچيک من گريه نکن.

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/archive

تنهایی های یک فرشته. عناوین مطالب وبلاگ "تنهایی های یک فرشته". 1777;۳۸٧/٢/۱۳. 1777;۳۸٦/۱٠/٩. 1777;۳۸٦/٥/٢٥. 1777;۳۸٦/۳/۳۱. پرنده کوچيک من گريه نکن. 1777;۳۸٦/۳/۱٢. 1777;۳۸٦/٢/۱۱. خسته ام خيلی خسته. 1777;۳۸٦/۱/۳. 1777;۳۸٥/۱۱/۸. کلام آخر. عزيزم خداحافظ. 1777;۳۸٥/٩/٩. می بينی چقدر دنيام سياه شده. تو هيچ رنگی توی پالتت داری به من قرض بدی. 1777;۳۸٥/۸/۱٥. Once open all of the windows. 1777;۳۸٥/٧/٢٢. 1777;۳۸٥/٧/۱٥. رويايی در دور دست. 1777;۳۸٥/٦/٢٠. يه پست ديگه هم واسه ی. 1777;۳۸٥/٦/٤. بذار يه بارم حرف دلم رو بزنم.

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/1386/10

تنهایی های یک فرشته. ساعت ۱٠:۱٢ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٦/۱٠/٩. باز هم صدای آشنای سکوت فضای تاریک اتاقم رو پر کرده. باز هم ما با هم تنها شدیم. من و تاریکی و. باز هم سکوت ترانه ی دلتنگی من رو دم گرفته و تاریکی قصه ی پر غصه ی تنهایی رو. باز هم اشکهایم همراه با سمفونی دلخستگی شروع به چکیدن و هبوط در دل تاریکی. باز هم قلبم ضرب دلشکستگی رو با ضربانی از رمق افتاده. باز هم صدای عقربک های ساعت یادآور ثانیه های عمریست که در انتظار به باد فنا. دلم تنگ شده. چرا بارون نمیاد؟ دلم تنگ شده.آرزو کردم تا آخرت سفر کنم. قصر یخی دل من.

worldofangels.persianblog.ir

آه - تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/post/72

تنهایی های یک فرشته. ساعت ۱:۱٥ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٧/٢/۱۳. تاریک تنها. زجرآور. چه کسی می داند که در این پیله تنهایی چه بر من می گذرد. خلایی بی انتها و مرگ بار. سکوتی که مدام جولان میدهد تا روحم را از هم بدرد. من به دیوارهای تنهاییم چنگ می کشم.در سکوت خود فریاد می کشم. آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه ه ه ه ه. من که از طبیعت وحش به آغوش پیله تنهایی خود پناه برده بودم چرا حال بی پناه شدم؟ من سر در گم. من سر گشته. من و افسانه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه. و من مسافری دیوانه از دیار فلاسفه هستم. خسته ام خيلی خسته.

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/1385/1

تنهایی های یک فرشته. اسب سفيد يال نقره ای. ساعت ۸:۱٦ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٥/۱/٢٧. بر آخور ايستاده گرانسر. انديشناك سينه ي مفلوك دشت هاست. اندوهناك قلعه ي خورشيد سوخته است. با سر غرورش ، اما دل با دريغ ، ريش. عطر قصيل تازه نمي گيردش به خويش. اسب سفيد وحشي ، سيلاب دره ها. بسيار از فراز كه غلتيده در نشيب. رم داده پر شكوه گوزنان. بسيار در نشيب كه بگسسته از فراز. تا رانده پر غرور پلنگان. اسب سفيد وحشي با نعل نقره وار. بس قصه ها نوشته به طومار جاده ها. بس دختران ربوده ز درگاه غرفه ها. خورشيد بارها به گذرگاه گرم خويش.

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/1386/3

تنهایی های یک فرشته. ساعت ٦:٢٤ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٦/۳/۳۱. روشنایی انگار غریبه ایست از فراسوی وهم و خیال. انگشت هایم رو درون آب تیره فرو می بریم. سردیش تا عمق وجودم را منجمد. می کند. سیلی باد رو روی صورتم حس. گاه گاهی صدای ضجه برگ های پاییزی رو زیر پای عابرین خسته. ضجه ای از اعماق جهنم که به روح چنگ. جیرجیرک ها نیز مارش عزا میزنند. ابرهای سیاه چقدر خصمانه آسمان رو در سیطره خود گرفته اند. ناله های باد رو میان درختان پرسه می زد می شنوم. انگار طبیعت در میان سایه های توهم و وحشت به اسارت. و من تنها اینجا نشسته ام .

worldofangels.persianblog.ir

آه خداوندا - تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/post/71

تنهایی های یک فرشته. ساعت ۱٠:۱٢ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٦/۱٠/٩. باز هم صدای آشنای سکوت فضای تاریک اتاقم رو پر کرده. باز هم ما با هم تنها شدیم. من و تاریکی و. باز هم سکوت ترانه ی دلتنگی من رو دم گرفته و تاریکی قصه ی پر غصه ی تنهایی رو. باز هم اشکهایم همراه با سمفونی دلخستگی شروع به چکیدن و هبوط در دل تاریکی. باز هم قلبم ضرب دلشکستگی رو با ضربانی از رمق افتاده. باز هم صدای عقربک های ساعت یادآور ثانیه های عمریست که در انتظار به باد فنا. دلم تنگ شده. چرا بارون نمیاد؟ دلم تنگ شده.آرزو کردم تا آخرت سفر کنم. قصر یخی دل من.

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/1386/5

تنهایی های یک فرشته. ساعت ۱٢:٤٧ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٦/٥/٢٥. قدیما شهرمون قشنگ تر بود. قدیما آسمون آبی تر بود. قدیما تو شهرمون درخت ها زنده بودند. قدیما شمشاد ها به رنگ سبز بودند. قدیما گنجشک ها جای کرکس ها رو صنوبرها لونه می ساختند. قدیما شب ها پر ستاره بود. قدیما ماه خونه اش پشت ابرهای سیاه نبود. قدیما گل سرخ توی باغچه ها. برای آسمون ناز می کرد. قدیما نسترن ها پشت شیشه ی گل فروشی حسرت نمی کشیدند. قدیما سرنوشت یه رودخونه خشک شدن وسط یه کویر نبود. قدیما می شد خاک رو بو کرد. قدیما آوای چکاوک افسانه نبود. با قدرت پ...

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/1385/7

تنهایی های یک فرشته. Once open all of the windows. ساعت ٥:٠٧ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٥/٧/٢٢. یک بار هم که شده از این پنجره کهنه به بیرون نگاه کن. باور کن چشمان تو می تواند تا افق پرواز کند. دیوارها سیاه هستند. تاریکی همین نزدیکیست. یک بار هم که شده برای روح خسته این اتاق پنجره ها رو باز کن . روشنایی لیاقت عبور را دارد. نگاه کن. باران می بارد همانی که سالهاست به. نظارش نشسته ای . یک بار هم که شده به پاس این همه طراوت پنجره ها رو باز کن. لمس کن. زیبایی گل برگ های نیلوفر را چرا که دیدن دیگر زیبایی را درک نمی کند. I dre...

worldofangels.persianblog.ir

تنهایی های یک فرشته

http://worldofangels.persianblog.ir/1385/6

تنهایی های یک فرشته. رويايی در دور دست. ساعت ٥:٠٧ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٥/٦/٢٠. روی تختم نشسته بودم . آفتاب رنگ پریده عصر از میان پنجره روی قالی افتاده بود. دیوارهای اتاقم مثل دیوارهای زندان دلگیر و عذاب آور بود. حفاظ پنجره هم اون رو مثل یه. قفس آهنی کرده بود . روحم چه آزرده و خسته بود. از پنجره کوچک اتاقم دنیای بیرون رو نگاه کردم چه تیره و بی روح بود. چقدر سرد و شیشه ای. افقی در کار نبود دور دست معنایی نداشت نگاه جولان نمی داد. روبه رو چیزی جز برج های سیاه سر به فلک کشیده نبود که چه بیرحمانه خورشید رو. دیگر پرنده...