1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: September 13, 2009
http://1ghalam.blogspot.com/2009_09_13_archive.html
می دانم که قدر این لحظه های با تو را نمی دانم. می خواهم هر لحظه یک عمر با تو باشم. ارسال شده توسط علیرضا اباذری. پیوندهای مربوط به این پیام. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). مشاهده نمایه کامل من. خانه ی دوست کجاست ؟ داستان ک و ت ا ه. در خلاء هوایی نیست. روزنوشت هاي يك دانشجوي نابغه. زمین خانه من است. شهر بیدار- زهرا درگاهی. قوزک پای چپ یک زرّافهی ایدهآلیست. مجله اینترنتی هفت سنگ.
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: November 8, 2009
http://1ghalam.blogspot.com/2009_11_08_archive.html
می نویسم خسته ام. تو بخوان دلم هوای دیدارت را کرده. ارسال شده توسط علیرضا اباذری. پیوندهای مربوط به این پیام. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). مشاهده نمایه کامل من. خانه ی دوست کجاست ؟ داستان ک و ت ا ه. در خلاء هوایی نیست. روزنوشت هاي يك دانشجوي نابغه. زمین خانه من است. شهر بیدار- زهرا درگاهی. قوزک پای چپ یک زرّافهی ایدهآلیست. مجله اینترنتی هفت سنگ.
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: December 9, 2007
http://1ghalam.blogspot.com/2007_12_09_archive.html
زمستون امسال هوا خیلی سرد شده . از پنجره ی مه گرفته ی خونه بیرون رو نگاه می کنم ، هنوز داره برف میاد . داره می باره. مثل اینکه می خواد تلافی تابستون ُ بکنه! امشب تنها نیستم . مثل همیشه ، هروقت بهش نیاز داشتم به موقع سر و کلش پیدا میشه. خیلی دوست دارم کنار شومینه بشینم و با هم حرف بزنیم . با چشمای درشت که اغلب به زمین دوخته شده، با قدی کشیده و صورتی مصمم . کنار شومینه نشسته بودیم . سایه اش افتاده بود پشت سرش! اون حرف می زد اما سایه اش آروم و ساکت به دیوار پشت سرش تکیه داده بود و ما رو نگاه می کرد . به شطر...
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: July 27, 2008
http://1ghalam.blogspot.com/2008_07_27_archive.html
فردا را می بینم. و هميشه به اميد آن ديدن. آرام از کنار پنجره ي امروز مي گذرم. فردا را مي بينم. که با تلاش من و تو، پر مي شود از آفتاب. آفتابي که شايد ديروز طلوع کرد. و تو در فردا ها، هر روز پر خواهي شد از خواستن من. مي درخشند در آسمان. اما تو . ماه، نمي درخشي. همه چيز را . ماه، ستاره، خورشيد، تو مي درخشاني! آن زمان که در عمق وجودت ديدم،. اي پاکترين هواي پاک. اي عاري از مه و. عکس رسواي دلم،. پر زد و رفت. گم شد در تو. آب شد در رود. کم شد از ديدن آن همه پاکي تو. پر زد و رفت! و من هر روز در چشمانت،.
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: May 20, 2007
http://1ghalam.blogspot.com/2007_05_20_archive.html
بغض گلو را می فشارد. اشک جاری می شود. صدا بریده بریده بیرون می آید. گونه ها خیس می شوند. صدای قلب بلند تر به گوش می رسد. چشمها قرمز می شود. نفس به شماره می افتد. و این شرح تمام لحظاتی است که به "بی تو بودن" می اندیشم. ارسال شده توسط علیرضا اباذری. پیوندهای مربوط به این پیام. خوب دیگه بدجوری سرعتم تند شده .اونقدر زیاد که نمی تونی حتی درکش کنی .دارم پرواز می کنم .مثل یه قو .که برای پرواز نیاز داره سرعتش رو ببره بالا! دارم اوج می گیرم! اما یه ترسی باز تو بالهام حس می کنم. وای نمی تونم این حالت رو تحمل کنم.
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: September 30, 2007
http://1ghalam.blogspot.com/2007_09_30_archive.html
کور سوی عشق ما ، چیزی جز ستاره های کوچک ساختگی نبود . که پدربر سقف اتاق محقرم زده بود تا شبها با اطمینان از وجودشان به خواب روم. تا گمان کنم بر پهنای زمین ، زیر بیکرانه ی آسمان نیلگون به خواب رفته ام. ارسال شده توسط علیرضا اباذری. پیوندهای مربوط به این پیام. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). مشاهده نمایه کامل من. خانه ی دوست کجاست ؟ داستان ک و ت ا ه. در خلاء هوایی نیست. روزنوشت هاي يك دانشجوي نابغه. زمین خانه من است. شهر بیدار- زهرا درگاهی. قوزک پای چپ یک زرّافهی ایدهآلیست.
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: May 25, 2008
http://1ghalam.blogspot.com/2008_05_25_archive.html
به افق تکیه کردم و در بیکرانه ی زلال اقیانوس قدم زدم. از شرق بر می گشتی. صدای طوفان تنت آب را مواج کرد. صورتم را به آب نشان دادم. نه کوه بودم که پرصدا بشکنی، نه درخنت که بی صدا ببری. تا زلال تنت را دیدم همچون باران بهاری ریختم. تو دریا بودی من ابر، من در تو جاری شدم. دیگر خورشید برنیامد تا از تو جدایم سازد. هنوز موج هایت برایم لذت دارد، کجایی که نمی بینمت؟ ارسال شده توسط علیرضا اباذری. پیوندهای مربوط به این پیام. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). مشاهده نمایه کامل من. خانه ی دوست کجاست ؟
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: June 10, 2007
http://1ghalam.blogspot.com/2007_06_10_archive.html
شروع جاده ی بی کسی. من و تو در جاده ی بی کسی .کسی را جز تو ندارم در این جاده .کسی را جز تو نمی بینم. پری دستانم را محکم بگیر .تابلویی در جاده نصب است : خطر از هم گسستن. سرعت را زیاد می کنیم .تا کجا .چشمانت را بستی و فقط به دستان من اعتماد می کنی که هر جا بایستند تو هم پای از رفتن فرومی کشی. نمی دانم در جداره ی این صورت مهتابی خود چه داشتی که تورا هسفرخود در این جاده ی همیشه برگزیدم.می دانم اما نمی خواهم نامش را بر زبان آورم .می ترسم از نام وجودت زمین سربی داغ شود و آسمان کالبدی متحجر. چیزی برای ترس نیست.
1ghalam.blogspot.com
نوشته های یک قلم: January 4, 2009
http://1ghalam.blogspot.com/2009_01_04_archive.html
کاش مثل تو بودم. در بخشش مانند بزرگان. در سادگی همچو کودکان. در شادی مثل بهاران. در غم مثل فصل خزان. کاش هر لحظه مثل تو بودم، از ته دل، با تمام وجود. امام نمی شود، آری، نه دلی مانده و نه وجودی. ارسال شده توسط علیرضا اباذری. پیوندهای مربوط به این پیام. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). مشاهده نمایه کامل من. خانه ی دوست کجاست ؟ داستان ک و ت ا ه. در خلاء هوایی نیست. روزنوشت هاي يك دانشجوي نابغه. زمین خانه من است. شهر بیدار- زهرا درگاهی. قوزک پای چپ یک زرّافهی ایدهآلیست. مجله اینترنتی هفت سنگ.