npoem.blogfa.com

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل

http://www.doostanetareen.blogfa.com/1391/11

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. برای پدرم که از دست دادمش. پدرم که 19خرداد1391برای همیشه تنهایم گذاشت. نمیگویم چرا رفتی از این دنیای توخالی. از امروز سراپا پوچ و از فردای تو خالی. چه کوهی بر زمین افتاد و دریاها همه مردند. وطوفان هم فروکش کرددر دریای توخالی. و اما مرگ اما مرگ در کوهی چنان پیچید. که او غرید و ریزش کرد از امای تو خالی. پدرگفتم که دیگر پشت بر کوهی نخواهم داد. ولی روزی ز پا می افتد این سودای توخالی. چه دیدی ازکلان شهری که خوابش هم خیابان بود. سوره ی الانبیاء آیه 110 ).

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل

http://www.doostanetareen.blogfa.com/1392/12

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. او دور تر می شد به جاده راه بر میداشت. گفتم ه وای تازه می خواهم غ بار آمد. ام ید ما چون زولجنایی بی س وار آمد. از دور باغی دیده بودم سبز آبی زرد. شد اد باغی در خیالم آن بهار آمد. تا جان گندم ها زده خشکی. که آسمان هم با زمین هامان کنار آمد. او دورتر می شد به جاده راه بر می داشت. از رفتنش ه ی فکر های بی قرار آمد. امروز را آغاز باید کرد، امشب. خورشید را بیدار کن وقت کار آمد. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۲ساعت13:47توسط احمد یوسفی.

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل - غزلی از استاد بیابانکی برای امام زمان (عج)

http://www.doostanetareen.blogfa.com/post/10

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. غزلی از استاد بیابانکی برای امام زمان (عج). بیا که آینه ی روزگار ، زنگاری است. بیا که زخم زبان های دوستان کاری است. به انتظار نشستن در این زمانه ی یاس. برای منتظران چاره نیست ناچاری است. به ما مخند اگر شعرهای ساده ی ما. قبول طبع شما نیست کوچه بازاری است. چه قاب ها و چه تندیس های زرینی. گرفته ایم به نامت که کنج انباری است! نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود. کنون بیا که بناهایمان طلاکاری است. به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم. من هیچگاه معنی قفس را نفهمیدم.

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل

http://www.doostanetareen.blogfa.com/1393/03

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. همین که فکر می کردم ز یاد دوستان رفتم. به محسن نقدی و ( رهگذر ). نگو خاموش ماندی تو.که م هری بر دهانم هست. فقط این است اگر نه صد غزل نوک زبانم هست. همین که فکر می کردم ز یاد دوستان رفتم. یکی آمد که می گوید: یکی از همرهانم هست. ولی حالا چرا جانم به قربانت ) ببین ای دوست. نمانده پوستی بر تن که تنها ا ستخانم هست. بیا ای دوست ای همسفره ام بنشین. در این سفره کمی آب و کمی نان، بر گمانم هست. مرا عهدی ست از آغاز تا پایان به یارانم. من هیچگاه معنی قفس را نفهمیدم.

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل

http://www.doostanetareen.blogfa.com/1392/04

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. و من فکر کردم به آنچه گذشت. تو گفتی جدایی ما بهتر است. و گفتی نپرسم چرا بهتر است؟ و من فکر کردم به انچه گذشت. چه بد شد که رفتی بیا. بهتر است. هوا سخت دلگیر و بارانی است. تو اینجا که باشی هوا بهتر است. نثار تو آن خنده های بلند. سکوتی و اشکی مرا بهتر است. نمازم رسیده به وقت قنوت. برایت کدامین دعا بهتر است؟ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۲ساعت17:24توسط احمد یوسفی. پرنده های زیادی را دیدم با بالهای سالم که همیشه غمگینند. سایت رسمی شهرستان ادب.

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل - او دور تر می شد به جاده راه بر میداشت

http://www.doostanetareen.blogfa.com/post/16

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. او دور تر می شد به جاده راه بر میداشت. گفتم ه وای تازه می خواهم غ بار آمد. ام ید ما چون زولجنایی بی س وار آمد. از دور باغی دیده بودم سبز آبی زرد. شد اد باغی در خیالم آن بهار آمد. تا جان گندم ها زده خشکی. که آسمان هم با زمین هامان کنار آمد. او دورتر می شد به جاده راه بر می داشت. از رفتنش ه ی فکر های بی قرار آمد. امروز را آغاز باید کرد، امشب. خورشید را بیدار کن وقت کار آمد. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۲ساعت13:47توسط احمد یوسفی.

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل -

http://www.doostanetareen.blogfa.com/post/18

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. ای وای به من نگاه یاری دیدم. در گرد و غبار کهنه سواری دیدم. ما را ز قفس گرفت و با خود میبرد. در روز غباریم بهاری دیدم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۳ساعت10:5توسط احمد یوسفی. ا ن ه ی عل م الج هر م ن الق ول و ی عل م ما ت کت مون . همانا خدا به همه ی سخنان آشکار و اندیشه های پنهان شما آگاه است. سوره ی الانبیاء آیه 110 ). سایت رسمی شهرستان ادب. سایت رسمی یغما گلرویی. Design by : bahar 20.

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل - دوباره یک غزل به نام تو

http://www.doostanetareen.blogfa.com/post/9

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. دوباره یک غزل به نام تو. خبر شدی که باغ های شعر را ثمر شدی؟ تمام جان شعر من تمام شد خبر شدی؟ من از خودم به دفترم اثر نیده ام عجب! که من غزل نوشته ام ولی تو معتبر شدی. تعارفت نمیکنم تو از غزل غزل تری. تو از ترانه های صبح هم ترانه تر شدی. تمام عمر در غزل فقط تو را سرودمت. مباد بشنوم به پای شعر من هدر شدی. دوباره یک غزل به نام تو به دفترم نشست. وباز در غروب و بهت دفترم سحر شدی. نوشته شده در سه شنبه پنجم دی ۱۳۹۱ساعت16:42توسط احمد یوسفی. سایت رسمی شهرستان ادب.

doostanetareen.blogfa.com

فقط چند دقیقه غزل

http://www.doostanetareen.blogfa.com/1392/07

فقط چند دقیقه غزل. نوشته ها و سروده های احمد یوسفی. تو را میدانمت از روزگارت هم خبر دارم. دوستان از بس که در آزار من کوشیده اند. در حضور سایه بی شمشیر نتوانم نشست(یوسفعلی میرشکاک). من از زخم زبان های زمانه چشم تر دارم. و از دست زبان بازان سرکش گوش کر دارم. به راهی خیره ام که از او غباری بر نمی خیزد. تمام سال را چشمی به در دارم. در آزار من اما دوستان از بس که کوشیدند. کنار سایه شمشیری همیشه بر کمر دارم. اگرچه صورتم با دست هایم سرخ خواهد شد. تورا می دانمت از روزگارت هم خبر دارم. سوره ی الانبیاء آیه 110 ).