omidan2005.persianblog.ir

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1388/10

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. کوتاه و بی صدا. نفس هایم پر از طعم نفس های تو. و سکوتم پر از طنین موسیقی صدای توست . پن ١ : طرحی از سرانگشت احساس تو مانده روی تن لحظه های من! پن ٢ : میخندم ، میگیریم ، سکوت میکنم ، نفس میکشم . شکی. ندارم که در تو گم و پیدا شده ام!

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1387/12

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. نه خطی گوشه ی چشمم! نه رنگی بر لب و گونه . اتاق خواب من خالی . ز عطر وحشی پونه! دوباره روی تخت من . کتاب شعر و خودکارم! و تعدادی ورق پاره . از عشق بیزارم ! پن 1: به دلیل کسالت شدید نتونستم زودتر آپ کنم . آرزویم برای شما :. همانطور ک...

sheydatarin.persianblog.ir

شیدا - دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/post/55

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. نوشته شده در شنبه ۳٠ امرداد ۱۳۸٩ساعت٦:٢٥ ‎ب.ظتوسط نظرات . کامران نجف زاده و ناگفته هایش. به نام یزدان بخشاینده و بخشایشگر. يك قدم تا تو. دکتر فرهاد زارعی قنواتی. به وبلاگ متفاوت محسن طاهری خوش آمدید. قصه تلخ زندگی در کلبه تنهایی.

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1388/7

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. زندگی را می چشم. طعم لحظه های با تو بودن را میدهد . پن ١: شب ها دلتنگی هایم را خواب می بینم. پن ٢: امروز حوصله ام ابریست خدا کند که ببارم . شعله که میگیرد قلم ، از داغی اشکی که از گوشه ی چشمم بر. گله یا درد دل. با چه روئی اومدی پیش ...

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1389/2

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. و اینجا بهار پشت در است . و اردیبهشت در انتظار. درها همه بسته و. سکوت است و صدای گیتار . و مشتی هم ورق پاره . خطوط مبهم قلبم . که نزدیک است . کامران نجف زاده و ناگفته هایش. به نام یزدان بخشاینده و بخشایشگر. يك قدم تا تو.

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1389/5

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. نوشته شده در شنبه ۳٠ امرداد ۱۳۸٩ساعت٦:٢٥ ‎ب.ظتوسط نظرات . کامران نجف زاده و ناگفته هایش. به نام یزدان بخشاینده و بخشایشگر. يك قدم تا تو. دکتر فرهاد زارعی قنواتی. به وبلاگ متفاوت محسن طاهری خوش آمدید. قصه تلخ زندگی در کلبه تنهایی.

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1388/8

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. هیچ بارانی رد پای ترا از کوچه های قلبم نخواهد شست! پن : راستی این روزها از قلبم خبر داری؟ و آمده پادشاه فصل ها پاییز. و من دلگیرم . نه از تو. که از پاییز. از پاییز که نگذاره با وجود تمام زیبائیش . و من اقتدا کنم به دوچشمانت. این جمع...

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1388/6

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. حلول روی ماه تو ، به زندگیم ، یه نعمته. فصل شروع عاشقی ، به نام تو، یه رحمته. غزل غزل محبتات ، به چشم من ، حمایته. داشتن رمز عبور ، به قلب تو ، عنایته. بودن تو، کنار من ، این آخر رفاقته. پرستش چشمای تو، برای من عبادته. يك قدم تا تو.

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1388/5

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. بازوانت را به مستی حلقه کن بر گردنم. تا ببینی نازینینم ، اشک چشمان ترم. چشم میبندم ، جز تو در ذهنم نمی آید کسی. این دل بیمار من ، تنها ترا خواهد بسی. تو برایم ، اسوه ای از عشق بودی نازنین. بال و پر دادی به جسم و جان من ، در این زمین.

sheydatarin.persianblog.ir

دلتنگ ترین شیدا

http://sheydatarin.persianblog.ir/1388/3

آرزو کردم که یک شب در سراب زندگی چون شراب کهنه ای نوشت کنم اما نشد نازنیم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه ی گوشت کنم اما نشد شعله شد تا به دل خاکستر احساس تو لحظه ای رفتم که خاموشت کنم اما نشد بعد از آن نامهربانیهای بی حد و حصر سعی کردم تا فراموشت کنم اما نشد. از این تنهائیم تقدیر. ز بغض کال احساسم. درون سینه پر درد چه میدانی؟ مرا هر شب بیازاری. به دار زندگی بندی. چه شوقی در دلت داری؟ ز پا افتادنم تقدیر. چه سودی در دلت حاصل. که بازیچه مرا خواهی؟ که پست و کوچک و تنها. درون ویرانه ات خواهی؟