parandehabiii.persianblog.ir

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ... -

http://www.loveforour.blogfa.com/post-16.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. آمد و بر صفحه ی قلبم نوشت ردید و رفت. نسخه ای از جنس دلتنگی شب پیچید و رفت. تا بگویم رفتنش را هیچ کس باور نکرد. این سخن را از درخت آرزویم چید و رفت. شاخه ی گل را گرفت و با غمی بویید و رفت. چشم در چشمش برایش گریه میکردم ولی. او فقط بر اشک های ساکتم خندید و رفت. تاريخ یکشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 10:50 نويسنده سوگند و عسل. می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی.بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت. سرد است خانه من.

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ... - جنبش واژه ی زیست

http://www.loveforour.blogfa.com/post-13.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. جنبش واژه ی زیست. باد،آواز،مسافر،و کمی میل به خواب. شاخ پیچک،و رسیدن،و حیاط. من،و دلتنگ، و این شیشه ی خیس. می نویسم، و فضا. مینویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک. یک نفر دلتنگ است. یک نفر می بافد. یک نفر می شمرد. یک نفر می خواند. زندگی یعنی: یک سار پرید. از چه دلتنگ شدی؟ دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید،. یک نفر دیشب مرد. و هنوز، نان گندم خوب است. و هنوز، آب می ریزد پایین، اسب ها مینوشند. قطره ها در جریان،. برف بر دوش سکوت. سرد است خانه من.

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ... - گمشده

http://www.loveforour.blogfa.com/post-11.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. بعد از آن دیوانگیها ای دریغ. باورم ناید که عاقل گشته ام. گوئیا او مرده د من کاینچنین. خسته و خاموش و باطل گشته ام. هر دم از آیینه میپرسم ملول. چیستم دیگر،به چشمت چیستم؟ لیک در آیینه میبینم که،وای. سایه ای هم زانچه بودم نیستم. همچو آن رقاصه ی هندو به ناز. پای میکوبم ولی بر گور خویش. وه که با صد حسرت این ویرانه را. روشنی بخشیده ام از نور خویش. ره نمیجویم به سوی شهر روز. بی گمان در قعر گوری خفته ام. گوهری دارم ولی آن را ز بیم. سرد است خانه من.

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ...

http://www.loveforour.blogfa.com/8811.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. بعد از آن دیوانگیها ای دریغ. باورم ناید که عاقل گشته ام. گوئیا او مرده د من کاینچنین. خسته و خاموش و باطل گشته ام. هر دم از آیینه میپرسم ملول. چیستم دیگر،به چشمت چیستم؟ لیک در آیینه میبینم که،وای. سایه ای هم زانچه بودم نیستم. همچو آن رقاصه ی هندو به ناز. پای میکوبم ولی بر گور خویش. وه که با صد حسرت این ویرانه را. روشنی بخشیده ام از نور خویش. ره نمیجویم به سوی شهر روز. بی گمان در قعر گوری خفته ام. گوهری دارم ولی آن را ز بیم. سرد است خانه من.

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ... - تولدی دیگر

http://www.loveforour.blogfa.com/post-18.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. پری کوچک غمگینی را. میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد. و دلش را در یک نی لبک چوبین. که شب از یک بوسه میمیرد. و سحر گاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد. تاريخ جمعه نوزدهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 0:31 نويسنده سوگند و عسل. می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی.بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت. به خاطر دلی که برایم شکستی.بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی. نمی بخشمت بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی.بخاطر نمکی که بر زخمم گذاشتی.

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ...

http://www.loveforour.blogfa.com/8909.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. که تو با من باشی. تو به من گفتی. پاسخی سخت و درشت. و مرا غصه ی این. تاريخ پنجشنبه یازدهم آذر ۱۳۸۹ساعت 20:28 نويسنده سوگند و عسل. می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی.بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت. به خاطر دلی که برایم شکستی.بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی. نمی بخشمت بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی.بخاطر نمکی که بر زخمم گذاشتی. و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی. یادداشت های دختر دستفروش مترو. سرد است خانه من.

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ...

http://www.loveforour.blogfa.com/8901.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. گوش کن، دورترین مرغ جهان میخواند. شب سلیس است، و یکدست، و باز. و صدا دار ترین شاخه ی فصل، ماه را میشنوند. در فانوس به دست. و در اسراف نسیم،. گوش کن، جاده صدا میزند از دور قدم های تو را. چشم تو زینت تاریکی نیست. پلک ها را بتکان،کفش به پا کن، و بیا. و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد. و زمان روی کلوخی بنشیند با تو. و مزامیر شب اندام تو را، مثل یک قطعه ی آواز به خود جذب کنند. پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت:. سرد است خانه من.

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ...

http://www.loveforour.blogfa.com/8904.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. وقتی که گریم میگیره، شونه ی تو کجاس؟ بارون که نم نم میگیره، خونه ی تو کجاس؟ بگو کدوم خاطره ای، پناه هق هقم میشه؟ کدوم ترانه مرهم این دل عاشقم میشه؟ کجا تو رو پیدا کنم؟ پشت کدوم پنجره ای؟ تو این سکوت لعنتی، بغض کدوم حنجره ای؟ وقتی که گریم میگیره، شونه ی تو کجاس؟ بارون که نم نم میگیره، خونه ی تو کجاس؟ حس میکنم که عطر تو، سایه به سایه با منه! خط بزن این فاصله رو! بذار که نبضم بزنه! منو دوباره زنده کن! مثل صنوبر تو بهار! فصل یخو ورق بزن! نمی بخشمت ...

loveforour.blogfa.com

باد ما را خواهد برد ... - به باغ هم سفران

http://www.loveforour.blogfa.com/post-19.aspx

باد ما را خواهد برد . صندلی را بنه در میان سخنهای سبز نجومی. به باغ هم سفران. صدای تو خوب است. صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است. که در انتهای صمیمیت حزن می روید. در ابعاد این عصر خاموش. من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم. بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است. و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمیکرد. و خاصیت عشق این است. بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت. میان دو دیدار قسمت کنیم. بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم. بیا زودتر چیز ها را ببینیم. ببین، عقربک های فواره در صفحه ی ساعت حوض.