parizadan.blogfa.com

hesabdaryghochan.blogfa.com

H E S A B D A R

http://www.hesabdaryghochan.blogfa.com/9103.aspx

بی مقدمه بدون پاراف". حالم به هم خورد . چه این نظام . وقتی به عمق این نظام مینگری و چیزی جز هاله ای از سوالهای بی پاسخ و ابهام رو میبینی حالت بایدم بهم بخوره. وقتی بری این همه درس بخونی و بعد بیای مفت و مجانی برای این نظام خدمت کنی. وقتی ببینی با این همه سواد دارن بهت زور میگن و تو فقط بگی چشم. وقتی ببینی که تو جبران این پول نداشته واسه به خدمت گرفتن نیروی کادر هستی. بایدم حالت ازین نظام خدمتی بهم بخوره! چرا باید این همه خدمت کنی به نظامی که اصلا واست ارزشی قائل نیست؟ تف به این نظام. دلی که عشق ندارد.

hesabdaryghochan.blogfa.com

H E S A B D A R - شمارش معکوس

http://www.hesabdaryghochan.blogfa.com/post-42.aspx

از امروز برای من شمارشهای معکوس شروع شد. شمارش معکوس همه چی. امروز رفتم دفترچه خ د م ت گرفتم و ثبت نام کردم که زودتر برم زیر پرچم. امروز واسم یه اتفاقی افتاد که تو خوابم انظار رخ دادنشو نمیدیدم! نمی دونم امروزمو چه جوری توصیف کنم. شدن و بودن .گفتن و نگفتن.رفتن و نبودن. امروز نباید حسرت دیروز را خورد. یک روز خوب میاد؟ نوشته شده در یکشنبه ۲۹ آبان۱۳۹۰ساعت ۲۳:۴۲ بعد از ظهر توسط salar. دلی که عشق ندارد. و به عشق نیاز دارد،. آدمی را همواره در پی گم شده اش،. ملتهبانه به هر سو می کشاند. جامعه حسابداران رسمی ایران.

hesabdaryghochan.blogfa.com

H E S A B D A R - باید رفت خ د م ت...

http://www.hesabdaryghochan.blogfa.com/post-45.aspx

باید رفت خ د م ت. ما یه مشت سربازیم جون به كف ازرائیل با اكیپ ما جور پس. میخوام برم دستا بالا بالاتر صفر دو یك كه بالا تا ابد. یه مشت سربازه باحال با هام اند كه هر كدوم واسه خودشون داستانا داران. مثل تریپ ما با نام خدا اینم شروع میكنم خدا با هامچون ماشكر گذارشیم با حال خوش دا با این كه میشه دنیارو فوش داد. ما یه مشت سربازیم جون به كف ازرائیل با اكیپ ما جور پس كمك كن با همین پول كم یكه كم رپمو مزه كن شوره نه. شماشورهشو در آوردین زدین كل اون وریا كه به اونا گوش ندین. ما یه مشت سربازیم بودیم بیشتر رفیق بگیر...

hesabdaryghochan.blogfa.com

H E S A B D A R - زن میخوام یا نمی خوام؟

http://www.hesabdaryghochan.blogfa.com/post-38.aspx

زن میخوام یا نمی خوام؟ زن می خوام یا نمی خوام؟ هر وقت من یك كار خوب می كنم مامانم به من می گوید بزرگ كه شدی برایت یك زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناصرادین شاه خیلی كارهای خوب می كرده كه مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم كه اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود! چون بابایمان همیشه می گوید مشكلات انسان را آدم می كند. اگر اشق باشد دیگر كسی از شوهرش سكه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید. اگر آدم زن...

hesabdaryghochan.blogfa.com

H E S A B D A R

http://www.hesabdaryghochan.blogfa.com/9009.aspx

باید رفت خ د م ت. ما یه مشت سربازیم جون به كف ازرائیل با اكیپ ما جور پس. میخوام برم دستا بالا بالاتر صفر دو یك كه بالا تا ابد. یه مشت سربازه باحال با هام اند كه هر كدوم واسه خودشون داستانا داران. مثل تریپ ما با نام خدا اینم شروع میكنم خدا با هامچون ماشكر گذارشیم با حال خوش دا با این كه میشه دنیارو فوش داد. ما یه مشت سربازیم جون به كف ازرائیل با اكیپ ما جور پس كمك كن با همین پول كم یكه كم رپمو مزه كن شوره نه. شماشورهشو در آوردین زدین كل اون وریا كه به اونا گوش ندین. ما یه مشت سربازیم بودیم بیشتر رفیق بگیر...

yadetbekheyr.blogfa.com

دست نوشته های یه پسر شیطون - سلام

http://www.yadetbekheyr.blogfa.com/post-23.aspx

دست نوشته های یه پسر شیطون. بالاخره نت دار شدم. وای که چه قدر دلم واستون تنگ شده بود بچه ها . وای از کجا بگم کلی اتفاق خنده ای افتاده . بذار ز عروسی دختر عمم بگم. عمم تو تنکابن زندگی میکنه منم پیش اونا زندگی میکنم به مدت ۲سال چون دانشگام تو تنکابن . حالا. من پسر و پسر عمم که اسمش هست مسیح اومدیم تهران خونه ما. بعد کت شلوار گرفتیم ۲تایی یه جور. به انتخاب من . خدایی یه کت آس گرفتم از تیراژه. رنگش بین سفید و استخونی بود . کت شلوار ما از کت شلوار داماد قشنگ تر بود. بعد کت شلوارمون شد ۲تومان. جیب بابام خالی شد.

yadetbekheyr.blogfa.com

دست نوشته های یه پسر شیطون - ای بابا معلوم نیست با خودم چند چندم....

http://www.yadetbekheyr.blogfa.com/post-27.aspx

دست نوشته های یه پسر شیطون. ای بابا معلوم نیست با خودم چند چندم. خوبین من که اصلا خوب نیستم. چه خبرا چیکارا میکنین؟ اصلا نمیدونم چرا چیزی حال نمیده. اصلا خوش نمیگذره. امروز بعد از ظهر منو دختر عمم و پسر عمم با دختر دختر عموی بابام رفتیم تریا. دختر عمم ما رو مهمون کرد. گفتم که دانشگاه قبول شده بود. یکم خندیدم ولی اصلا خوش نمیگذره. بیاین یه راه حل بچینیم. فردا ۸ صبح کلاس دارم اونم چی زبان تخصصی اصلا حس ندارم برم. اونم تو یه هوای بارونی چرت. نوشته شده در دوشنبه چهارم مهر ۱۳۹۰ساعت 22:54 توسط Matin.

yadetbekheyr.blogfa.com

دست نوشته های یه پسر شیطون

http://www.yadetbekheyr.blogfa.com/90052.aspx

دست نوشته های یه پسر شیطون. سلام بچه ها وای امروز بدون سحری روزه گرفتم خدا کنه تحمل کنم . امروز خیلی کار دارم . من توی شرکت لیزینگ خودورو کار میکنم مسئول سایت شبکه کامپیوتر ها هستم (البته فقط تو تابستون کار میکنم بعد باید برم دانشگاه. از دست این دانشگاه خیلی مزاحمه. دیروز گند زدم تو کامپیوترهای شرکت پسوورد دادم بعد پسوورد رو یادم رفت. کلا دیروز همش بد شانسی بود از سرکار که داشتم بر میگشتم تو میدون ونک خوردم به یه پیرمرد افتاد از قصد نبود بخدا ندیدمش. بچه ها فعلا من برم . اگر قرار باشد روزی به تو برسم.

yadetbekheyr.blogfa.com

دست نوشته های یه پسر شیطون -

http://www.yadetbekheyr.blogfa.com/post-20.aspx

دست نوشته های یه پسر شیطون. سلام بچه ها خوبین. خوب باشین. وای بچه ها دیشب رفتیم استخر از ساعت ۱۲ تا ۳ جاتون خالی. کلی خندیدم. ۴نفر بودیم. نمیدونین که استخر و به گند کشیدم. ول رفتیم که تو استخر آقا گفتیم آب گرمه دیگه مثل این خلا یه دفعه پریدم تو ۶متری. قندیل بستم بلند داد زدم سرده. دوستام داشتن هر هر بهم میخندیدن از آب سریع. رفتم بیرون رفتم تو جکوزی آب گرم بازم مثل این دیوونه ها سریع رفتم توش همینکه. رفتم تو جکوزی باز بلند داد زدم سوختم. نمیدونم استخر دیشب چش بود تنظیم آبش. بعد یکی از این مسئولاش اونجا بود.