pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: مـُـسَـكّـِـن
http://pastilkermi.blogspot.com/2009/12/blog-post_31.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه. مُسَكِّن. شنيده بودم از هر بشكه نفت سهم دارد. چشم‌انداز 1404: 5/4 ميليون بشكه در روز! گفتم: آخر چقدر پول می‌خواهد؟ كجا خرجش می‌كند؟ خسته نمی‌شود از اين همه خرج كردن؟ اين همه فكر برای پول بيشتر؟ گفت: صندلی قدرت چيزی است. كه رويش كه بنشينی. همۀ خستگی‌هايت از بين می‌رود. به نظرت چطور بود؟ مشاهده نمایه کامل من. آدامس با طعم کروکودیل. برگ نویس روزهای پاییزیم. یک سبد حرف نگفته. بر ورق رفته ها. وب نوشته های وحیده. همه حرفها گفتنی نیست.
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: كفش می‌خريم كه راه برويم نازی!
http://pastilkermi.blogspot.com/2010/01/blog-post_1278.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه. كفش می‌خريم كه راه برويم نازی! نگو كه می‌خواهی. كفش‌های قشنگت را توی جاكفشي بيندازی. بچسبی به سرمای قطبی اتاق. و با يك فنجان قهوۀ ديويدف خلوت كنی! اصلاً بی‌خيال دلتنگی‌های من! شلاق‌هاي بی‌رحم جدايي. بر جادۀ سرنوشت من و تو كم بود. كه حالا مي‌خواهی دور كفش‌هايمان. ديوار تنهايی بكشی؟! به نظرت چطور بود؟ مشاهده نمایه کامل من. آدامس با طعم کروکودیل. برگ نویس روزهای پاییزیم. یک سبد حرف نگفته. بر ورق رفته ها. وب نوشته های وحیده. همه حرفها گفتنی نیست.
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: آن‌ها كه هنوز نمي‌دانند
http://pastilkermi.blogspot.com/2009/12/blog-post_30.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه. آن‌ها كه هنوز نمي‌دانند. دلشان به پاييز خوش بود. كه بيايد و سبزينه‌هاي وجودمان را بخشكاند. درختان هميشه سبزي هستيم. كه زمستان را تسليم بهار خواهيم كرد. به نظرت چطور بود؟ تاريکی‌ها رجز می‌خوانند و من همان آدم ساده‌ای هستم که برای حفظ جان بی‌ارزشش، بی‌خودی شواليه شده و برای يک نفس بی‌هدف ديگر می‌جنگد. مشاهده نمایه کامل من. آدامس با طعم کروکودیل. برگ نویس روزهای پاییزیم. یک سبد حرف نگفته. بر ورق رفته ها. وب نوشته های وحیده. همه حرفها گفتنی نیست.
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: July 2009
http://pastilkermi.blogspot.com/2009_07_01_archive.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه. من زائيدة نيمة زمستان بودم و تو فرزند چلة تابستان. هميشه دستان تو گرم بود و دستان من سرد. راست است كه آدم‌برفي‌ها نبايد عاشق آتش شوند. به نظرت چطور بود؟ ه.ش. ۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه. طوفان آتش بر تار و پود وجودم مي‌بارد. و زنگار عقلم را در خود حل مي‌كند. قلبم بين ايستادن و تندتر تپيدن، هاج و واج مانده. چنگ مي‌اندازم به اين لحظة تبدار. و نفس پشت ِ نفس، از نئشگي‌اش مي‌نوشم. و تو چه افسونگرانه، ذره ذرة تنم را مي‌رقصاني. تو اوج مي‌گيري در من. به نظ...
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: August 2009
http://pastilkermi.blogspot.com/2009_08_01_archive.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه. پشت سرت را نگاه نكرده، رفتي. اما وجودت چنگ انداخته به روح فرسوده‌ام. ناخن‌هايت هر روز بيشتر در قلبم فرو مي‌رود. و زخم‌هاي عميقش هر روز جان‌كاه‌تر مي‌شود. و من نجواي بي‌رحم علم را در گوشم مي‌شنوم:. ناخن‌هاي آدم تا وقتي زنده است، رشد مي‌كند. به نظرت چطور بود؟ ه.ش. ۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه. به تعداد اثرهاي انگشت رو كرة زمين،. و همه از اينكه چرا ديگران منطق كاملاً بديهي‌شان را درك نمي‌كنند. من مانده‌ام كه آن كدام بي‌اثرانگشتي بود. مرا در عبور ثانيه...
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: October 2009
http://pastilkermi.blogspot.com/2009_10_01_archive.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه. بايد پرده‌ها را كشيد تا چيزي نديد. يك كيك شكلاتي گردويي پخت. يك فنجان چاي تازه دم ريخت. و به يك موزيك شاد گوش داد؛. اين‌طوري آدم گرفتگي هوا را نمي‌فهمد. اما دلت اگر گرفته باشد. دل كه پرده ندارد. به نظرت چطور بود؟ ه.ش. ۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه. كوزه‌گر از كوزة شكسته آب مي‌خورد. آدم‌هاي احمق مثل تو نادرند. آن‌ها كه خيلي واقع‌بينانه. فضاي سيستماتيك هر چيزي را. به‌سادگي براي ديگران مدل مي‌كنند. و در تشريح جزئيات ضروري. و حذف بي‌خودي‌جات. یک سبد حرف نگفته.
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: December 2009
http://pastilkermi.blogspot.com/2009_12_01_archive.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه. مُسَكِّن. شنيده بودم از هر بشكه نفت سهم دارد. چشم‌انداز 1404: 5/4 ميليون بشكه در روز! گفتم: آخر چقدر پول می‌خواهد؟ كجا خرجش می‌كند؟ خسته نمی‌شود از اين همه خرج كردن؟ اين همه فكر برای پول بيشتر؟ گفت: صندلی قدرت چيزی است. كه رويش كه بنشينی. همۀ خستگی‌هايت از بين می‌رود. به نظرت چطور بود؟ ه.ش. ۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه. آن‌ها كه هنوز نمي‌دانند. دلشان به پاييز خوش بود. كه بيايد و سبزينه‌هاي وجودمان را بخشكاند. درختان هميشه سبزي هستيم. هيچ نيازی به تو نيست.
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: February 2010
http://pastilkermi.blogspot.com/2010_02_01_archive.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه. آفتاب لب بومه، روز كارش تمومه! كمتر از 45 روز به آخر سال مونده و من گرفتار كارهاي انباشته آخر سال و برنامه عملياتي و مميزي و ازين بساط‌ها شدم (به افتخار همه تنبل‌هاي دقيقه نودي بزن اون دست قشنگوووو). اين وسط يه سفر هم يخه مبارك ما رو چسبيده. واسه همين براي يه مدت نه‌چندان معلومي، دور از نت و اس‌ام‌اس و موبايل و ايميل و اينا هستم. پيشاپيش از تبريكات گرم و صميمي همتون براي تولدم سپاسگزارم. ببخشيد كه نيستم كه جواب محبت‌هاتون رو بدم. بر ورق رفته ها.
pastilkermi.blogspot.com
پاستيــل كرمــــی: آفتاب لب بومه، روز كارش تمومه!
http://pastilkermi.blogspot.com/2010/02/blog-post.html
ذهنيت‌های يك پاستيل‌خور حرفه‌ای. ه.ش. ۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه. آفتاب لب بومه، روز كارش تمومه! كمتر از 45 روز به آخر سال مونده و من گرفتار كارهاي انباشته آخر سال و برنامه عملياتي و مميزي و ازين بساط‌ها شدم (به افتخار همه تنبل‌هاي دقيقه نودي بزن اون دست قشنگوووو). اين وسط يه سفر هم يخه مبارك ما رو چسبيده. واسه همين براي يه مدت نه‌چندان معلومي، دور از نت و اس‌ام‌اس و موبايل و ايميل و اينا هستم. پيشاپيش از تبريكات گرم و صميمي همتون براي تولدم سپاسگزارم. ببخشيد كه نيستم كه جواب محبت‌هاتون رو بدم. بر ورق رفته ها.
