pooriraha.blogfa.com

1255.blogfa.com

×بی هم نفس×=×تنها× - مردم

http://www.1255.blogfa.com/post/90

بی هم نفس = تنها. جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۲ ] [ 20:20 ] [ فاطمه ] . اگر خاطرمان تنها شد. طلب عشق ز هربی سربایی نکنیم. باتوق دختر بسرای باحال). بسری از جنس باران). هوای این وب کمی تا قسمتی عاشقانس. باتوق دختر بسرای باحال*. پسری از جنس باران*. بی کسی هم عالمی داره*. تک مکانیک قلبهای قرم قرم*. هوای این وب کمی تا قسمتی عاشقانس*. چیزایی که دوس دارم بنویسم*. Alone To L VE. عاشقانه های حسینی (ع) .: . این بارم هم هوایی شدم*. اندکی با من باش.*. تدریس خصوصی ریاضی و فیزیک*. دخی قاطی @ *. گالري عکس هاي زیبا.

1255.blogfa.com

×بی هم نفس×=×تنها× - خدانگهدار

http://www.1255.blogfa.com/post/87

بی هم نفس = تنها. جمعه بیست و نهم آذر ۱۳۹۲ ] [ 20:15 ] [ فاطمه ] . اگر خاطرمان تنها شد. طلب عشق ز هربی سربایی نکنیم. باتوق دختر بسرای باحال). بسری از جنس باران). هوای این وب کمی تا قسمتی عاشقانس. باتوق دختر بسرای باحال*. پسری از جنس باران*. بی کسی هم عالمی داره*. تک مکانیک قلبهای قرم قرم*. هوای این وب کمی تا قسمتی عاشقانس*. چیزایی که دوس دارم بنویسم*. Alone To L VE. عاشقانه های حسینی (ع) .: . این بارم هم هوایی شدم*. اندکی با من باش.*. تدریس خصوصی ریاضی و فیزیک*. دخی قاطی @ *. گالري عکس هاي زیبا.

vagouyeh.blogfa.com

واگویه -

http://vagouyeh.blogfa.com/post-130.aspx

از کسی شبیه دلم :. مي دانم مرا نمي شنوي و من اين را از سيبي كه از دستت افتاد فهميدم. ديگر به غربت چشمهايت خو كردهام و به دردهاي بادكرده ی روحم. كه از قاب تنم بيرون زدهاند. با توام بي حضور تو. بي مني با حضور من. مي بيني تا كجا به انتحار وفادار مانده ام تا دل نازك پروانه نشكند. همه ی سهم من از خود دلي بود كه به تو دادم. و هر شب بغض گلويت را. در تابوت سياهي كه برايم ساخته بودي گريستم. و تو هرگز ندانستي كه زخمهايت، زخمهاي مكررم بودند. نخ هاي آبي ام تمام شدهاند و گلهاي بقچهي چهل تيكه ی دلم ناتمام ماندهاند.

vagouyeh.blogfa.com

واگویه

http://vagouyeh.blogfa.com/9308.aspx

آآآآی ریحانه ، ریحانه ، ریحانه . می سوزم از این که جوانی ات چه طور در آتش هوسی نا نجیب به آتش کشیده شد . شعله های بی عدالتی که تو را ، شرافتت و عمرت را به آتش کشید ، نه فقط تو را ، که مرا و تمام زنان سرزمینت را سوزاند و خاکسترشان را به باد داد . حیف از جوانی ات . حیف از صورت ها که نه ، عمرها و زندگی های به اسید سوخته ی خواهرانت . حیف از جوانی ات خواهرم . نوشته شده در شنبه سوم آبان ۱۳۹۳ساعت 20:9 توسط سودابه. از کسی شبیه دلم :. مي دانم مرا نمي شنوي و من اين را از سيبي كه از دستت افتاد فهميدم.

vagouyeh.blogfa.com

واگویه

http://vagouyeh.blogfa.com/9311.aspx

این روزها به یمن عزیزترین هایم رفت و آمدم به واگویه پر رونق شده است . آن سوی چراغ قرمز ایستاده ای و من منتظر عبور از این چراغ که انگار هرگز سبز نبوده است! و با خودم فکر می کنم که احساس را هم می شود آیا به چالش عبوری ممتد کشید؟ دلم هری پایین می ریزد و این چراغ برای اولین بار در زندگی اش سبز می شود و من غرق می شوم در انبوهی از آدم ها و دست های تو - که خوبند -. خاک را ، خستگی را ، اشک را و یا فریاد را؟ یا دویدن ها و جای باتوم هایم را و یا صدای خش دار از فرط فریاد و گازهای اشک آور را؟ نه که تو در بهمن ، که ب...

vagouyeh.blogfa.com

واگویه -

http://vagouyeh.blogfa.com/post-129.aspx

شب ساکت ما و صدای نفس های سخت محمد باقر . دستان تو و گره هایی که گشوده می شوند و بیتی که به یادم می آید و به یادت نمی دانم که می آید یا نه :. معاشران گره از زلف یار باز کنید شبی خوش است بدین وصلتش دراز کنید. چهار خانه های نوی پیراهنی که رنگ ماتش به دلم می نشیند در کنار شاخه های زرشک کوهی با تیغ هایی که عجیب تیزند . طوفانی که تمام خوابم را در نوردید و رهایی حس وسیع و خوبی است . پ ن : هاجر ، پستی که گفته بودم این نیست . کمی فرصت اندک است . نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۳ساعت 21:54 توسط سودابه.

vagouyeh.blogfa.com

واگویه -

http://vagouyeh.blogfa.com/post-137.aspx

سپیدواره ی صامت من . نرم نرم که بر نگاهم فرود می آیی ، تسخیر می کنی چشم هایی را که انتظار این فصل را چون قرونی سیاه به دوش کشیده اند . و در آخرین لحظات ، سرمه ی سپید روحم می شوی و پایان می دهی این چشم انتظاری یلدایی را ، ای برف . و به فال نیک می گیرم تو را که نوید می دهی به من که پروردگارم تمام چشم انتظاری ها را - هر چند طولانی - به حضور روحی سپید از آسمان پایان می بخشد . نوشته شده در سه شنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۳ساعت 13:38 توسط سودابه. بار ناخواسته ی نکرده ها و نبوده های من. میراث تحمیلی پدرم و پدرانم.

vagouyeh.blogfa.com

واگویه

http://vagouyeh.blogfa.com/9402.aspx

نیستی تا خیال کنم دختر کوچکی ام که چانه اش را با دو انگشت می گیری و موهایش را به نرمی شانه می زنی و می بافی و شاپرکی صورتی را در میان بی خیالی کودکانه ی موهایش می نشانی . نیستی تا به پشتوانه ی بودنت و شاپرک روی موهایم خیال کنم که ابرها همین جا زیر پاهای من جولان می دهند . نیستی تا هرازچندگاهی سرم را برای دیدنت رو به آسمان بلند کنم و خورشید از پشت قامت بلندت ، چشمانم را بزند و تو جابه جا شوی و روی صورتم - و تمام زندگی ام - سایه بیندازی . نیستی و چه واژه ی غریبیست برایم " پدر" . میراث تحمیلی پدرم و پدرانم.

vagouyeh.blogfa.com

واگویه -

http://vagouyeh.blogfa.com/post-132.aspx

وقت به بودن ها سر زدن است دیگر. می شود دچار آمدنی دوباره شد . هر روز شروع فصلی دوباره است . می شود بی صدا آمد ، بی خبر! تا چون " من " ها بیندیشند که چرا بی خبر نیامده اند! گاه می خواهیم دیگران را بسنجیم شاید ، به نبودنمان سر زدنشان را! می خواهیم بسنجیم که با سکوت می آییم و ساکت تر می نشینیم تا صدای قلمی را بر صفحه مان ببینیم . نوشته شده در سه شنبه چهارم آذر ۱۳۹۳ساعت 20:37 توسط سودابه. بار ناخواسته ی نکرده ها و نبوده های من. میراث تحمیلی پدرم و پدرانم. از نمی دانم کجای تاریخ تا به امروز.