eparham.blogfa.com
سلام - شروعت...
http://eparham.blogfa.com/post-68.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. گم شده ام به راهی که شروعت نشده ام. به همین سکون و سکوتت بر پیکر یک زن. که بیرحمانه نفهمد سخنت را. ایستاده-ام کسی بر نگاه چشمانت. به همین شروع مرگم در خلسه دود و سیگار. که دوباره تلخ شروع می شوم در گذشته ات. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۱ساعت توسط رستا رجائی. فراسوی ادراک و اندیشه ام همیشه. چیزی بوده و هست ناشناخته,. بدان دست بردم,. بی محابا و بی توجه به خیل همه ی آرا و نظراتی که ممکن بود. بر من هجوم بیاورند. چیز های زیادی را قربانی کردم.
eparham.blogfa.com
سلام
http://eparham.blogfa.com/9103.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. گم شده ام به راهی که شروعت نشده ام. به همین سکون و سکوتت بر پیکر یک زن. که بیرحمانه نفهمد سخنت را. ایستاده-ام کسی بر نگاه چشمانت. به همین شروع مرگم در خلسه دود و سیگار. که دوباره تلخ شروع می شوم در گذشته ات. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم خرداد 1391ساعت توسط رستا رجائی. عهد کرده ام دیگر شعر نگویم. عهد کرده ام دیگر چشمانت را نسرایم. کور شوم اگر در مستی چشمانت نسوزم. عهد بشکنم امشب ک در من حلول کرده ای و مستم. فراسوی ادراک و اندیشه ام همیشه.
eparham.blogfa.com
سلام - سوختن...
http://eparham.blogfa.com/post-58.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. اندیشه ای که مرا می سوزد. و دلتنگی ای که تو را می سوزد. اندیشه ام از بارانی که می بارد. اندیشه ام از دل تنگی ات. دلتنگی ات از همه ی بارانم که نمی بارد. نوشته شده در جمعه هشتم بهمن ۱۳۸۹ساعت توسط رستا رجائی. فراسوی ادراک و اندیشه ام همیشه. چیزی بوده و هست ناشناخته,. بدان دست بردم,. بی محابا و بی توجه به خیل همه ی آرا و نظراتی که ممکن بود. بر من هجوم بیاورند. دست بردم و برای همه ی نیازی که به نگاه داشتنشان داشتم. چیز های زیادی را قربانی کردم.
eparham.blogfa.com
سلام - سیزده...
http://eparham.blogfa.com/post-59.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. سبزه ها را گره زدم به غمت. غم از صبر بيشتر شده ام. سال تحويل زندگيت به هيچ. سيزده هاي در به در شده ام. سفره اي از سكوت مي چينم. خسته از انتظار و دوري ها. سال هايي كه آتشم زده اند. وسط چارشنبه سوري ها. بچه بودم. و غير عيدي و عشق. بچه ها از جهان چه داشته اند؟ در گوشم فرشته ها گفتند. لاي قرآن تو را گذاشته اند! خواستي مثل ابرها باشي. خواستم مثل رود برگردي. سيزده روز تا تو برگشتم. سيزده روز گريه ام كردي. ماه من بود و عشق ديوانه! تا كه يكدفعه آفتاب آمد.
eparham.blogfa.com
سلام - پاسخ
http://eparham.blogfa.com/post-61.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. ریل ها بر زمین جاری شدند. شاهرگ های آهنی زمین. سوت قطار از دور به گوش هایم رسیدند. و من عاشق این ماشین آهنی دراز شدم. دارم که شروع می شوم از صفر. دارم از صفر شروع می شوم که. دارایی ام از هیچ است. از آن من نبود. واحدهای درسی ام که اصفهان جا ماند. و من دارم شروع می شوم. که عاشق شوم از هیچ به هیچ. شروع شوم در هیچ جاده ای. که دلهره هایم زیر ریل ها مدفون شده اند. روحشان را می بینم. دارند برای شروعم طرحی نو می ریزند. استخوان هایم درد می کنند. و اکنون هم...
eparham.blogfa.com
سلام - ترک...
http://eparham.blogfa.com/post-60.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. سیب کارد نخوردهی من. و خیسی لحاف از خون جاریام. که تو را میزایم. اندوهی را به دنیا میآورم. گرم میشوم حضوری از تو را که نیست. از نشانهات که هست بر شانههایم سنگین. بغضی که ترکش بر پنجرههای بسته است. که وقت تنهاییام به دنیا بیایی. نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۰ساعت توسط رستا رجائی. فراسوی ادراک و اندیشه ام همیشه. چیزی بوده و هست ناشناخته,. بدان دست بردم,. بی محابا و بی توجه به خیل همه ی آرا و نظراتی که ممکن بود. بر من هجوم بیاورند.
eparham.blogfa.com
سلام - بوسه هایت
http://eparham.blogfa.com/post-69.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. هنوز به نیمه راه هم نرسیده ایم که. با تو بودن عذابم می دهد. وقتی که جداییمان پشت حصار همین واژه هاست. و بوسه هایت که گرمیشان. و من که تاوان گرمی دستانت. به همین آخرین نگاه هایم بر سینه باد و باران. در پایان نگاه هایت. جایی میان قلب و چشمانت. دردهایم را شروع شده ای. که بی تو بودن عذابم می دهد. نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۱ساعت توسط رستا رجائی. فراسوی ادراک و اندیشه ام همیشه. چیزی بوده و هست ناشناخته,. بدان دست بردم,. بر من هجوم بیاورند.
eparham.blogfa.com
سلام - نبودنت...
http://eparham.blogfa.com/post-71.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. اینجا حتی سکوت ثانیه ها هم نمی تواند حالی ام کند. مرگ تو را از من ربوده است. نوشته شده در شنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۲ساعت توسط رستا رجائی. فراسوی ادراک و اندیشه ام همیشه. چیزی بوده و هست ناشناخته,. بدان دست بردم,. بی محابا و بی توجه به خیل همه ی آرا و نظراتی که ممکن بود. بر من هجوم بیاورند. دست بردم و برای همه ی نیازی که به نگاه داشتنشان داشتم. چیز های زیادی را قربانی کردم. نگاه داشتن آنچه در اعماق کوچه پس کوچه های ناشناخته ی من,. چیزی فراتر از فراسوی من,.
eparham.blogfa.com
سلام - گستاخی
http://eparham.blogfa.com/post-63.aspx
من جز برای تونمی نویسم.جز برای چنان ساعاتی بتو نمی نویسم. حس ناگفتهاي كه درون تو هست و من ديوانهوار آنرا خواهانم،ميتواند به من اين توان را بدهد كه نيانديشم، فكر نكنم. ميتوانم به بازگشت به ساري فكر نكنم، ميتوانم به درد نيانديشم. درد پاها و كمرم پس از تكرار عمل جنسي در صبح يك روز سرد زمستاني. ميتوانم به بكارت ازدسترفتهي روحم نيانديشم همانگونه كه به بكارت جسمم نميانديشم. هيچكس درون من نيست كه فرياد بزند و زندگي را بخواهد بگذار بردهي خودم باشم. بگذار بردهي رنج و درد درونم باشم. اين بندها را از من برد...بی مح...