rasolt2.persianblog.ir

rasolt.blogfa.com

آب حیات - شعر و شاعر

http://www.rasolt.blogfa.com/tag/شعر-و-شاعر

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم! آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم! آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم. تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم. نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند. که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم. بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب. که نه در بادیه خار مغیلان بودم. زنده میکرد مرا دم به دم امید وصال. ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم. به تولای تو در آتش محنت چو خلیل. گوییا در چمن لاله و ریحان بودم. تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح. همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم.

rasolt.blogfa.com

آب حیات - سبک عراقی

http://www.rasolt.blogfa.com/tag/سبک-عراقی

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم! آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم! آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم. تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم. نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند. که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم. بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب. که نه در بادیه خار مغیلان بودم. زنده میکرد مرا دم به دم امید وصال. ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم. به تولای تو در آتش محنت چو خلیل. گوییا در چمن لاله و ریحان بودم. تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح. همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم.

rasolt.blogfa.com

آب حیات - شعرو شاعر

http://www.rasolt.blogfa.com/tag/شعرو-شاعر

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. هر روزتان نوروز ، نوروزتان پیروز. برآمد باد صبح و بوی نوروز. برآمد باد صبح و بوی. به كام دوستان و بخت پیروز. مبارك بادت این سال و همه سال. همایون بادت این روز و همه روز. چو آتش در درخت افكند گلنار. دگر منقل منه ،آتش میفروز. چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست. حسدگو دشمنان را، دیده بردوز. بهاری خ رم ست ای گل كجایی. كه بینی بلبلان را ناله و سوز. جهان بی ما بسی بودست و باشد. برادر جز نكونامی م ی ندوز. نكویی كن كه دولت بینی از بخت. م ب ر فرمان بدگوی بدآموز. منه دل بر سرای ع مر.

rasolt.blogfa.com

آب حیات - فـــــــــردا !!!

http://www.rasolt.blogfa.com/post-11.aspx

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. امروز سروده ای از سرکار خانم. شاعره ی نام آور معاصراست. یک روز پیشتر از من. من میدوم به دنبالش،. او میکند ح ذ ر از من. تا میرسم به او، رفته ست. یعنی شده ست پس فردا. پنهان و بیخبر از من. امروز حد فاصل نیست. یعنی که حال میگیرد. این حال دربهدر از من. ابری که زهر میبارد. در خاطرم گ ذر دارد. آرام و خواب مید زدد. هر شام و هر سحر از من. دل شور میزند دایم. تصویر چنگ و دندانش. خون میک ند جگر از من. آفاق شرق ویران شد. کو چاره تا به کار آرم؟ دیوانه شد، گریزان شد. ین عقل چارهگر از من.

rasolt.blogfa.com

آب حیات - سپیده دمان

http://www.rasolt.blogfa.com/post-12.aspx

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. بس داغ مانده بر دل، چون لاله یادگاری. ما را نه شوق گلگشت، نه میل مرغزاری. یارب تبرکه داده است، بر دست این لئیمان. آزاد، افتاده هر کناری. شمشیر زنگی مست، دیدی چه کرد آخر. با برگ نازک گل ، با سینه ی قناری. مغز جوان و ضحاک،ای وای کاوه ای کو؟ کز مارها بر آرد، با قهر خود دماری. را، آسان به خاک ریزند. افراسیاب و پیران، رستم کجاست، باری؟ از دور دست آید، بر گوش شیهه ی رخش. پا در رکاب آرید، گ ردان به استواری. شب رفتنی است،تا صبح چیزد گرنمانده است. سر می زند ز البرز، خورشید پایداری.

rasolt.persianblog.ir

آب زندگی

http://rasolt.persianblog.ir/1389/9

هوای منزل یار آب زندگانی ماست * * * صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم. ساعت ۱٠:٢۳ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٩/۱۳ کلمات کلیدی: شعر و شاعر. شاعران پس از مشروطیت. چه مصیبت بار است. چه هراس انگیز است. هر دو از یک خاکیم. هر دو از یک شهریم. هر دو از یک کوچه. نه مرا می فهمد. نه ورا می فهمم! چه اسف بار و عبث کار و. چه کندن جانی است. درد بی درمانی است. از مصطفی طباطبایی فر. پروفایل مدیر : رسول. اسباب کشی به آدرسی جدید! بر خیز که می رود زمستان : : نو روز 1391. اول اردیبهشت ماه جلالی! عطار، شهروند هفت شهر عشق. بهاران خجسته باد 1389.

rasolt.blogfa.com

آب حیات - اول اردیبهشت ماه جلالی !!!

http://www.rasolt.blogfa.com/post-10.aspx

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. اول اردیبهشت ماه جلالی! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟ یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟ هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست. که غیر از تو مرا یاری هست. یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست. لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس. پایبند تو ندارد سر دمسازی کس موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس. به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس. که به هر حلقه زلف تو گرفتاری هست. گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست. کام جان پر شکر از شعر چو ...

rasolt.persianblog.ir

گلچین گیلانی - آب زندگی

http://rasolt.persianblog.ir/tag/گلچین_گیلانی

هوای منزل یار آب زندگانی ماست * * * صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم. ساعت ۱:٥٦ ‎ب.ظ روز ۱۳۸٩/٧/۱٩ کلمات کلیدی: شعر و شاعر. شاعران پس از مشروطیت. سروده ای از مجدالدین میرفخرایی( گلچین گیلانی). منشا الهام این شعر یکی از خانه های ویران شده در جنگ جهانی دوم است ". از خانۀ تار و نیمه ویران. رفتم به درون آن شتابان. فریاد زدم: « کسی در اینجاست؟ دادم به زمین و آسمان گوش. ایوان و اتاق و پله و بام. خاموش، چو گور تیره، خاموش. آرام، چو چشم مرده آرام. از پنجره دیدم آسمان را. پوشیده زابر پاره پاره. همراه یکی دو تا ستاره.

rasolt.blogfa.com

آب حیات - مناسبتهای ملی

http://www.rasolt.blogfa.com/tag/مناسبتهای-ملی

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. هر روزتان نوروز ، نوروزتان پیروز. برآمد باد صبح و بوی نوروز. برآمد باد صبح و بوی. به كام دوستان و بخت پیروز. مبارك بادت این سال و همه سال. همایون بادت این روز و همه روز. چو آتش در درخت افكند گلنار. دگر منقل منه ،آتش میفروز. چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست. حسدگو دشمنان را، دیده بردوز. بهاری خ رم ست ای گل كجایی. كه بینی بلبلان را ناله و سوز. جهان بی ما بسی بودست و باشد. برادر جز نكونامی م ی ندوز. نكویی كن كه دولت بینی از بخت. م ب ر فرمان بدگوی بدآموز. منه دل بر سرای ع مر.

rasolt.blogfa.com

آب حیات - شیخ سعدی

http://www.rasolt.blogfa.com/tag/شیخ-سعدی

آب حیات من است خاک سر کوی دوست. آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم! آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم! آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم. تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم. نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند. که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم. بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب. که نه در بادیه خار مغیلان بودم. زنده میکرد مرا دم به دم امید وصال. ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم. به تولای تو در آتش محنت چو خلیل. گوییا در چمن لاله و ریحان بودم. تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح. همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم.