ruhe-azordeh.blogfa.com

taknafareh.blogfa.com

تك نفره... - تولد

http://www.taknafareh.blogfa.com/post-27.aspx

و اين خورشيد نيمه كاره پشت كوه،جان من است كه بالا مي آيد. وقتي كه شهريور سي روزه شد،. وقتي كه نفس هاي مردي به شماره مي افتاد. زني هزار و سيصد و هفتاد بار. تا نهايت درد مي رفت. و دختري در يك قدمي پاييز. نوشته شده در دوشنبه ۲۵ مهر۱۳۹۰ساعت توسط ساناز. يه سايه بون،يه نيمكت. باشم دور از جماعت!

jakat1.mihanblog.com

من وضو با طپش پنجره ها میگیرم | Jakat 1

http://jakat1.mihanblog.com/page/3

روا نبود که اینجوری از دل تو جا بمونم روا نبود با این همه تنهایی تنها بمونم حیف دلم که پیش تو موند و به هیچ کی دل نبست حیف دل صبور من که عاشقت بوده و هست. باد پاییز که وزید برگ خزون غمگین بود. تو دلش خاطره ی سبزی فروردین بود. دیگه می دید که جایی توی دنیا نداره. به خودش گفت: بیا! عاقبت ما این بود. بوسه ی باد خزونی منو زیر پا گذاشت. حرمت سبز درختمو هیچ کسی نگه نداشت. مهربون درخت عاشق با محبت اونو می دید. به خیال کودکانش زیر لب آهسته خندید:. حق قانونی رویش طعمه ی باد خزون نیست. شهر فرشته های زشت. خاکی که اگ...

taknafareh.blogfa.com

تك نفره... - اين منم!

http://www.taknafareh.blogfa.com/post-10.aspx

و اين خورشيد نيمه كاره پشت كوه،جان من است كه بالا مي آيد. يهو از خواب مي پرم.نميدونم چرا! از رو تختم بلند ميشم و چراغ رو روشن ميكنم.ساعت حدودا 3 نيمه شبه. هر كاري ميكنم ديگه خوابم نميبره.چشمم مي يفته به كاكتوس كوچولوهاي پشت پنجره اتاقم.اينا ديگه چه جور گلايي هستن؟ پس چرا اصلا شبيه گل نيستن؟ حتما اونا هم با خودشون ميگن اين ديگه چه جور آدميه؟ پس چرا شبيه آدما نيست؟ روي تخت ميشينم و پتو رو ميپيچم دورم.زانوهامو دو دستي بغل ميكنم و سرم رو تكيه ميدم به ديوار. يه عالمه فكراي عجيب و غريب مي ياد توي كله م! موهامو...

armaghan2000.blogfa.com

ارمغان فیروزه - یه حرف...

http://www.armaghan2000.blogfa.com/post-32.aspx

با خون وضو بگیر و دو رکعت غزل بخوان. سلام به همه ی دوستای عزیزم. اما به طور ناگهانی نصف لینکام به طور خودکار حذف شدن! دوستای خوبی که اسمشون از لینکام پاک شده لطف کنن یه کامنت بزارن تا در اولین فرصت دوباره حضور قشنگشونو توی لینکام معنی ببخشم. نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۸۹ساعت 19:43 توسط فاطمه سوقندی. به دفتر شعر مجازی من خوش اومدین.من فاطمه سوقندی هستم از نیشابور. و دلم می خواد این شعر سهرابو با صدای بلند براتون بخونم اما.خودتون با فکر بلند بخونید.یا حق! تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت كن.

armaghan2000.blogfa.com

ارمغان فیروزه - یه حرف...یه حرف آخر

http://www.armaghan2000.blogfa.com/post-33.aspx

با خون وضو بگیر و دو رکعت غزل بخوان. یه حرف.یه حرف آخر. دو روز پیش فوت شدم! شمع پایان 18 سالگیم شدم و خودمو فوت کردم! امروز اومدم تا یه حرفی بزنم. چند روز دیگه تا امتحان سراسری نمونده(کنکورو میگم! از اسمش میترسم انگار). صدای من شید و دعا کنید.صدای من که نمیرسه. تموم که شد برمیگردم با یه کوله بار شعر.پیوندها و پست های وبمو عوض میکنم و توی گوش وباتون جار می زنم. نوشته شده در شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 8:1 توسط فاطمه سوقندی. به دفتر شعر مجازی من خوش اومدین.من فاطمه سوقندی هستم از نیشابور.

armaghan2000.blogfa.com

ارمغان فیروزه

http://www.armaghan2000.blogfa.com/8902.aspx

با خون وضو بگیر و دو رکعت غزل بخوان. دلم برای تنفس های مجازی تنگ شده بود.لعنت به ثانیه ها که هنوز گرگ بازی می کنند از پی هم. ۱۵ اردیبهشت دوباره به دنیا امدم.برای خودم شمع فوت کردم. با یه غزل فروردینی! در آیینه به روسریش زل زد،از آن تکاند بوی زمستان را. ساعت به دور عقربه اش چرخید! باران شکست بغض بیابان را. هی تیک و تاک و تاکه غمی کهنه سر می زند به شرجی چشمانش. این غصه ها که می وزد انگاری گل چنگ می زند دل گلدان را. یک قصه ی کلیشه در این شهر است،تاریخ از تو خون به دلش مانده. این فکر مثل شعله آتش شد! ترسیم ی...

qalamrow.blogfa.com

قلم‌رو - 4- 2-

http://www.qalamrow.blogfa.com/post-4.aspx

به مهدی نعیمیان راد. تا کنون پیش آمده که از خود بپرسید چه متنهایی هیچگاه جواز حضور در کتابهای درسی ادبیات ما را نمییابند؟ و متعاقبا به این فکر کنید که چرا اینگونه است؟ اینها سؤالاتی هستند که پاسخ گفتن به آنها، شاید، چندان دشوار نباشد، اما، بیگمان، اندیشیدن به پاسخ آنها ما را به خاستگاه تلقیها و پیشفرضهایمان از مفهوم ادبیات راهنمون میشود. پس از طی این مسیر است که، اگر بخواهیم، میتوانیم در این تلقیها و پیشفرضها تجدید نظر کنیم. چه متونی در برنامهی درسی ادبیات نیستند؟ حتی آنها که پرچمدار دموکراسی هستند- مخال...

nadimshahidali.blogfa.com

سرنوشت آرزو هایم !!!!! - تقديم به تمام شاعران درد كشيده و عاشق

http://www.nadimshahidali.blogfa.com/post/239/تقديم-به-تمام-شاعران-درد-كشيده-و-عاشق-

تقديم به تمام شاعران درد كشيده و عاشق. شايد براي سوزش تنها ترين بهانه باشد. شاعر يك كوه درد و چند دريا گريه دارد. هر كي كه عاشق است شاعر زمانه باشد. چند تا شاعر گرد هم دردهاي شان هم خيلي كم. شاعر آدم عادي نيست شايد كه ديوانه باشد. راستي كه عشق از حد بگذرد جنون مي شود. شاعر شعر خلق مي كند اگر در ميخانه باشد. شاعر بيچاره در زنده گي خود چيزي ندارد. كه در برش دلبر جانانه باشد. من شاعري هستم با دردهاي منحصر به فرد خود. نه اينگه داستان درد هايم در دفتر هر بيگانه باشد. نه ارزوست نه جستجوست ميان ما تو ولي. مسعود...

nadimshahidali.blogfa.com

سرنوشت آرزو هایم !!!!! - شبهايكه تنها من بودم و خدا

http://www.nadimshahidali.blogfa.com/post/240/شبهايكه-تنها-من-بودم-و-خدا

شبهايكه تنها من بودم و خدا. ديشب در خوابم هايم تو خطور كردي. نمي دانم اما تو ظهور كردي. مانند پيغمبري به قوم خود! هر چه داشتي دادي به من- از خود دور كردي. من هم چيزي به تو نگفتم گنگ ماندم. براي خودكشي تو مرا مجبور كردي. مرا دلال بازار محبت ساختي! چادري پوشيدي و خود را مستور كردي. تو بودي خانه ام را روشني بود گاه گاهي. از رفتنت اي بيوفا خانه ام را كم نور كردي. از تو ديگر اين تمنا را نداشتم آرزو جان. براي كشتن عاشقت رقيب را مامور كردي. تو مرا شرين-شرين گفته خوش كردي. براي اين بيچاره رقيب را زنبور كردي.