deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: عمق آسمان
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2009/10/blog-post.html
اشتراک در: نظرات پیام (Atom). گفت و گویی بین روح شیطان. Adaptado por: Zona Cerebral.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: شکستن کلیشه ها...
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2010/01/blog-post_25.html
از دستی که به سویم دراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااز می شود. و گام هایی که به دنبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالم روانند. این بال ها زخمیند. مرده ها را می فهمم. شاید زخم برداشته بودند. گاه ِ نفس کشیدن ِ بی تردید. و عشق ورزیدن بی تقلید. و لبخند زدن بی تکبر. و گام برداشتن در کوچه های پر تردد. لبخند زدم به سنگ های گذر گاه ها. و آنها آواز خواندند. و همان جا بود که سبزه ای رویید. و همان جا بود که ماندم تا درخت شد. و همان جا بود که.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: گمراهی سوال ها
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2009/12/blog-post_20.html
با خود رد خون را می کشم. دیگر حتی آن که طلسم عشق اش را بر پیشانی دارم هم. در وجودم تنها برای خود و عشق ام جای دارم،. حتی آن چشمان زیبا را هم راهی به درون نیست. در بر دوش کشیدن مترسک آن که آن ها می خواهند،. تکه تکه خود را در مه یخ زده افکارم گم می کنم. بی مانندی عشقم در قالب پوسیده هزاران هزاران باره شان نمی گنجد. تا که از روزن تنگ چشمانشان داخل شود. حتی آن که آرزوی بهشت اش را در دل دارم هم. اشتراک در: نظرات پیام (Atom). گفت و گویی بین روح شیطان. ناشناخته تر از ترس. سوال های گمشده در راه.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: ناشناخته تر از ترس...
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2009/12/blog-post_18.html
ناشناخته تر از ترس. پیدا شدم . بر مسیر پیدایش نا پیدایی ها. که پیرایه ی وجودم بود. ه. رد خون از عمق آسمان تا پاها کشیده شده بود. پاهایی که می تپیدند. پاهایی که سایه ام را با خود می کشیدند. گم شدم در گلویی که آوازش خفته بود. خاک بود. خاک تشنه. خاک خواهنده. ه. کجا زخمی شده بودی؟ کجا زخم برداشته بودم؟ شکار بودی یا شکارچی؟ شکار بودم یا شکارچی؟ خاک خیس می خورد. و ارواح آرمیده را بیدار می کرد. ه. مسیح آنجا نبود . اما شفا حاضر بود. شفا شیطانی بود که نبود. نبود ها بود ترند. می دانستی؟ می دانستی. ه. آیه ای نازل شد.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: شکسته نیستی!
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2010/02/blog-post.html
بر زمین گام برداشتنم. در عمق خود نشستنم. چهره از خود پوشاندنم. منجمد از ترس است. ترسِ دیدن گرمای آفتاب درون. در ژرف ترین گوشه های وجودم. به سیاهی پردهها پوشاندهام. اما مرا ترس ز همهمه نیست. اینان برای به یغما بردن پاره های وجودم. درکِ گوژپشتشان برای برداشتن هر چیز باید. ابتدا آنرا تا پستی خود فرو کشد. و من نیز با خود چنین کردم. تا که از وجودم نیاشوبند. مرغ طوفان را از تندباد ها چه باک؟ رود خروشان را از سنگلاخ ها چه باک؟ اشتراک در: نظرات پیام (Atom). گفت و گویی بین روح شیطان. Adaptado por: Zona Cerebral.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: ترس از ناشناخته
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2009/12/blog-post.html
ابر ها همه در بالای سرم گره خوردهاند. اضظراب در میان بدنم به سنگینی فشرده می شود،. زمین چون خمیر سستی زیر گام هایم فرو می رود و نگاهم برای گشودن کورسویی به زحمت بر پرده مات تاریکی پنجه می کشد. آن نگاه های وحشت زده قادر به شکافتن جدار سخت حقیقت نیستند، اما انگشتانم میتوانند رد خراش هایشان را در همه جا لمس کنند. در برهوت کلمات سایه دوردست پرندگان را به نگاه شکار می کنم تا در ردّ رو به زوال قدم هایم جاری سازم. بگو - بگو که انگشتان لرزانت را بر صفحاتام می فشاری و نفس ها را به سختی فرو میدهی.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: بتاب... بوَز... بخروش... بگذار برآشوبند...
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2010/02/blog-post_07.html
بتاب بوَز. بخروش. بگذار برآشوبند. منحنی ِ بی شکست ِ نور را. قانون ِ بقای این ماده ی بی روح را. شیشه ی عمر دیو را. دیواری است به ضخامت خود خواهی مان. آن گاه که هم قد دیگران است. هر گاه که پی ِ خود، بی خود می شود. هرگاه که بیخود، خدا می شود. می دانم غول ها محکوم به غل و زنجیرند. اما غول، زیرآسمان و در آغوش باران، غول نیست. غول، زیر سقف کوتاه عادت، غول دیده می شود. و با هر نه. و با هر نهی. و با هر نفی. قد کشیدن سایه ها و دیوارها و عادت ها از یک جنس است. جنس من از جنس تو نیست. قد من قد تو نیست. آن را نمی بازی.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: آرزو یعنی...
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2010/01/blog-post.html
به هر زبان که به سخن درآیی، واژه ها می رقصند. ۱۵ دی ۱۳۸۸ ه.ش.، ساعت ۸:۴۷. واژه ها همیشه رقصانند. من فقط تماشایشان می کنم. ۱۷ دی ۱۳۸۸ ه.ش.، ساعت ۱۹:۴۸. ۲۰ دی ۱۳۸۸ ه.ش.، ساعت ۷:۳۲. اشتراک در: نظرات پیام (Atom). گفت و گویی بین روح شیطان. Adaptado por: Zona Cerebral.
deep-of-the-sky.blogspot.com
عمق آسمان: سوال های گمشده در راه...
http://deep-of-the-sky.blogspot.com/2009/12/blog-post_2726.html
سوال های گمشده در راه. باور می کنی؟ همه ی باورهایم کوچیده اند به دشت نابارور بی باوری. می دانم چطور استوارشان کردی. قصرهایش رود شدند و به دریا پیوستند. سنگی که دادی تا تندیسی بسازم به نشانه ی صلابت افسانه های کهن. به نخستین نوازش، کلاغی شد و پر زد و رفت. چیست این راز؟ چیست این نفرین؟ این انتشار بی وقفه ی جان؟ واژه هایی که حباب وار بر پوست کشیده ی لحظه ها نمایان می شوند. ولختی در ارتعاش ناپیدای هستی. دایره ی شکننده ی وجود را به نمایش می گذارند. پیش از آن که عدم شوند. باران، انبوه حباب است. و دریا چه ها.