saeid0.blogfa.com

tabekojabayadraft.persianblog.ir

فاصله ...! - خانه و خاطره ها

http://tabekojabayadraft.persianblog.ir/post/65

خانه و خاطره ها. یک جایی توی خانه کودکی هایم ، یادگارهایی را جا گذاشته ام. رفتنم به اجبار است. اما دلم راضی نیست. این روزها سفر کردن. و من دور شدن از تو را. به آزمون گذاشته ام . تردید مرا عذاب می دهد. تا بفهمم چقدر دلتنگ خواهم شد. وقتی که جاده هافاصله می اندازند. میان چشمان من و تو . تمام درهای بسته کلیدی دارند جز قلب من، که امانت دار خوبی برایش پیدا نکرده ام! این روزها ،تابستان کلافه ام می کند.آخر. من همانم که با برگریزان و باران به دنیا آمده ام. یک تبسم.فقط همین. پاییز در شعر من. مداد های آبی من.

mysa.persianblog.ir

پست 84 - ✿ ♪ ♫ حرفای من ، یک دهه ی هفتادی ♫ ♪ ✿

http://mysa.persianblog.ir/post/116

حرفای من ، یک دهه ی هفتادی. از دلم مینویسم ، تنهاییها و شادی ها ، غم ها و خوشی ها. نزدیک به 2 ماهه که یک جایی نرفتم. بعضی وقتا دلم واسش تنگ میشه. کمتر از 2 هفته دیه امتحانات شروع میشه و استرس توی وجود هر دانش آموزی هست. حال و حوصله ی هیچی نیست. مغزم به طرز عجیبی هنگ کرده و حجمش ر شده. قادر نیست که چیزی بیشتر از اینی که توش هست و جا بده. مشکلات جدی روحی داشتم که داره حل میشه ولی کسی خبر نداره که چه مشکلیه. به یک restart عجیبه روحی و فکری نیاز دارم. از فکرت می ترسن(۱). ღمعلمم ، بیست و چهار ساله ღ : .

mysa.persianblog.ir

زندگی من...! - ✿ ♪ ♫ حرفای من ، یک دهه ی هفتادی ♫ ♪ ✿

http://mysa.persianblog.ir/post/103

حرفای من ، یک دهه ی هفتادی. از دلم مینویسم ، تنهاییها و شادی ها ، غم ها و خوشی ها. از اول به عمر گذشته ی خودم نگاه میکنم. تو کل عمر زندگیت از خودت راضی بودی؟ جواب من نه یاااااا تقریبا. داشتم فکر میکردم وای خدا چه وقتایی و داشتم و دارم که از دست دادمو خواهم داد. یک برنامه ی درست واسه زندگیم ندارم. همش یک هدف تو ذهنمه خب مگه این خوبه؟ شب های قدر هم گذشت و من همونم. همه میگن خدایا منو ببخش ولی من فقط شب آخر اونم یک بار گفتم الهی العف. دلم از دست خودم پره و میدونم خدا بخشنده تر از این حرفاست. ۰ دنیای من ۰.

mysa.persianblog.ir

یه داستان واقعی... - ✿ ♪ ♫ حرفای من ، یک دهه ی هفتادی ♫ ♪ ✿

http://mysa.persianblog.ir/post/111

حرفای من ، یک دهه ی هفتادی. از دلم مینویسم ، تنهاییها و شادی ها ، غم ها و خوشی ها. دیروز سر چهار راه کتک بدی از یک دختر بچه ی هفت ساله خوردم! دل به دلم بدین تا براتون تعریف کنم. پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم, به زمین و زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و خلاصه فریاد میزدم. یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمیرسید. هی میپرید بالا و میگفت آقا گل! آقا این گل رو بگیرید.

mysa.persianblog.ir

پست 82 - ✿ ♪ ♫ حرفای من ، یک دهه ی هفتادی ♫ ♪ ✿

http://mysa.persianblog.ir/post/114

حرفای من ، یک دهه ی هفتادی. از دلم مینویسم ، تنهاییها و شادی ها ، غم ها و خوشی ها. خدا معجزه کرد انسان را آفرید.و ما معجزه کنیم انسان بمانیم! نوشته شده در شنبه ۱٢ فروردین ۱۳٩۱ساعت ٦:٥٢ ‎ب.ظ توسط مایسا نظرات . از فکرت می ترسن(۱). ღمعلمم ، بیست و چهار ساله ღ : . آژو ، دختر داییم: . ماری,دختر داییم: . نگین جونم ، دوست جونم: . 184; تنها عاشق ديوونه .¸¸. *´. ღ ღ ღ آری اما اگر ღ ღ ღ. ۰ دنیای من ۰. از خواب تا مرگ 2. بدم میاد از بارونی که نمیاد. پرواز را به خاطر بسپار. تو یه شیرنی تلخی. دیار آشنا (بهنام جونم).

mysa.persianblog.ir

✿ ♪ ♫ حرفای من ، یک دهه ی هفتادی ♫ ♪ ✿

http://mysa.persianblog.ir/post/112

حرفای من ، یک دهه ی هفتادی. از دلم مینویسم ، تنهاییها و شادی ها ، غم ها و خوشی ها. سلام میکنم به همه. وای دلم تنگ شده بود واسه این دنیای مجازی و دوستام. عرض به حضورتون بگم که این چند ماه هم گذشت. و این کنکور لعنتی رو دادیم. و تموم شد رفت. ولی از اونجایی که کنکورمون آسون نبود. خراب کردم و امیدی به قبول شدنم. ندارم (خیلی بد بود،اصلا انتظار نداشتم. تابستونم شروع شده خیلی خوشحالم دیگه. چیزی ندارم بگم ولی زود میام. قبول دارم که ماه های اخیر پست های جالبی نذاشتم و بعضی هاش از سر اجبار بود. یک ماه زجر کشیدم.

tabekojabayadraft.persianblog.ir

یادگاریهایت هنوز باقیست - خانه و خاطره ها

http://tabekojabayadraft.persianblog.ir/post/60

خانه و خاطره ها. یک جایی توی خانه کودکی هایم ، یادگارهایی را جا گذاشته ام. روی دیوار های اطاقم. تا شاید همراهت شوم. در گذران دلتنگیها . برای لحظه هایی که باران. موهایمان را خیس می کرد. میان کوچه های مه گرفته . در تصویر قاب عکست . هنوز بوی عطر تو را می دهد. آن شال آبی آویخته بر صندلی. و آن لباس حریر گلدار. شانه ات را جا گذاشته ای. که هر صبح با حرکت انگشتانت. در چین و شکن موهایت. آنها را به رقص در می آوردی. می دانم این روزها. تو بی تاب تر ازمنی. سر خوشانه و رها. یک تبسم.فقط همین. پاییز در شعر من.

tabekojabayadraft.persianblog.ir

یلدا ترین شب - خانه و خاطره ها

http://tabekojabayadraft.persianblog.ir/post/58

خانه و خاطره ها. یک جایی توی خانه کودکی هایم ، یادگارهایی را جا گذاشته ام. برای خدا حافظی از تو. در ابتدای یک جادۀ سرد و مه گرفته. پایانت رقم خورده باشد. در دفتر تاریخ فصلها! انگار همین دیروز بود که یک گل قاصدک. روی شیشه های پنجره اطاقم نشست . همان لحظه ها بود. که گونه های داغم. قطره های باران را حس کرد . اگر چه روزهایم چندان شاد نبود. اما درختان صبور پاییز. برگهای خوش رنگ عنابی. و باران گاه به گاه. مرا شوق زندگی می داد. نمی دانم کدامین روز دوباره ملاقاتت کنم. در انتهای یک فصل گرم. می خواستی تنهائیت را.

dieuisalone.persianblog.ir

به یاد آفریدگار زیبایی ها

http://dieuisalone.persianblog.ir/1392/2

به یاد آفریدگار زیبایی ها. راه ، زمان ، فاصله ، ، دور ، خاطره ، صبر ، مژده. دلتنگ که میشم ، بهونه از راه میرسه ، ثانیه شماری میکنه ، فاصله ها رو متر میکنه ، به دور دستها خیره میشه ، خاطره هاش و ورق میزنه ، صبر میکنه شاید قاصدکی پر بکشه سوی دلم ، مژده بده دیگه صبر بسه ، خاطره هاتو ورق نزن ، از یه جای دور ، با کمترین فاصله ، در سریعترین زمان ، از راه میرسه اونی که یادش ، عشقش ، مهرش تو رگهات جاریست. Design By : Night Melody. زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست در دست سر مویی از آن عمر درازم. نشر ادبی جن و پری.