mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته) - مناجات
http://www.mahbod.blogfa.com/post-69.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). دلا امشب سفر دارم. چه سودایی به سر دارم. حکایتهای پر شرر دارم. چه بزمی با تو تا سحر دارم. به پرواز آسمان عشق. چه خوش رنگین بال و پر دارم. به صحرای بیکران عشق. نمی ترسم از فتنه طوفان. دلی چون دریای خزر دارم. به بی تابی قلب عاشقان. پیامی از شمس و قمر دارم. من امشب با خدای خود مناجاتی دگر دارم. نیایشها به درگاهش از این شور و شرر دارم. ز لطف بی کران او تشکرها کنم اما. شکایتها به درگاهش ز سودای بشر دارم. نمی ترسم از فتنه طوفان. دلی چون دریای خزر دارم. نوشی و جوجه هايش.
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته) - ّّFlight Of The Wild Geese
http://www.mahbod.blogfa.com/post-70.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). Flight Of The Wild Geese. Sad are the eyes. The flight of the wild geese. Brings a new hope. Rescued from all this. And those newly found. What chance to make it last. When there's danger all around. And reason just ups and disappears. Time is running out. So much to be done. Tell me what more. What more can we do. There were promises made. And lies fill the air. What more, Oh. What more can we do. What chance to make it last. What more can we do. نوشی و جوجه هايش.
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته)
http://www.mahbod.blogfa.com/8608.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). دلا امشب سفر دارم. چه سودایی به سر دارم. حکایتهای پر شرر دارم. چه بزمی با تو تا سحر دارم. به پرواز آسمان عشق. چه خوش رنگین بال و پر دارم. به صحرای بیکران عشق. نمی ترسم از فتنه طوفان. دلی چون دریای خزر دارم. به بی تابی قلب عاشقان. پیامی از شمس و قمر دارم. من امشب با خدای خود مناجاتی دگر دارم. نیایشها به درگاهش از این شور و شرر دارم. ز لطف بی کران او تشکرها کنم اما. شکایتها به درگاهش ز سودای بشر دارم. نمی ترسم از فتنه طوفان. دلی چون دریای خزر دارم. نوشی و جوجه هايش.
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته)
http://www.mahbod.blogfa.com/8609.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). The Sound Of Silence. Hello, darkness, my old friend. I've come to talk with you again. Because a vision softly creeping. Left its seeds while I was sleeping. That was planted in my brain. Within the sound of silence. In restless dreams I walked alone. Narrow streets of cobblestone. Beneath the halo of a street lamp. I turned my collar to the cold and damp. When my eyes were stabbed. By the flash of a neon light. That split the night. And in the naked light I saw.
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته)
http://www.mahbod.blogfa.com/8606.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). آخرین صدایی که مهبد شنید . صدای قهقهه های خنده خودش بود. ". این جمله البته سرقت ادبی آشکاری بود از داستانی دیگر . این نکته را گوشزد کردم اما. وقتی کمی روی جمله تامل کردم فارغ از اقتباسی بودنش جمله را جمله ای زیبا یافتم. مرگ برازنده ای بود. گفتم مرگ فوق العاده زیباییست. قرار شد در اسرع وقت داستان را به پایان برسند و متن کامل را به دستم بدهد و رفت. آخرین صدایی که مهبد شنید . صدای قهقهه های خنده خودش بود. ". نوشته شده در یکشنبه چهارم شهریور ۱۳۸۶ساعت 12:47 توسط ژنرال.
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته) - صحنه مرگ
http://www.mahbod.blogfa.com/post-66.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). آخرین صدایی که مهبد شنید . صدای قهقهه های خنده خودش بود. ". این جمله البته سرقت ادبی آشکاری بود از داستانی دیگر . این نکته را گوشزد کردم اما. وقتی کمی روی جمله تامل کردم فارغ از اقتباسی بودنش جمله را جمله ای زیبا یافتم. مرگ برازنده ای بود. گفتم مرگ فوق العاده زیباییست. قرار شد در اسرع وقت داستان را به پایان برسند و متن کامل را به دستم بدهد و رفت. آخرین صدایی که مهبد شنید . صدای قهقهه های خنده خودش بود. ". سفر حجمی در خط زمان. کاملا خصوصی وارد نشوید) ).
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته) - مرگ گرگ
http://www.mahbod.blogfa.com/post-72.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). گرگ در سکوت می میرد. نوشته شده در پنجشنبه نهم اسفند ۱۳۸۶ساعت 16:29 توسط ژنرال. سفر حجمی در خط زمان. کاملا خصوصی وارد نشوید) ). نوشی و جوجه هايش. پازل هاي تن تن.
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته) - دیوارنوشته ها
http://www.mahbod.blogfa.com/post-68.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). سخت غمگین از آنچه که می گذشت بر جای خود نشسته بودم و هزاران تصویر و خیال خواسته و نا خواسته را در ذهنم مرور می کردم و می اندیشیدم که چرا ؟ نگاهم به دیوار اتاق افتاد و به انبوه کاغذهایی که در گذر این سالها بر دیوار چسبانده بودم و هریک جمله ای از خودم یا نقل قولی از دیگری بود. چشمم به 2 کاغذ افتاد که گویی شرح حالم را می دادند. اولی : " دنیایی از حباب ساخته بودم که به تلنگری از هم پاشید . چه خیالهای خام و رویاهای شیرینی بود ". سفر حجمی در خط زمان. نوشی و جوجه هايش.
mahbod.blogfa.com
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته)
http://www.mahbod.blogfa.com/8604.aspx
زوزه گرگ (اعترافات یک ذهن از هم گسیخته). داشتم آخرین نامه ها را می نوشتم. به نقل قولی از اثری ادبی محتاج شدم. وقتی سراغ قفسه کتابها رفتم بی هوا چشمم به" هشت کتاب " افتاد که سالها بود بی آن که سراغی از او بگیرم ساکت و متین در گوشه قفسه رختی از خاک را به نشان گذر زمان بر خود پوشیده بود. وقتی گشودمش این شرح حال آمد و چقدر در این لحظه با معنا بود. و نترسیم از مرگ ". مرگ پایان کبوتر نیست ". مرگ در ذهن اقاقی جاریست ". مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد ". مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید ".